.

۷۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

حزب‌اللهی هستی؟ انقلابی هستی؟ نیستی؟

این کلیپ را ۲بار ببین! عمیقاً بهش فکر کن! برای همۀ رفقات بفرست!

 کار انقلاب و حرف حق فقط وفقط در آرامش پیش می‌رود!!

دریافت  حجم: 4.08 مگابایت




مدت زمان: 3 دقیقه 4 ثانیه 

۰ نظر

دانلود کلیپ « هویت ایرانی (۱) » استراتژی آنفولانزای نیویورکی


زمان: 7 دقیقه

دانلود تصویری با کیفیت بالا - حجم 61 مگابایت 

دانلود تصویری با کیفیت پایین - حجم 24 مگابایت 

موسسه مصاف ایرانیان masaf.ir

۰ نظر

چگونه «سایۀ شوم جنگ» و تحریم را از کشور دور کنیم؟

پاسخی که امام(ره) 14 بار تکرار کرد

این یک سنت الهی است!

وقتى که شما خودتان مهیّا شدید براى اینکه زیر بار ظلم بروید، ظالم پیدا مى‏شود، این سبب مى‏شود که ظالم پیدا بشود. هر چه بیشتر ما خضوع بکنیم براى ظالم، ظالم بیشتر فشار مى‏آورد. وقتى که مهیا بشویم براى جلوگیرى از ظالم، ظالم عقب مى‏نشیند. هر چه زیادتر فشار بیاورید، او عقبتر مى‏نشیند. یک قدم شما که عقب بنشینید، او جلو مى‏آید. یک قدم شما جلو بروید، او عقب مى‏رود. این «سنت الهى» است، و مطلبى بود که با «تجربه»، خودِ شما ثابت کردید که شما وقتى قدمها را برداشتید طرف اینکه طاغوت نباید باشد، رفت از بین و تمام شد؛ بساطشان را برچیدند و رفتند. و شما حالا باید این را حفظش بکنید.(صحیفه امام، ج‏10، ص131)

 اگر ما یک قدم عقب بنشینیم، آنها صد قدم جلو مى‏آیند

من به شما عرض مى‏کنم اگر ما یک قدم عقب بنشینیم، آنها صد قدم جلو مى‏آیند. ما محکم باید در مقابل اینها بایستیم تا اینکه آن آدمى که این فساد را در این منطقه ایجاد کرده است سرکوب بشود، و آنهایى که وادار کردند اینکه این آدم این طور، این خبیث این طور با مردم عمل بکند، آنها هم رسوا بشوند در دنیا.(صحیفه امام، ج‏17، ص478)

گمان نکنید با «ملایمت» آنها دست بردار هستند

در مقابل ظلم تسلیم نشوید... نقشۀ آن است که قدم به قدم پیشروى کنند. هر قدر شما عقب‏نشینى کنید آنها پیشروى مى‏کنند. آنها کمر به نابودى شما بسته‏اند. گمان نکنید با ملایمت و تسلیم دست بردار هستند، بلکه با استقامت و ایستادگى و اظهار حق و فریاد مظلومانه عقب مى‏نشینند.(صحیفه امام، ج‏2، ص130)

 بنای این است که اگر طرف عقب رفت آنها حمله می‌کنند؛ حیوانات هم همین جورند!

در تهران وکیل اول مدرس بود. ایشان در مقابل ظلمْ تنها مى‏ایستاد و صحبت مى‏کرد، و اشخاص دیگرى از قبیل ملک الشعرا و دیگران همه دنبال او بودند اما او بود که مى‏ایستاد و بر خلاف ظلم، بر خلاف تعدیات آن شخص، صحبت مى‏کرد. یک اولتیماتوم در همان وقت دولت روسیه فرستاد براى ایران و سربازش هم- سالداتش (کلمه‏اى است روسى به معنى سرباز) هم، به اصطلاح خودشان- تا قزوین آمدند و آنها از ایران (من حالا یادم نیست چه مى‏خواستند، این تو [ى‏] تاریخ است) یک مطلبى را مى‏خواستند که تقریباً اسارت ایران بود و مى‏گفتند باید از مجلس بگذرد. آن را به مجلس بردند و همه اهل مجلس ماندند که چه باید بکنند؛ ساکت که چه بکنند. در یک مجله خارجى نوشته است که یک روحانى با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت: حالا که ما بناست از بین برویم، چرا خودمان از بین ببریم خودمان را؟ رأى مخالف داد. بقیه جرأت پیدا کردند و رأى مخالف[دادند]؛ رد کردند اولتیماتوم را. آنها هم هیچ غلطى نکردند. بناى سیاسیون هم همین معناست که یک چیزى را تشر مى‏زنند ببینند طرف چه جورى است؛ اگر چنانچه طرف ایستاد مقابلشان، اینها عقب مى‏زنند و اگر چنانچه نه، آن بیچاره عقب رفت، اینها هم جلو مى‏آیند. حیوانات هم همین جورند. حیوانات هم همین خصوصیات را دارند که اول مى‏آید جلو ببیند این چه آدمى است. اگر این آدم ایستاد دستش را بلند کرد، فرار مى‏کند. اگر این فرار کرد، دنبالش مى‏کند. این خوى حیوانى است.(صحیفه امام، ج‏3، ص245)

یک قدم عقبنشینی بالاترین خیانت و منجر به انهدام مملکت!/ این دفعه اگر این مار زخمى گرم بشود...

اگر ما یک قدم از این حرف عقب بنشینیم، یا به اصطلاح آقایان قدم قدم بخواهیم پیش برویم، یعنى قدم اول را ما حالا تسلیم بشویم که آقا سلطنت بکنند نه حکومت- تز آقایان این است، تز بعضیها این است که حالا این حرف را بزنیم، بیاییم بگوییم که ایشان سلطنت بکند نه حکومت!- معنیش چه است؟ معنیش این است: یک نفر آدمى که قریب سىسال خودش و قریب پنجاه و چند سال خود و پدرش به ما جنایت کرده است، جوانهاى ما را کشته است، هَتْک حُرُمات ما را کرده است، مملکت ما را به غارت داده است، حالا آقا سلطان باشد! سلطان السلاطین! شاهنشاه! ما قبول کنیم این معنا را که ایشان حالا سلطان باشد، حکومت نباشد! اگر ما این مطلب را از اینهایى که تزشان این است قبول کنیم، اسلام را و مسلمین را و مملکت اسلامى را منهدم کرده‏ایم تا آخر؛ و این بالاتر [ین‏] خیانتى است که ما بر کشور خودمان بخواهیم بکنیم و به اسلام کرده‏ایم. اگر این قدم را ما سست بگیریم و بگوییم حالا ما به همین حد[بسنده کنیم]، قلمهاى ما را خرد خواهند کرد. این دفعه اگر این مار زخمى گرم بشود، همچو زهرى بر ایران و ایرانى خواهد زد که تا ابد سرش را نتواند بلند کند. بیدار بشوید آقایان! ملتفت باشید! خیال نکنید که ما قدم قدم مى‏خواهیم برویم؛ این غلط است!(صحیفه امام، ج‏4، ص277)

 اگر از ما احساس ضعف بکنند، جَری شده و حمله خواهند کرد

باید با قدرت پیش برویم. اگر اظهار ضعف، اگر احساس این را بکنند که ما ضعیف شدیم، اگر این تضعیفهایى که این نویسنده‏هاى بى‏انصاف ما از این ملت مى‏کنند، احساس بکنند اینها که این نوشته‏ها در ما تأثیر کرده است، این احساس را اگر بکنند، جَرى خواهند شد و حمله خواهند کرد. کارهاى خودشان را بدتر خواهند کرد. احساس ضعف در خودتان نکنید.(صحیفه امام، ج‏10، ص494)

 اگر ما یک قدمِ سست برداریم یا ساکت باشیم آنها جلو می‌آیند و اگر یک قدم عقب برویم ده قدم جلو می‌آیند

امروز هر قدمى که ما سست کنیم یا ساکت در یک جایى باشیم ضرر دارد براى ما. ما باید فعال باشیم، ما باید به پیش برویم. اگر ما یک قدم سست کنیم، آنها یک قدم جلو مى‏آیند. اگر یک قدم ما عقب برویم، آنها ده قدم جلو مى‏آیند... و اگر یک وقت سستى کنیم، آنها مى‏آیند جلو، اگر یک قدم عقب بگذاریم آنها مى‏آیند جلو، آنها ده قدم مى‏آیند جلو.(صحیفه امام، ج‏15، ص28)

اگر یک قدم شما عقب بروید، آنها یک قدم جلوتر مى‏آیند؛ بیشتر از شما توقع دارند!

سفارتخانه‏هایتان را، اداراتتان که در آنجا دارید، همه را اسلامى کنید؛ آن جهات غربى‏اش را اصلاح کنید. هر چه جهت اسلامى‏اش [را تقویت‏] بکنید، آنها بیشتر از شما حساب مى‏برند. هر چه طرف غرب بروید، آنها از شما ... شما این مطلب را که از یک‏ مملکت اسلامى رفته‏اید، با یک حال اسلامى رفته‏اید، و مسائل را اسلامى مى‏خواهید حل بکنید، این مطلب را در همه جا که هستید در نظر داشته باشید. بعد از چند دفعه تجربه کنید ببینید احترام بیشتر خواهد شد. وقتى دیدند شما یک ایده‏اى دارید که سر آن ایده باقى هستید و پافشارى دارید مى‏کنید، آنها هم با شما ... مى‏شوند. اگر شما یک قدم کنار بروید، یک قدم عقب بروید، آنها جلوتر مى‏آیند. وضع همین است. یک قدم شما عقب بروید، آنها یک قدم جلوتر مى‏آیند؛ بیشتر از شما توقع دارند.(صحیفه امام، ج‏8، ص102 و 103)

اگر بایستیم و بگوییم مى‏خواهیم جلو برویم، آنها احتیاط مى‏کنند و پا پیش نمى‏گذارند

همه با ما مخالف‏اند؛ امریکا و شوروى. ما گفته‏ایم باید خودمان باشیم؛ اگر یک قدم عقب بنشینیم، آنها یک قدم جلو مى‏آیند. اگر بایستیم و بگوییم مى‏خواهیم جلو برویم، آنها احتیاط مى‏کنند و پا پیش نمى‏گذارند و ما موفق مى‏شویم. نباید از هیچ کس بترسیم. امریکاییها و شوروى‏ها با ما مخالف‏اند. ما تا هستیم، نباید بگذاریم آنها موفق شوند.(صحیفه امام، ج‏16، ص440)

ما اگر سازش کنیم، له مى‏شویم!/ نترسید از این‏ هیاهو؛ می‌خواهند ما را بترسانند!

اینهایى که مى‏گویند باید سازش کرد، اینها مى‏فهمند که ما اگر سازش کنیم، له مى‏شویم. اینها راضى‏اند به اینکه سازش بشود. اینها مى‏گویند مطیع باشید، هر چه ما گفتیم عمل کنید، خودتان دیگر قدغن است که فکر کنید، فکر خودتان را باید غلاف کنید. آنها مى‏خواهند که آرامش حاصل بشود در دنیا. آرامش وقتى حاصل مى‏شود پیش آنها، که همه تابع باشند. ملتها باید به فکر باشند، ملت ایران باید به فکر باشد، اگر لحظه‏اى سستى کند تا ابد له است.... نترسید از این‏ هیاهو؛ هیاهویى است که مى‏کنند که ما را با همان هیاهو بترسانند.(صحیفه امام، ج‏20، ص271-273)

 سازش امروز نابودی تا آخر است/ اگر کمی عقب بنشینید باید دست از اسلام بکشید

امروز دنیا، دنیاى آشوب و جنگ و انفجار و هواپیماربایى است، و ایران از خیلى جاهاى دنیا آرامتر است. ممکن است بعضى‏ها که این چیزها را ندیده‏اند، با خود بگویند خوب! با قدرت‏ها باید ساخت. ولى باید بدانند که سازش، امروز نابودى تا آخر است، دفن اسلام است تا آخر دنیا. مردم باید محکم بایستند و از اسلام و کشور دفاع کنند و از توطئه‏ها به خود هراس راه ندهند که اگر کمى عقب بنشینند، باید دست از اسلام بکشیم و تکلیف ما بر خلاف این است.(صحیفه امام، ج‏19، ص56)

هر چه عقب‏نشینى کنید آنها یک قدم جلو آمده و توطئه ها را زیاد می‌کنند

اگر خداى نخواسته وحدت کلمه را از دست بدهید یا مقصدتان غیر مقصد حکومت اسلامى باشد، خوف این است که دیگر نتوانید قدم بردارید. نتوانستن قدم برداشتن دنبالش این است که آنها قدمشان را پیش بگذارند. شماها سست بشوید [و] عقب‏نشینى کنید، آنها یک قدم جلو بگذارند، آنها توطئه‏ها را زیاد کنند. الآن چیزى نیستند لکن ممکن است که ماها هر چه عقب برویم، آنها جلو بیایند؛ توطئه‏ها زیاد بشود؛ این ریشه‏ها همه با هم مجتمع بشوند. ماها از هم متفرق بشویم، آنها با هم مجتمع بشوند؛ عکس آنى که با آن پیروزى حاصل شد تحقق پیدا کند. (صحیفه امام، ج‏8، ص445)

یک قدم عقب بنشینیم شکست می خوریم

اگر امروز اسلام سیلى بخورد، دیگر سربلند نمى‏کند. به خاطر اسلام باید مقدارى از ناراحتى‏هایمان را کنار بگذاریم. من که قریب هشتاد و پنج ساله هستم، با ضعف بسیار آن قدر که براى من ناراحتى و خستگى هست براى شماها نیست. اگر بنا باشد کنار رویم من باید کنار روم. ولى همه وارد در میدانى شده‏ایم که اگر یک قدم عقب بنشینیم شکست مى‏خوریم‏.(صحیفه امام، ج‏18، ص274)

فلسطین اگر یک قدم عقب برود ...

و ملت فلسطین بداند که اگر یک قدم عقب بگذارد راجع به همین معنایى که الآن در دست دارد، دوباره بر مى‏گردد به آن حال اول.(صحیفه امام، ج‏20، ص473)

منبع: بیان معنوی

۱ نظر

عرفان‌های نو ظهور، از حقیقت تا واقعیت



«عرفان‌های نوظهور»، منش‌ها و روش‌های به ظاهر دینی‌ای است و رهبران هر یک از آن‌ها، مدعی اکتشاف رموز این عالَم هستند.
 
یکی از مسائل بسیار مهمّی که از دهه‌های اخیر در میان مردم تمامی دنیا، به خصوص در میان مردم کشور ما مطرح شده و صرف نظر از سن، شغل، میزان تحصیلات و میزان درآمد افراد، تمامی اشخاص را به نوعی درگیر خود کرده است، مسئله عرفان‌های نوظهور است. 

پیش از ورود به مسائل مربوط به موضوع «عرفان‌های نوظهور»، لازم است پیرامون مفهوم این عبارت توضیحاتی مختصر ارائه گردد. اصطلاح «عرفان‌های نوظهور» عبارتی مرکّب و متشکّل از دو کلمه «عرفان» و «نوظهور» است که با توجّه به روشن بودن معنای «نوظهور»، به تبیین مفهوم «عرفان» می‌پردازیم. «عرفان» در لغت به معنای «شناختن، بازشناختن، معرفت، وقوف به رموز چیزی است و در مقابل علم سطحی و قشری قرار می‌گیرد»(1). از مفهوم لغوی «عرفان»، می‌توان دریافت که مراد از این اصطلاح، «پی بُردن به رموز عالَم است». با عنایت به اینکه آگاهی از رموز عالَم به شناسایی منشأ این رموز ختم می‌شود، می‌توان گفت که عرفان راستین با خداشناسی پیوندی ناگسستنی دارد. از همین روست که عموم مردم بر این باور هستند که عرفان مسیری کوتاه و میانبُر برای رسیدن به خداست. 

با در نظر گرفتن توضیحاتی که در مورد مفهوم «عرفان» ارائه گردید، می‌توان دریافت مراد از عبارت «عرفان‌های نوظهور»، منش‌ها و روش‌های به ظاهر دینی‌ای است که در چند دهه اخیر رشد چشمگیری یافته و رهبران هر یک از آن‌ها، می‌کوشند تا به نوعی پرده از رموز این عالَم بردارند. البتّه این عبارت بدین معنا نیست که تمامی این عرفان‌ها در یافتن رموز عالَم موفّق هستند، بلکه بدین معناست که مؤسسین آن‌ها حداقل ادّعای انجام چنین عملی را دارند.

 نکته دیگری که در مورد اصطلاح «عرفان‌های نوظهور» وجود دارد، آن است که سابقه پیدایش برخی از عرفان‌هایی که در گروه عرفان‌های نوظهور قرار می‌گیرند، به قرن‌ها پیش باز می‌گردد؛ از میان این عرفان‌ها، می‌توان به «یوگا» اشاره نمود که براساس ادّعای بزرگان این عرفان(2)، در حدود سال 300 قبل از میلاد پدید آمده است. با توجّه به این نکته باید گفت مراد پژوهشگران و محقّقین از کلمه «نوظهور» در عبارت «عرفان‌های نوظهور» این نیست که تمامی این عرفان‌ها در چند دهه اخیر پدید آمده‌اند؛ بلکه مراد این است که این عرفان‌ها در چند دهه اخیر رشد چشمگیری  داشته‌اند و از همین رو، عنوان «نوظهور» به آن‌ها نسبت داده شده است. 

برخی از محقّقین، به جای استفاده از اصطلاح «عرفان‌های نوظهور» از اصطلاحاتی از قبیل «عرفان‌های کاذب»، «معنویت‌های نوظهور»، «جنبش‌های نوپدید معنوی»، «جنبش‌های معنوی نوین»، «فرقه‌های نوظهور» و «فِرَقِ ضالّه» استفاده می‌کنند. با این حال، به دلیل اینکه در این سلسله از یادداشت‌ها به دنبال دوری از هر گونه پیش‌داوری و کشف حقیقت هستیم، از همان اصطلاح «عرفان‌های نوظهور» استفاده کرده و به طور متناوب، یادداشت‎هایی با پیرامون این دسته از عرفان‎ها به علاقه‌مندان ارائه خواهیم نمود. ان‎شاءالله

 ادامه دارد...
نویسنده: محمّد حسن نجّاری
برای رفتن به قسمت بعد کلیک کنید


فهرست منابع:
1.    معین، محمّد؛ فرهنگ لغت، (تهران: امیرکبیر، 1364، چاپ هفتم)، ج 2، ص 2294.
2.    ر.ک: ب.ک.س آین‌گار؛ درخت یوگا (جهان‌بینی و فلسفه یوگا)، ترجمه سیّد رضا جمالیان و منوچهر البرزی، (تهران: انتشارات جمال الحق، تابستان 1370، چاپ اوّل)، ص 9. 
موسسه مصاف ایرانیان masaf.ir

۰ نظر

از شرّ تربیت یافتگان غرب به این زودی‌ها خلاص نمی‌شویم!


از شرّ تربیت یافتگان غرب به این زودی‌ها خلاص نمی‌شویم!

امام خمینی(ره):

ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، لکن از شرّ تربیت‏ یافتگان غرب و شرق به این‏ زودیها نجات نخواهیم یافت. اینان برپادارندگان سلطۀ ابرقدرت‌ها هستند و سرسپردگانی می‏باشند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمی‏شوند.

ملت عزیز ایران و سایر کشورهای مستضعف جهان اگر بخواهند از دام‌های شیطنت‏‌آمیز قدرت‌های بزرگ تا آخر نجات پیدا کنند، چاره‌ای جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند.

پیام امام(ره) به فرهنگیان و دانشجویان مراکز تربیت معلم‏

 صحیفۀ امام/ج15/ص446

۰ نظر