.

۷۸ مطلب با موضوع «دشمن شناسی» ثبت شده است

از طرح «یینون» تا پروژۀ «یعلون»


موشه یعلون"، وزیر جنگ اسرائیل، : مرزهای خاورمیانه به¬طور مسلم تغییر خواهد کرد!


«عودد یینون» Oded Yinon، مقام سابق وزارت خارجه واستراتژیست اسرائیلی در فوریه 1982، در مجلۀ «کیوونیم»، ژورنال مطالعات یهودیت و صهیونیزم مقاله‌ای منتشر کرد که به نقطۀ عطف سیاست خارجی صهیونیست‌ها تبدیل شد. عنوان این مقاله چنین بود: «یک راهبرد برای اسرائیل در دهۀ 1980».(1)
او در این مقاله پیشنهاد می‎کند که اسرائیل باید روی اضمحلال کشورهای عربی از درون، با سرمایه‌گذاری بر گسل‌های نژادی قومی و مذهبی تمرکز کند. این مقاله در زمان اوج‌گیری جنگ داخلی لبنان منتشر شد، جنگی که از 1975 آغاز شد و در ژوئن 1982؛ یعنی تنها 3 ماه بعد از انتشار مقاله یینون، با تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان وارد فاز دوم خود شد.
در مهم‌ترین بخش مقاله چنین آمده است:
«تجزیه کامل لبنان به 5 استان، مقدمه‌ای بر (تجزیه) کل دنیای عرب شامل مصر، سوریه، عراق و شبه جزیره عربستان است. تجزیه سوریه و عراق در مرحلۀ بعد، به مناطق تک نژاد یا تک مذهب، همچون لبنان، هدف اصلی اسرائیل در جبهۀ شرقی برای درازمدت خواهد بود؛ در حالی که هدف کوتاه مدت اسرائیل، نابودی قدرت نظامی این کشورهاست. سوریه بر اساس ساختار قومی و مذهبی خود، مانند لبنان امروز، به چند دولت تجزیه خواهد شد.» (2)
بخشی از پروژه «اسرائیل بزرگ»، بیرون راندن تدریجی فلسطینی‌ها از کرانۀ باختری و غزّه و الحاق این دو بخش به سرزمین یهودی است. بخش دیگری از این طرح، ایجاد دولت‌های «واسطه» (پراکسی) در کشورهایی چون لبنان، اردن، سوریه، صحرای سینا، جنوب ترکیه وشمال عراق است.
«مهدی داریوش ناظم رعایا»، پژوهشگر مرکز تحقیقات جهانی‌سازی، در بخشی از مقالۀ بسیار مهمی با عنوان «آماده‌کردن صفحه شطرنج برای درگیری تمدن‌ها، تقسیم، فتح و حاکمیت بر «خاورمیانه جدید» که اولین بار ، در وبسایت «گلوبال ریسرچ»، در 29 آپریل 2013یعنی حدود یک سال پیش از ظهور برق آسای داعش در عراق و تصرف موصل در ژوئن 2014، چنین تذکر داد:
«استراتژیست‌های اسرائیل به عراق به¬عنوان بزرگ‌ترین چالش راهبردی در جهان عرب می‌نگرند. به همین دلیل، عراق کانون بالکانیزاسیون خاورمیانه و جهان عرب (برای آن‌ها) محسوب می‌شود. در عراق، بر اساس مفاهیم طرح یینون، استراتژیست‌های اسرائیلی به دنبال تقسیم عراق به یک دولت کردی و دو دولت عربی، یکی برای شیعیان و یکی برای سنی‌ها هستند. اولین گام برای تحقق آن، جنگ میان عراق و ایران بود، که در طرح یینون درباره آن بحث می‌شود.»
طرح یینون یا همان «اسرائیل بزرگ»، در پیوند با طرح «نظام جدید» تندروهای راست گرا در آمریکا (نومحافظه‌کاران، تی پارتی، مسیحیانِ صهیونیست ) در حال حاضر با نقش‌آفرینی تروریست‌های تکفیری بین‌المللی در جریان است که بر پنج پارامتر اصلی متمرکز است:
1. بالکانیزاسیون کشورهای بزرگ خاورمیانه که می‌توانند تهدیدی بالقوه برای اسرائیل باشند. در برخی از منابع آکادمیک به این طرح «گالیوریزم» هم می‌گویند (اشاره به شخصیت داستانی گالیور در سرزمین آدم کوچولوها) که قرار است اسرائیل به اصطلاح گالیور منطقه باشد.
2. جلوگیری از دست‌یابی ایران به سلاح هسته‌ای برای حفظ تَفوُّق هسته‌ای رژیم صهیونیستی در منطقه.
3. در بن‌بست نگه داشتن طرح‌های صلح با فلسطینی‌ها و پیشبرد سیاست توسعه سرزمینی از طریق ادامه شهرک‌سازی.
4. اضمحلال ترکیه از درون با سیاست حمایت از جنبش استقلال‌طلبی کردهای ترکیه.
5. شعله‌ورکردن آتش جنگ شیعه و سنی (چیزی شبیه جنگ‌های سی سالۀ مذهبی میان کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها در تاریخ اروپا).
در راستای اجرایی ساختن این طرح توسط رژیم صهیونیستی "موشه یعلون"، وزیر جنگ اسرائیل، در سفر پنج روزۀ خود به آمریکا، در سال 2014 در یک برنامه رادیویی به صراحت گفت که مرزهای خاورمیانه به¬طور مسلم تغییر خواهد کرد و از «ادامۀ روند بالکانیزاسیون خاورمیانه مطابق با طرح یینون» خبر داد. بالکانیزاسیون اصطلاحی آکادمیک در علم سیاست است و منظور از آن تجزیه یک کشور چندقومی یا چندملیتی به چند کشور کوچک تر است که از لحاظ قومیتی همگن هستند می‎باشد این واژه در زمان فروپاشی امپراطوری عثمانی در منطقه بالکان رایج شد و تا امروز در محافل علمی و سیاسی ادامه دارد.
به گفتۀ یعلون در این مصاحبه، دو دسته کشور در منطقه وجود دارند:
 یک دسته کشورهایی با تاریخ واقعی مانند مصر و دسته‌ای دیگر، «کشورهای مصنوعی». منظور او از کشورهای مصنوعی، کشورهایی هستند که از تقسیم باقی‎مانده امپراتوری عثمانی بعد از جنگ جهانی اول، بر اساس توافق فرانسه و بریتانیا طبق معاهدۀ «سایکس- پیکو»، با مرزهای مصنوعی شکل گرفتند. به اعتقاد این مقام رژیم صهیونیستی، کشورهایی مثل مصر، «مصر» باقی خواهند ماند؛ ولی لیبی، سوریه و عراق که به اعتقاد او جزء همان کشورهای مصنوعی هستند، تغییر اساسی خواهند کرد. (3)
نکته حائز اهمیت این است که یعلون با اطلاق عنوان کشورهای مصنوعی به برخی از کشورهای مصنوعی عملا سعی داشته‎است اذهان را از جعلی و مصنوعی بودن اسراییل منحرف سازد.
می‎توان ۶ شاخص اصلی و مهم برای این پروژه در در نظر گرفت:
 «بالکانیزاسیون خاورمیانه»،«جلوگیری از دست‌یابی ایران به سلاح هسته‌ای»، «معطل گذاردن طرح‌های سازش با فلسطینی‌ها و پیشبرد سیاست توسعه سرزمینی از طریق ادامه شهرک‌سازی«،» اضمحلال ترکیه با حمایت از استقلال طلبی کردها»، «شعله‌ورکردن آتش جنگ شیعه و سنی» و در نهایت «تغییر ماهیت جمهوری اسلامی ایران به عنوان دشمن اصلی».
وقتی به همه رویدادهای چند سالۀ اخیر در منطقه می‌نگریم، جنگ 2006 در لبنان و تداوم ایجاد ناامنی و اختلاف‌افکنی میان گروه‌های لبنانی، جنگ 2011 در لیبی، جنگ کنونی در سوریه و عراق و یمن، و تغییر رژیم در مصر، در می‌یابیم که همگی در چارچوب طرح کلان و قدیمی صهیونیست‌ها برای توسعه سرزمینی جای می‌گیرند.
البته باید گفت چند دهه برنامه‌ریزی و چندین سال آماده‌سازی عملیاتی جنگ داخلی در سوریه بدون رسیدن به نتیجه مورد نظر صهیونیست‌ها در میدان جنگ، باعث گردیده‎است در میدان سیاسی تلاش ‌شود ناکامی‌های میدانی جبران شود. از این رو در طرح‌هایی که برای آینده سیاسی سوریه مطرح شده است، طرح فدرالی کردن این کشور با یک حکومت مرکزی علوی در دمشق و سه حاکمیت قومی مجزای ترکمن، کردی و سنی نیز از جمله گزینه‌های روز میز است که البته آزادسازی حلب بدست نیروهای مقاومت و ارتش سوریه این معادلات را به شدت تحت قرار داده‎است.

فهرست منابع
1.    http://www.rissp.org/?q=node/1648
2.    همان+ کیوونیم، فوریه 1982
3.    http://www.mehrnews.com/news

سایر منابع
اندیشکدۀ مطالعات یهود

http://www.voltairenet.org/article186019.html

http://www.historycommons.org/entity.jsp?entity=oded_yinon

http://www.globalresearch.ca/greater-israel-the-zionist-plan-for-the-middle-east/5324815

http://www.globalresearch.ca/preparing-the-chessboard-for-the-clash-of-civilizations-divide-conquer-and-rule-the-new-middle-east/27786

http://www.iran-si.com/vdcjfvetzuqe8.sfu.htm


برگرفته شده از سایت موسسه مصاف ایرانیان  masaf.ir


۰ نظر

از تهاجم فرهنگی به آندلس تا آندلوسیزه سازی ایران

 

        به نام خداوند بخشنده مهربان


در زیرسایه همین درخت بود که بنیان گذاران تمدن نوین اروپایی توانستند از تاریکی جهالت قرون وسطا رهایی یابند.

در سال 92 هجری، مسلمانان تحت فرماندهی «طارق بن زیاد» حرکت برای فتح اندلس را آغاز کردند. این جریان از 92 تا 96 طول کشید. پس از به دست آوردن پیروزیهایى چند، موسى بن نصیر نیز با نیروى کمکى وارد شبه جزیره شد  و طى مدت کوتاهى، تمام شبه جزیره ایبرى (اسپانیا و پرتقال) به دست مسلمانان فتح گردید، حتى آنها از سلسله جبال پیرنه گذشتند و به خاک فرانسه رسیدند و حکومت اسلامى اندلس را در شبه جزیره برقرار کردند وشهر قرطبه را به پایتختی برگزیدند که تا سال 897 هجرى قمرى ادامه یافت .

سپاه اسلام، پس از فتح اندلس، آزادی مسیحیان و یهودیان اهل این سرزمین را تضمین کردند و با گرفتن جزیه و خراج اسلامی، آن ها را در پناه خود در آوردند.مسلمانان فاتح، فقط املاک «خانواده رودریک» و افراد وابسته به آن و یا کسانی که در جنگ با مسلمانان کشته شده بودند و هم چنین املاک کلیساها را غنیمت جنگی قلمداد کردند که خمس آن به عنوان سهم دولت اسلامی خارج شد و بقیه در دست صاحبان آن ها باقی ماند به شرط آن که مالیات آن را بپردازند.

در زیرسایه همین درخت بود که بنیان گذاران تمدن نوین اروپایی، چون دکارت (دکارت، پیاده از پاریس تا طلیطله را پیمود، تا در مدارس عربی طلیطله با زبان عربی آشنا شود.) توانستند از تاریکی جهالت قرون وسطا رهایی یابند.

بازپس‌گیری آندلس

در این بین کسانی (مسیحیان) که هنوز مسلمین را دشمنان خود می پنداشتند برای بازپس گیری آندلس راه هایی را در پیش گرفتند. راهبرد آن ها شامل سه مرحله بود:

مرحله اول: تبلیغ و ترویج افکار و اندیشه های مسیحیت با هدف ایجاد تزلزل در عقاید جوانان مسلمان و سست نمودن آنان در پایبندی به احکام دینی.

مرحله دوم: نفوذ در امر حیاتی و مهم تعلیم و تربیت جوانان مسلمان از طریق گرفتن امتیاز باز کردن مدارس مجانی با هدف تعلیم مطالب انحرافی و القای شبهات در جوانان مسلمان.

مرحله سوم: توسعه روابط تجاری با مسلمین با هدف ترویج فساد و بی بند و باری در زمام داران و به ویژه جوانان مسلمان اندلس.

نتیجه مراحل سه گانه مذکور که جملگی یک راهبرد اساسی برای فروپاشی اندلس اسلامی و خارج کردن این سرزمین از دست مسلمانان بود، تخدیر افکار و اندیشه های مسلمانان بود. وضعیت فرهنگی – اجتماعی ایجاد شده در اندلس اسلامی، این گونه در کتاب «غروب آفتاب در اندلس» تشریح شده است:

1. می خوارگی که در گذشته در میان مردم عیاش اندلس به طور خفا انجام می شد، یک عمل عمومی و علنی گردید.

2. جوانان می گسار و بی بند و بار، روش پدران خود را حقیر شمرده و آنان را نادان و احمق و دور از تمدن خواندند.

3. لباس ساده خود را که نشانه صبر بود از تن در آورده و جامه تن پروری را به تن کردند.

4. جوامع مذهبی در انحصار پیر مردان و پیر زنان در آمد و جوانان را با مسجد و نماز سرو کاری نبود.

5. دختران زیبای اروپایی که در همه جا مامور دلربایی از جوانان مسلمان بودند با دقت هر چه تمام تر ماموریت خود را انجام دادند و در نتیجه جوانان مسلمان تا نیمه های شب در گوشه مهمانخانه ها به سر بردند.

عوامل سقوط

دراینجا به طور مختصر عوامل سقوط اندلس را بررسی میکنیم.

 

1. دلدادگی فرمانروایان اسلامی به فرهنگ ترسایان(ازدواج با زنان مسیحی)

2. ساده لوحی فرمانروایان اسلامی و ندانستن فنون پیچیده جنگ نرم و دشمن شناسی

3.  اشاعه اصالت لذت و تن آسایی بین مسلمین

4.  اشاعه فحشا و بی بند و باری و غنا

5.  بوجود آمدن اختلاف بین مسلمانان عرب و بربر

6. انگیزه مسلمانان برای فتح اندلس الهی نبود

7.  بوی غرور و ریاست‌طلبی در سخنان فاتح اندلس

8.  رفتارعباسیان با خلفای اموی پیش ازخود

9.  دریایی مسلمین و پیدایش قدرت دریایی اروپایی  پرتغالی

10. رکود تجارت و فروپاشی و سقوط اقتصادی جهان اسلام و دولت ممالیک

11.  جنگ استشراقی

12. انحطاط علمی مسلمانان

تهاجم فرهنگی نوع خاصی از تهاجم است که به طور پنهان و غیرمستقیم از جانب یک ملت نسبت به ملت دیگر در زمینه‌های فکری و فرهنگی صورت می‌گیرد. پدیده‌ «تهاجم فرهنگی» دارای مسائل و ابعاد پیچیده و گسترده‌ای است.

همان طور که مقام معظم رهبری در دیدار خود با اعضای شورای انقلاب فرهنگی فرمودند، «تهاجم فرهنگى، مثل خودِ کار فرهنگى، اقدامِ آرام و بى‌سروصدایى است. یکى از راه‌هاى تهاجم فرهنگى، این بوده است که سعى کنند جوانان مؤمن را از پایبندی‌هاى متعصبانه به ایمان، که همان عواملى است که یک تمدن را نگه مى‌دارد، منصرف کنند. همان کارى را که در اندلس، در قرن‌هاى گذشته کردند؛ یعنى جوانان را در عالم، به فساد و شهوت‌رانى و میگسارى و این چیزها مشغول کردند. این کار، حالا هم انجام مى‌گیرد.»(21 مرداد 1371)

تهاجم فرهنگی را نمی‌توان مختص زمان حال دانست، بلکه این پدیده در طول تاریخ بارها گریبان‌گیر تمدن‌های مختلف، از جمله کشورهای اسلامی شده است.

این پدیده هرچند در هر دوره و زمانی با شیوه‌ خاصی بروز یافته است، اما در اصل و مبانی خود، به طور ثابت عمل می‌کند. این مقاله در تلاش است تا با واکاوی واقعه‌ی اندلس، به تبیین نقش تهاجم فرهنگی در سقوط یک تمدن بر اساس بیانات مقام معظم رهبری بپردازد.

*وضعیت فرهنگی شهر اندلس در زمان اسلام

فتح اندلس به دست مسلمانان سبب تحولی عظیم در زندگی عموم مردم و نظام اجتماعی و اقتصادی آن سرزمین شد و سرآغاز یک دوران تازه و ابتدای یک تحول و تکامل بسیار مهم بود. قبل از ورود اسلام به این سرزمین، اقلیتی ستمکار، که شامل شهریاران و اشراف و نجبای ممتاز می‌شدند، حق و حقوق یک ملت را در دست داشته و آنان را مورد ظلم و ستم و بهره‌کشی قرار می‌دادند و حتی آنان را در بردگی و بندگی خویش نگاه می‌داشتند.

با پیروزی مسلمانان و ورود اسلام به این سرزمین، در طی چند سال اندک، چهره‌ آن کشور تغییر کرد و دین اسلام، عدالت، آزادی و برابری را برای مردم آن منطقه به ارمغان آورد،ظلم و ستم را از بین برد و به سلطه‌ طبقاتی اشراف جامعه پایان داد و مسلمانان توانستند عناصر آشفتگی و نابسامانی را از میان بردارند و سازمانی اداری و مالی ایجاد کردند.

یکی از دستاوردهای تمدن اسلامی در آن زمان، شوق دستیابی به علوم و فنون جدید بود و به هر مکان و سرزمین که ورود پیدا می‌کردند، آموزشگاه‌ها، کتابخانه‌ها، و بنگاه‌ها و مجامع علمی و ادبی تأسیس می‌نمودند و به این ترتیب، کتب یونانی ترجمه گردید و تحصیل هندسه، هیئت، طبیعیات، شیمی و طب با نهایت موفقیت جریان داشت. تجارت و اقتصاد نیز در اوج شکوفایی و رونق بود و معادن، اسلحه، پارچه‌های حریر و سایر منسوجات، چرم‌های دباغی‌شده و شکر تماماً در آنجا فراهم می‌آمد. مسلمانان در زمینه‌ی کشاورزی و زراعت، بیش از علوم و صنایع استعداد خود را نشان دادند؛ چنان که در اندلس برای آبیاری اسباب و وسایلی بنا کردند که هنوز آثار آن موجود است. همچنین در اراضی اندلس، زراعت نیشکر، توت، پنبه، موز، برنج و غیره را رونق دادند.

مسلمانان در اندلس در تمامی زمینه‌های علوم و فنون، استعداد و لیاقت خود را نشان دادند. جاده‌ها، پل‌ها، کاروانسراها، مسافرخانه‌ها، بیمارستان‌ها و مساجد در اطراف شهر به کثرت ساخته شد. وضعیت دریانوردی هم با نظم خاصی انجام می‌شد و تجارت با اروپا و آسیا و آفریقا برقرار بود. در پزشکى نیز با ظهور افرادى چون على بن عباس، زهراوى، باهلى، ابن زهر و... مسلمانان بدان درجه از تخصص علمى رسیدند که جراحى‏هاى دقیق چشم را انجام مى‏دادند.

مسلمانان در طول چند قرن، کشور اندلس را نه تنها از نظر علمی و مادی به کلی منقلب کردند و بلکه در زمینه‌ی اخلاق و فرهنگ هم تأثیر شگرفی داشتند. مسیو سدیلو در این خصوص می‌نویسد:«از ممیزات مسلمانان نسبت به اقوام دیگر، که در واقع جزء مفاخر آن‌ها باید شمرد، یکی محترم شمردن نوع انسان بوده است... سلاطین مسیحی قسطیله و ناوار تا این درجه به حس وفاداری، خلاصه میهمان‌نوازی مسلمانان اعتماد داشتند که برای معالجه و مداوا، همیشه بدون هیچ بیمی، به پایتخت آن‌ها آمد و شد می‌کردند.»

حکام مسلمان رسم و سنت و قوانین آنان را به رسمیت شناختند و حتی برایشان حاکمانی از میان خودشان تعیین کردند که استان‌ها را اداره و مالیات‌ها را جمع‌آوری و قوانین و فرمان‌ها را اجرا می‌کردند و خود مسلمانان تنها وظیفه‌های عالی حکومتی را بر عهده داشتند و بر حسن اجرای قوانین نظارت می‌نمودند. بدین ترتیب، بسیاری از اوقات، والی، رئیس شهربانی، والی خراج، متصدی برید و اطلاع‌رسانی و قاضی از میان بومیان بودند.مسلمانان با اقلیت‌های دینی، به خصوص مسیحیان، با تسامح دینی رفتار می‌کردند و بهره‌مندی از جلوه‌های این تسامح دینی چنان گسترده بود که کنیزان و بردگان را هم شامل می‌شد.

در آن زمان و هنگامی که سراسر اروپا در جهل و بی‌خبری کامل بود، اندلس به تنهایی پرچم‌دار دانش و تمدن در غرب محسوب می‌شد و تمدنی که مسلمانان در این منطقه ساختند، خاستگاه بیداری و تحول علمی بود که به مثابه‌ی تمدن شرق از غنای چشمگیری برخوردار بوده و حاصل این تمدن اسلامی را می‌توان در ظهور اندیشمندان، علما، فلاسفه و آثار معماری و رشد اقتصادی در جنوب اروپا مشاهده کرد.

در واقع فرهنگ غنى اسلامی در تمدن شکوفاى اسپانیاى مسلمان چنان بالنده و رو به رشد و گستردگى بود که هر کسى هر چه می‌خواست بدان دست می‌یافت. می‌توان گفت همه‌ی شاخه‌هاى فرهنگ بشرى، از ادب و هنر، حقوق و سیاست، فلسفه، طب و جانورشناسى، گیاه‌شناسى و معدن‌شناسى، بارور و رو به گسترش بوده است و این غناى فرهنگى در اندلس توانست فرهنگ اسلامی را به اروپا انتقال دهد و مقدمات نهضت فکرى و بیدارى غرب را به وجود آورد.

با دیدن این همه قدرت و عظمت در اندلس، این سؤال پیش می‌آید که علل انحطاط تمدن باشکوه اسلامی اندلس چه بود؟ و دلایل آن را باید در چه عواملی جست‌وجو کرد؟ با جست‌وجو و تفحص در متون تاریخی می‌توان چند عامل را به عنوان آسیب‌های جدی و اساسی فرهنگ و تمدن اسلامی اندلس برشمرد. اما اکثر صاحب‌نظران بر تأثیر عوامل فرهنگی و فساد اخلاقی بیش از دیگر عوامل اتفاق نظر دارند. در ادامه‌ی این مقاله به بررسی علل فساد اخلاقی و انحطاط فرهنگی اندلس خواهیم پرداخت.

علل انحطاط فرهنگی و فکری در جامعه‌ی اسلامی اندلس

مسیحیان وقتی پیشرفت مسلمانان را در همه‌ زمینه‌ها دیدند و احساس کردند که این پیشرفت‌ها و قدرت و عظمت مسلمانان، خطر بزرگی برای منافع آن‌هاست، از راه‌های مختلف تلاش کردند تا در مقابل پیشرفت مسلمانان ایستادگی کنند و آرام‌آرم به فکر نابودی جامعه‌ی اسلامی اندلس افتادند و توانستند با تهاجم فرهنگی به نیات خود دست یابند.

آنان برای رسیدن به این هدف خود، ریشه‌ی جامعه اسلامی را هدف قرار دادند و با ترویج و تبلیغ اندیشه‌های مسیحیت و آزادی‌های وارداتی و غربی (اشاعه‌ی بی‌بندوباری) جوانان را به سمت فساد سوق دادند. مقام معظم رهبری معتقد است در تفکر اسلامی و مکاتب غربی، تفاوت‌های اصولی و اساسی در بیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب آن وجود دارد و اگر بخواهیم نسبتی بین تفاوت آزادی در غرب و اسلام ارائه دهیم، این نسبت عموم و خصوص من وجه خواهد بود: «در تفکر اسلامی و مکاتب غربی، تفاوت‌های اصولی و اساسی در بیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب آن وجود دارد... اسلام در برخی از زمینه‌ها دایره را از این محدودتر می‌کند و در بعضی از زمینه‌ها آن را گسترش می‌دهد و به اصطلاح طلبگی، بین نظر اسلام و نظر رایج در دنیای غرب در باب آزادی، عموم و خصوص من وجه است. در برخی از چیزها ما نظر غرب را بسیار محدود، تنگ‌بینانه و در بعضی از امور آن را بیش از حد وسعت‌یافته و نزدیک به بی‌بندوباری می‌دانیم.»

مسیحیان توانستند با تبلیغ و ترویج افکار و اندیشه‌های مسیحیت، با هدف ایجاد تزلزل در عقاید جوانان و سست نمودن آنان در پایبندی به احکام دینی و همچنین نفوذ در تعلیم و تربیت جوانان از طریق اخذ مجوز برای برپایی مدارس رایگان با هدف تعلیم مطالب انحرافی و ایجاد شبهات دینی و در کنار آن، توسعه‌ی روابط تجاری و اقتصادی با مسلمانان، زمینه‌ی ترویج فساد و بی‌بندوباری و همچنین تجمل‌پرستی را در بین مسلمانان اندلس فراهم آورند و آرام‌آرام مردم اندلس در مجامع عمومی، به صورت علنی به شراب‌خواری و عیاشی روی آوردند.

مقام معظم رهبری در خصوص این نوع عملکرد می‌فرمایند: «تهاجم فرهنگى این است که یک مجموعه (سیاسى یا اقتصادى) براى مقاصد سیاسى خود و براى اسیر کردن یک ملت، به بنیان‌هاى فرهنگى آن ملت هجوم مى‌برد. چنین مجموعه‌اى هم چیزهاى تازه‌اى را وارد آن کشور و آن ملت مى‌کند، اما به زور، اما به قصد جایگزین کردن آن‌ها با فرهنگ و باورهاى ملى. این اسمش تهاجم است. در تبادل فرهنگى، هدف، بارور کردن فرهنگ ملى و کامل کردن آن است. اما در تهاجم فرهنگى، هدف، ریشه‌کن کردن فرهنگ ملى و از بین بردن آن است.»

تهاجم فرهنگی، سبب شد تا جامعه‌ی اسلامی، به ویژه جوانان، نسبت به مسائل دینی بی‌تفاوت شوند و به تدریج روح دین اسلام در جامعه‌ی اندلس کم‌رنگ شود. توجه به ادبیات اندلس نیز این موضوع را تأیید می‌کند. دست‌کم تا پایان دوره‌ی ملوک‌الطوایف، ادبیات مخصوصاً شعر، دارای صبغه‌ی غیردینی شد. محور اصلی شعر اندلسی، تجمل‌پرستی و لذت‌جویی بود. سایر اندیشه‌های معتبر ادب عربی، از قبیل تمثیلات، زهدیات و عرفانیات نیز سخنگویانی داشت، لکن اوج شعری نداشت. در عوض سخن از شب‌های عیش و نوش بر روی رودخانه یا سخن از دلبران غزال‌مانند و دختران باریک‌میان در میان است.

وقف تاکستانهای بزرگ و متعدد و توزیع مشروبات حاصل از آنها به شکل رایگان در بین جوانان مسلمان و تأسیس تفریح گاه های متنوع از سوی صاحبان کلیسا که خدمه و کارکنان آن همگی زیبارویان مسیحی بودند و... عواملی اند که موجب ضعف اراده در میان جوانان مسلمان شد. دلیران مسلمان که به هنگام فتح اندلس با چنان ایمانی می جنگیدند که نوشته اند کشتی های خود را به آتش کشیدند تا دیگر راه بازگشتی نداشته باشند، اینک در آغوش دختران زیباروی مسیحی به ضعف نشسته اند

حال و روز جوانان و دلیران مسلمان از زبان امیر علی تاریخ نویس مسلمان است:(امیر علی، تاریخ غرب و اسلام، ص542)
" جوان مرد یا شوالیه عرب که برای جنگ به میدان مسابقه می رفت، بر روی بازوهای خود علامتی مانند شکل قلب با تیری که آن را سوراخ کرده یا حرف اول اسم محبوبه خود را داغ می کرد و یا خال کوبی می نمود. این سپاهیان علناٌ درحضور محبوبه های خود برای جایزه شجاعت و دلاوری با یکدیگر مبارزه می کردند و اغلب با محبوبه های شان می رقصیدند.
دشمن برای شکست مسلمین در اندلس، به جای قهرمانان و شوالیه ها و جنگ جویان غول پیکر، دخترکان ظریف اندام خود را به آوردگاه مسلمین روانه کرد و به جای تیرهای آتشین و کشنده با غمزة چشمان جادویی زیبارویان مسیحی به جان مجاهدان مسلمان افتاد و ترنّم آوازه خوانان مه رو را به جای برق شمشیرهای خون ریز هدیه مسلمانان کرد و شراب سرخ شیرافکن را در کنار همه اینها در حلقوم مسلمین ریخت تا بدین سان و در یک پروسة مدت دار، اندلس را به حسرتی همیشگی در دل مسلمین بدل نماید... جمله زیر از زبان بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل خطاب به مجلس نمایندگان آمریکا بیان شده است: ارسال برنامه های ماهواره ای حاوی تصاویر زنان زیبا با بدن های برهنه و نیمه برهنه و پرداختن به امور دینوی، از قبیل زندگی تجملی و البسة زیبا و صحنه های جنسی باعث می شود که کودکان ایرانی خواستار لباس های زیبا، زندگی تجملی و امثال این ها شوند و با این امر می توان در ایران انقلابی به راه انداخت .

فراگیر شدن فساد در سطح حاکمیت و جامعه، مسلمان را از توجه به صلاح و سلامت و پیشرفت جامعه بازداشت و حمیت و غیرت دینی را در آن‌ها از بین برد و آنچه برای آن‌ها اهمیت داشت، قدرت‌طلبی و خوش‌گذرانی بود.در نتیجه‌ی این تهاجم فرهنگی، شهرهای اسلامی یکی پس از دیگری از تحت حکومت آن‌ها خارج گردید و به تصرف دشمن درآمد.

با افزایش تجمل‌پرستی و فساد اخلاقی در جامعه‌ی اندلس، شور دینی در آنجا کاهش یافت و موجی از شکاکیت و تردید در عقیده‌ی مردم به وجود آمد و در کنار آن، فرقه‌ای پدید آمده بود که می‌گفت همه‌ی موضوعات مربوط به دین باطل است و احکام دین را از نماز و روزه و حج و زکات مسخره می‌کرد.

به جز این فرقه، گروه دیگری نیز به وجود آمدند که خود را «پیرو دین جهانی» نام داده بودند. این گروه نیز با همه‌ی عقاید دینی مخالف بود و دینی را که فقط بر مبادی اخلاقی استوار باشد تبلیغ می‌کرد. یک فرقه‌ی لاادری نیز بود که می‌گفتند عقاید دینی ممکن است درست یا نادرست باشد و ما آن را نه تأیید و نه انکار می‌کنیم؛ هر چه هست ما از حقیقت آن بی‌خبریم و نمی‌توانیم عقایدی را که از اثبات صحت آن عاجزیم بپذیریم.

مسیحیان با اجرای همین طرح‌ها و برنامه‌های دقیق و هدفمند، به اهداف خود که انحراف جامعه‌ی اسلامی بود دست یافته و کشور اسلامی اندلس را به سمت سقوط و نابودی سوق دادند. در واقع فراگیر شدن فساد در سطح حاکمیت و جامعه، آنان را از توجه به صلاح و سلامت و پیشرفت جامعه بازداشت و حمیت و غیرت دینی را در آن‌ها از بین برد و آنچه برای آن‌ها اهمیت داشت قدرت‌طلبی و خوش‌گذرانی بود. در نتیجه‌ی این تهاجم فرهنگی، شهرهای اسلامی یکی پس از دیگری از تحت حکومت آن‌ها خارج گردید و به تصرف دشمن درآمد.

نتیجه‌گیری

ضعف و انحطاط جامعه‌ی اسلامی اندلس و در نهایت، اخراج مسلمانان از این سرزمین پس از هشت قرن (92‌ ـ‌898 ق)، جدا از تفرقه و ضعف حکومت، معلول تهاجم فرهنگی مسیحیان به صورت آهسته و پیوسته بوده است. فساد اخلاقی و عمل نکردن به دستورات دینی از عواقب همین تهاجم فرهنگی بود. عالمان دین نیز در قبال چنین وضعیتی تنها نظاره‌گر بودند و حتی گاه خود توجیه‌گر وضع موجود می‌شدند.

همان طور که بررسی کردیم، انحطاط فرهنگی و ترویج بی‌تفاوتی دینی در جامعه‌ی اسلامی، به خصوص در میان جوانان، از جامعه‌ی شکوهمند اسلامی، یک جامعه‌ی بیمار و ضعیف ساخت که توانایی هیچ گونه دفاعی از اعتقادات، باور و فرهنگ خود نداشت. بنابراین آن چیزی را که دشمن به عنوان فرهنگ مطلوب ارائه می‌داد به راحتی می‌پذیرفت و این همان مسئله‌ای است که مقام معظم رهبری به خوبی به آن اشاره کرده‌اند:

«در تهاجم فرهنگى، ملتى را که تحت تهاجم قرار گرفته است، باید به بیمارى که افتاده و خودش کارى نمى‌تواند بکند، تشبیه کنیم. آن وقت دشمن، آمپولى به او تزریق مى‌کند و معلوم است آمپولى که دشمن تزریق کند، چیست! این فرق دارد با آن دارو و درمانى که خود شما بروید و آن را با میل، انتخاب و وارد بدنتان کنید. این تهاجم فرهنگى است.»

در شرایط کنونی، دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی، با استفاده از همین حربه‌ی قدیمی خود، یعنی تهاجم فرهنگی، در صدد هستند تا جامعه‌ی اسلامی را دچار ضعف کرده و بر آن دوباره مسلط شوند و امروزه با اشاعه‌ی فرهنگ غربی و ترویج و تبلیغ فرهنگ لیبرالیستی، سعی دارند تا جوانان را نسبت به مسائل دینی بی‌تفاوت کنند و با استفاده از همه‌ی ترفند‌ها، در پی ایجاد اندلسی دیگر هستند. همان طور که مقام معظم رهبری در سال 1381 در جمع جوانان و دانشجویان سیستان و بلوچستان فرمودند، سیاست امروز، سیاست اندلسى کردن ایران است.

برهان

وعده ی صادق www.alvadossadegh.com/fa  با کمی تغییر

مقاله فتح اندلس و فروپاشی آن از سایت جنبش مصاف masaf.ir

۰ نظر

مسیحیت تبشیری

 

       به نام خداوند بخشنده مهربان


مسیحیت تیشیری


جوانانی که به امید پناهندگی مسیحی می‌شوند


شبکه‌های ماهواره‌ای «محبت تی وی»، «نجات»، «امید ایران» و ... نقش به سزایی در تبلیغات مسیحیت ایفا می‌کند. آن‌ها در کنار گروه‌های تبشیری برای جذب جوانان ایرانی از حربه‌های مختلف نظیر وعده پناهندگی در صورت مسیحی‌شدن استفاده می‌کنند.


 حیات اجتماعی ایرانی از گذشته‌های بسیار دور با دین آمیخته شده و همیشه دین در حکم عنصری مهم، تأثیری اساسی در زندگی مردم ایران داشته است.

سرزمین ایران در طول تاریخ، ادیان گوناگونی به خود دیده که مهم‌ترین آن‌ها دین اسلام بوده است. دین اسلام، پس از ورود به ایران با حمله خلیفه دوم باعث تغییراتی اساسی در نگرش و سبک زندگی مردم شد.

ایران قبل از اسلام دارای پیروانی از دین مسیحیت بوده و در تاریخ آمده است که پس از میلاد عیسی مسیح(ع)، تعدادی از ایرانیان به همراه کاروان‌ هدایا به زیارت آن حضرت در اروشلیم مشرف می‌شدند و بعد از ظهور اسلام هم پیروان دین مسیح(ع) بعضا در ایران در حوالی مناطق صعب‌العبور و ییلاقی به همراه عده‌ای از یهودیان زندگی می‌کردند. اولین گروه مسیحیان پروتستان (شاخه میسیونری مسیحیت) در سال 1024 شمسی در ایران حضور یافتند و اقدام به فعالیت کردند و علاوه بر تبلیغ مسیحیت و جذب ایرانیان به آیین مسیح(ع)، اقدام به تأسیس مراکز خیریه‌ای مانند یتیم‌خانه‌ها، مراکز نگهداری سالمندان، بیماران خاص و نابینایان کردند.

گروه دیگری از مسیحیان در سال 1324 رسماً در ایران با نام خلیفه‌گری تهران و شمال اعلام موجودیت کردند و گستره فعالیت جغرافیایی آنان شامل استان‌های تهران، مرکزی، قزوین، زنجان، مازندران، گلستان و خراسان اعلام شد و فعالیت‌های میسیونری آن‌ها در 40 سال گذشته به صورت منظم‌تری ادامه یافت، در ابتدای انقلاب اسلامی، میسیونر‌های خارجی از کشور اخراج شدند و مدیریت کلیساهای پروتستان‌ با مدیریت رهبران مسیحی ایرانی و با هدایت میسیونر‌های خارجی ادامه یافت.

اما در حال حاضر، بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد، مباحث تئوریک در حوزه دینی افزایش یافته و کماکان نیز ادامه دارد و چالش‌هایی که دین در ایران بدان مبتلاست به اشکال گوناگون ظاهر شده است، یکی از آن موارد، بحث سکولاریزاسیون است. به غیر از این موضوع، آنچه در چند سال اخیر شاهد شکل‌گیری آن بوده‌ایم، گرایش به ادیان دیگر به خصوص مسیحیت است.

هرچند این امر ملموس نیست، اما افزایش آمار در این زمینه در مقایسه با سال‌های گذشته، زنگ خطر را برای ما مسلمانان به صدا درآورده است. در ادامه به منظور آگاهی بیشتر از این جریان، فعالیت و عملکرد آن در ایران مورد بررسی قرار می‌گیرد:

*تبلیغ و جذب مسیحیت در ایران

-هدف:

هدف مسیحیت در تبلیغ، جذب مسلمانان است.

-برنامه:

برنامه‌های جذاب، آماده‌سازی سخنران‌های توانمند، تبلیغ آزادی‌های مفرط، برنامه خاص برای جذب جوانان.

-روش‌های عضو‌گیری:

روش عضو‌گیری در مسیحیت به صورت هرمی است و افرادی که جذب می‌شوند خود به تبلیغ می‌پردازند. این در حالی است که افرادی که به مسیحیت می‌پیوندند از حداقل اطلاعات عقیدتی برخوردارند و تنها به صورت خودکار، به تکرار آموزه‌ها می‌پردازند.

-راه‌های جذب:

روش‌های جذب در مسیحیت تبشیری به دو دسته کلی تقسیم می‌شود که عبارتند از:

دیداری و شنیداری

1- تبلیغات تلویزیونی: تلویزیون ماهواره‌ای به صورت گوناگون نقش به سزایی در اعمال تبلیغات مسیحیت ایفا می‌کند. مجموعه‌های رسانه‌ای که به صورت شبکه‌ای و کاملاً هماهنگ به تحرک می‌پردازند با شیوه‌های گوناگون به صورت مستقیم و غیرمستقیم تبلیغات وسیعی را برای مسیحیت به مرحله اجرا در می‌آورند. از جمله شبکه‌ها و رسانه‌هایی که می‌توان به آنها اشاره کرد «محبت تی وی»، «نجات»، «امید ایران» و ... است.

عمده محورهای القای این تلویزیون‌ها شامل موارد زیر است:

-تبلیغات مسیحیت صهیونیستی: انجام تبلیغات ویژوه معتادان و معلولان با استفاده از تصاویر ساختگی و جعلی و انتشار موسیقی و تصاویر و نماهنگ‌های هیجان‌آور به صورت مداوم.

-نشان دادن مسیحیت به عنوان دینی فراگیر که توانسته تمامی نژاد‌ها را به خود جذب کند.

2- تبلیغات اینترنتی: برخی از ویژگی‌های منحصر به فرد اینترنت، زمینه‌ای را فراهم آورده است تا بسیاری از گروه‌ها و جریان‌های غیرقانونی از آن به عنوان وسیله‌ای امن جهت تبلیغ و جذب بهره‌برداری کنند. مبلغان مسیحی در اینترنت با حداقل 30 سایت رسمی در حال فعالیت هستند. تالار گفت‌وگوی این سایت‌ها به محلی برای جذب ایرانیان تبدیل شده است.

افراد، تبلیغ‌ها را دریافت و پس از مدتی به محافل خانگی دعوت می‌شوند. از کارکردهای دیگر اینترنت تشویش اذهان عمومی، انتشار اکاذیب و بزرگ‌نمایی است.

تبلیغ مستقیم

-تبلیغات شهری: تبلیغات شهری مسیحیت شامل طیف وسیعی از اقدامات می‌شود مانند: دیوارنویسی، ترسیم صلیب بر روی اماکن عمومی و خصوصی، توزیع سی دی تبلیغی رایگان نظیر «خدا محبت است»، «داستان خدا» و ...

همچنین توزیع رایگان کتاب‌هایی نظیر «حیات در مسیح»، «عیسی کیست»، «اصول اعتقادی ما»، «خدمت تعلیم» و ... از این دست اقدامات است.

-تبلیغات در کلیساهای خانگی: این کلیساها منازلی هستند که کیشیشان مسیحی و یا افراد مرتد تازه جذب شده، مالکیت و یا اجاره آنها را در اختیار دارند. این محل‌ها توسط سازمان‌های کلیسایی با مبالغ قابل توجهی اجاره داده می‌شود تا توسط مالک، امورات جذب افراد صورت گیرد. این مکان‌ها عمدتا شاهد رجوع جوانان تازه جذب شده هستند. برخی کتب، سی‌دی، جزوات، شب‌نامه‌ها و وبلاگ‌های اینترنتی در این اماکن تهیه، توزیع و به روز رسانی می‌شود.

-  اغواگران: گروه‌های مبلغ انجیل، طیف وسیعی از زنان را در اختیار دارند و از این گروه برای جذب افراد مذکر بهره‌‌برداری می‌کنند. این گروه از افراد با سخنرانی و تبلیغ چهره به چهره در محافل به جذب جوانان اقدام می‌کنند.

*جامعه هدف

سازمان‌های تبلیغات مسیحیت با تشکیل گروه‌های متعدد در کشور با انجام تبلیغات به صورت تخصصی علیه اقشار و گروه‌های سنی مختلف جامعه به خصوص 18 تا 20 سال و 20 تا 25 سال به جذب می‌پردازند. این گروه‌ها شامل موارد زیر می‌شود:

دانشگاهیان: با توجه به نقش و تأثیرات متقابل و بسیار مهم دانشگاهیان در تحرک جریان مسیحیت، سهم عمده‌ای از مجذوبان را دانشگاهیان (البته در سطوح پایین دانشجویی) تشکیل می‌دهند. البته اغلب دانشجویان مسلمان از زیر پا گذاشتن شریعت مبین اسلام پرهیز دارند و تنها گروه اندکی دچار این انحراف عقیدتی شده‌اند.

معتادان: فعالیت این گروه به دلیل گسترش معضل اعتیاد در کشور، بسیار گسترش یافته است در حقیقت با توجه به اینکه سیستم ترک اعتیاد مذکور نشأت گرفته از کشورهای غربی است، متولیان این گروه، از مسیحیت به عنوان عامل معنوی استفاده می‌کنند. به عبارتی معتادان اغلب دارای نارسایی‌ها و خلأهای معنوی هستند و شبکه تبلیغات مسیحیت عزم جدی برای جذب این گروه آسیب‌دیده به کار بسته است. نکته حائز اهمیت آنکه افراد مذکور با اغفال جوانان در حال ترک اعتیاد، ایشان را جهت ترک به بیرون از شهری که در آن ساکن هستند، انتقال داده‌اند و تسلط کاملی بر آن‌ها دارند.

اقشار آسیب‌پذیر و بزهکاران: دختران فراری، کودکان کار، افراد بزهکار و ... به دلیل عدم برخورداری از پشتیبانی معنوی و مادی مورد بهره‌برداری مبلغان مسیحیت قرار می‌گیرند. این افراد با استدلال اینکه یکی از حواریون عیسی مسیح(ع) «فاحشه» بوده است و عیسی(ع) او را دوست می‌داشته است، نسبت به جذب زنان فاسد به مسیحیت اقدام می‌کنند و بعضاً پس از جذب، از همین افراد برای توزیع انجیل در معابر استفاده می‌کنند.

افراد بی‌عقیده: تلاش مبلغان مسیحیت بر روی افرادی که باور مشخصی ندارند به صورت محسوس قابل مشاهده است، آن‌ها گاهاً در جذب اینگونه افراد، موفق هستند، زیرا به آن‌ها باورهایی را می‌دهند که هیچ الزام مشخصی را برایشان به همراه ندارد.

مخالفان سیاسی: مخالفان سیاسی جهت جبران خسارات مادی و معنوی شان در قبال برقراری حکومت اسلامی بهترین راه را در زمینه عقیدتی حرکت در مسیر مسیحیت انحرافی می‌یابند. شواهد بسیار زیادی از گرویدن سلطنت‌طلبان، گروه‌های رادیکال دانشجویی، اعضای سازمان‌های برانداز مسلح و ... در این زمینه موجود است.

*مراحل عضو‌گیری

افراد پس از دریافت پیام بر اساس روش‌هایی که توضیح داده شد، مراحل زیر را برای عضو‌ شدن طی می‌کنند.

مرحله اول- تماس اولیه: مخاطبان تلویزیون فارسی‌زبان اغلب با خارج کشور تماس برقرار کرده و توسط مجریان و اپراتور‌های تلفن به یکی از کلیساهای خانگی و کشیش‌های فعال معرفی می‌شوند. در خصوص سایت‌ها و مراجعان حضوری نیز شماره همراه کشیش در اختیارشان گذاشته می‌شود و پس از برقراری اولین تماس طی چند مرحله مذاکره تلفنی به مراسم دعوت می‌شوند.

مرحله دوم- دعوت به محافل: افراد جذب شده در این مرحله با در نظر گرفتن بضاعت مالی سفر برای مسافر یا مجموعه هدایت‌کننده، به یکی از محافل داخل و یا خارج دعوت می‌شوند. جلسات داخلی در منازل یاد شده موسوم به کلیسای خانگی که اغلب در مناطق مرفه شهرهای بزرگ قرار دارد، برگزار می‌شود. جلسات خارجی هم جهت برنامه‌سازی برای برگزاری جلسات بزرگ کلیسایی برپا می‌شود. عمده مهمانان این جلسه با هزینه سازمان‌های تبلیغی مسیحیت سفر و اقامت می‌کنند.

مرحله سوم- فعال‌سازی: در این مرحله سازماندهی جذب‌شدگان در گروه‌های محفلی به صورت منسجم تحت نظر فرد مشخصی در هر شهر یا منطقه صورت می‌پذیرد. پس از مدتی افراد جذب شده بعد از طی مراحل فشرده آموزشی به عواملی برای عضو گیری و جذب افرادی که باید به صورت هرمی فعالیت کنند تبدیل می‌شوند.

*شگردهای تبلیغی

استفاده از عناوین «روحانی» و «طلبه» برای تخریب اسلام و تبلیغ مسیحیت: یکی از شگردها، استفاده از عناوینی نظیر روحانی و طلبه است؛ افراد ادعا می‌کنند که مدتی در کسوت روحانیت بوده و اکنون پشیمان شده‌اند.

عشق منحرف: در این شیوه به سبب عشق ورزیدن، هر گناه و هرگونه رسم منحرف‌کننده فرهنگی در یک میهمانی شبانه و... توجیه پیدا می‌کند.

محبت ظاهری: محبت ظاهری از ارکان شگردهای تبلیغاتی آنان است. نام‌گذاری شبکه‌های تلویزیونی، سایت‌ها، کتب و سی‌دی‌ها نیز بیانگر استفاده مبلغان از شعار محبت در کانون تبلیغات مسیحیت است.

تظاهر امید به آینده: از دیگر محورهایی که مورد توجه قرار می‌گیرد تظاهر به امید است. در حقیقت گردانندگان تبلیغات دریافته‌اند که انسان امروزی نیازمند امیدواری است و از این دریچه نهایت تلاش خود را برای مرتبط ساختن امید به آینده جهت دعوت افراد به مسیحیت به کار می‌بندند.

تظاهر به مثبت‌اندیشی: سیل گسترده نظریات مثبت‌اندیشانه اگرچه حاوی نکات سازنده نیز است اما کانون تولید و پرورش این مباحث در جریان تبلیغ کلیسایی قرار دارد. آن‌ها می‌کوشند با تظاهر به مثبت‌اندیشی خلاء معنوی عمیق پیروان را پر کنند.

شادی کاذب: عنصر شادی در تبلیغات مسیحیت نقش کلیدی دارد. شاد زیستن در این جریان یعنی گوش دادن به موسیقی پاپ، خواندن سرودهای دسته جمعی، بوسیدن یکدیگر، رقص و ... این اقدامات که با فرهنگ ایرانی و اسلامی سازگار نیست، مکرراً تبلیغ می‌شود.

ادعای معجزه: تصاویر و متن‌های تولید‌شده شبکه‌های تبلیغالتی مسیحیت عمدتاً شامل یکسری معجزات مورد ادعای این جریان است، زنان و پیرانی که از بیماری‌های سخت نجات یافته‌اند، بیشترین حجم این گونه تبلیغ‌ها را به خود اختصاص می‌دهند. در حقیقت این دسته از مروجان امیدوارند با بزرگ‌نمایی و دروغ‌پردازی پیرامون احتمال انجام معجزه در قبال بیماران، طمع ناآگاهان را در جذب به مسیحیت برانگیزند.

ادعای کشف و شهودهای دروغین: ادعاهای کشف از کیشیشان تلویزیونی و خانگی آن‌قدر تکرار شده است که سبب شده حتی بسیاری از گروندگان تازه وارد نیز ادعای کشف و شهود کنند.

*آسیب‌ها

به طور خلاصه عمده آسیب‌هایی که فعالیت مبلغان مسیحیت بر پیکره فرهنگی کشور وارد کرده است، شامل موارد زیر می‌شود:

دانشگاه

-کمرنگ شدن علایق و اعتقادات مذهبی دانشجویان مسلمان.

-گسترش انحرافات فکری و اخلاقی در بین برخی دانشجویان که یکی از مظاهر آن بدحجابی است.

-شکل‌گیری محافل و گروه‌های غیرقانونی دانشجویان.

جامعه

-ترویج انحرافات اخلاقی و فرهنگی با عنوان شادی.

-از دست دادن روحیه غیرت و تعصب دینی در سطوح جامعه.

-ترسیم فضای یاس‌آلود از آینده جوانان کشور و باورهای مذهبی ایشان.

-جذب اقشار آسیب‌دیده و آسیب‌پذیر.

*تهدیدات

-برقراری ارتباط تلفنی و اینترنتی سریع با خارج از کشور که موجبات جذب افراد به سازمان‌های جاسوسی غرب را با انگیزه مذهبی فراهم می‌آورد.

-افزایش مسافرت‌های قانونی و غیرقانونی اتباع جمهوری اسلامی ایران به محافل مشکوک در کشورهای بیگانه.

*راه‌های مقابله

-اطلاع‌رسانی به گروه‌های آسیب‌پذیر به گونه‌ای که موجبات تبلیغ مسیحیت را فراهم نیاورد.

-اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی وسیع و موثر به اساتید و مدرسان دانشگاهی.

-راه‌اندازی پایگاه‌های اینترنتی مؤثر و فعال در این زمینه.

-پاسخگویی صبورانه به شبهات دانشجویان.

مصداق‌هایی در رابطه با فعالیت گروه مسیحیت تبشیری در ایران

تبلیغ مسیحیت توسط مسافران در مترو: با شدت گرفتن برنامه‌های ماهواره‌ای و اینترنتی به منظور تبلیغ و ترویج ادیان دیگر در میان مسلمانان و شیعیان، این روزها فضای مترو و تاکسی‌ها نیز به عرصه تحرک جدی عاملان این تهاجم فرهنگی تبدیل شده است. در یکی از این موارد تبشیری، خانمی با ظاهری آراسته و با خوشرویی در مسیر متروی قلهک ضمن حضور در واگن ویژه بانوان و در دست داشتن یک انجیل میان مسافران به تبلیغ دین مسیحیت پرداخت. وی می‌گفت: دین مسیح، دین محبت است. در کتاب انجیل آمده است که حتی اگر دشمن یک سیلی روی صورتت زد، آن طرف صورتت را نیز به طرفش بگیر تا به آن نیز سیلی بزند، در حالی که علی ‌بن ابی‌طالب موضوع قصاص را مطرح کردند و معنای حقیقی دشمن را به شیعیان تعریف نکرده است. اگر به عمق انجیل پی ببرید، خواهید یافت که دین مسیح کامل‌ترین دین است.

تبلیغ مسیحیت تبشیری بین مسافران ایرانی: به تازگی در یکی از پروازهای یک شرکت داخلی مشاهده شده که افرادی به توزیع کتب و نشریاتی در راستای تبلیغ مسیحیت صهیونیستی اقدام کرده‌اند. در همین زمینه کتابی با عنوان «آیا خدا واقعاً به ما توجه دارد» چاپ کشور ایتالیا توزیع شده است. نوروز امسال نیز توزیع کتب تبلیغ مسیحیت، به ویژه انجیل در فرودگاه‌های خارجی در بین مسافران ایرانی افزایش بسیار چشمگیری داشته است.

ترفند جدید مسیحیت تبشیری برای جذب مسلمانان: به تازگی فعالیت مسیحیت تبشیری در فضای مجازی شدت یافته است. انتشار جزوات و مجموعه‌های صوتی منتسب به گروه‌های تبشیری با موضوعات ایرانیان در کتاب مقدس، چگونه مسیحی شوم؟ و ازدواج و طلاق در مسیحیت دارد.

یکی دیگر از فعالیت گروه‌های تبشیری برای جذب جوانان ایرانی، دادن وعده پناهندگی به آنان در صوت پذیرش آیین مسیحیت است، موضوعی که به صورت رسمی در ادارات مهاجرت سه کشور اروپایی در دستور کار قرار گرفته است و با نظارت کشیشانی از کلیسا اجرا می‌شود.
منبع: فارش نیوز

جنبش مصاف     masaf.ir
۱ نظر

آمار هولناک کشتار مردم توسط آمریکا پس از جنگ جهانی دوم


          به نام خداوند بخشنده مهربان


کشور آمریکا پس از جنگ جهانی دوم تا کنون در ۳۷ کشور مرتکب جنایاتی شده که منجر به کشته شدن ۲۰ تا ۳۰ میلیون انسان بی گناه شده است.

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ یک منبع تحقیقاتی جهانی با مطالعه بر روی جنگ هایی که آمریکا در آنها به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم دخالت داشته، آمار تکان دهنده ای از تعداد کشته شدگان توسط نیروهای این کشور در اقصی نقاط جهان ارائه داده است.

در این تحقیق ابتدا به مساله ۱۱ سپتامبر و برخورد هواپیما به دو برج بزرگ تجارت جهانی اشاره شده و اینکه این واقعه هولناک چه تاثیری بر رفتار آمریکا با کشور های مسلمان همچون عراق، افغانستان، لبنان و … به بهانه مبارزه با تروریست، گذاشت.

سپس این مقاله تمرکز اصلی خود را بر ارائه آمار دقیق از جنگ ها و کشتار های دولت های مختلف آمریکا پس از جنگ جهانی دوم، گذارده است.

در مقاله مذکور چنین آمده است: مطالعات نشان می دهد که نیروهای ارتش آمریکا به طور مستقیم مسئول کشتار ۱۰ تا ۱۵ میلیون فرد بی گناه در جنگ های کره، ویتنام و دو جنگ عراق هستند. در جنگ کره مردمی با ملیت چینی هم کشته شده اند، همانگونه که در جنگ ویتنام، کشته شدگانی از کشور های کامبوج و لائوس هم دیده می شدند.

بسیاری از مردم آمریکا از تعداد کشته شدگان به دست نیرو های نظامی این کشور و نیز از جنگ هایی که این کشور مسئول مستقیم آنها بوده، اطلاع ندارند.

در جنگ هایی که آمریکا در کشور های افغانستان، آنگولا، کنگو، گواتمالا، اندونزی، پاکستان و سودان به راه انداخت و بعضا خود نیز مستقیما حضور داشت، قریب به ۱۴ میلیون نفر کشته شدند.

البته کشته شدگان و قربانیان این فجایع تنها محدود به کشور های یاد شده نیست، بلکه تقریبا نیمی از کشور های جهان، قربانیانی دارند که عامل مستقیم کشتار انها آمریکا است.

در نهایت آنچه این تحقیق و مقاله نتیجه گرفته است، این است که طبق آمار هایی که وجود دارد و تا حدودی در این مقاله مفصل گنجانده شده است، آمریکا پس از جنگ جهانی دوم، مسئول کشتار ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر در کشور های مختلف است و این کشتار های یا به خاطر آغاز مستقیم جنگ در این کشور های توسط ایالات متحده آمریکا است و یا به خاطر فتنه انگیزی این کشور در مناطق مختلف جهان وبین ملل مختلف بوده است

۰ نظر

آیت‌الله سید جیکاک جاسوس انگلیس بود که در جریان کشف نفت در ایران،‌ فتوا به نجس بودن آن داد.

ﻣﺴﺘﺮ ﺟﯿﮑﺎﮎ (ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ آیت الله ﺳﯿﺪ ﺟﯿﮑﺎﮎ) ﺟﺎﺳﻮﺱ انگلیسی ﻣﺄﻣﻮﺭ ﻭیلیام نکس ﺩﺍﺭﺳﯽ، (کاشف نفت مسجدسلیمان و اولین خریدار انحصاری نفت ایران در دوره قاجار با قرارداد 99ساله مهروموم‌ها) ﺩﺭ  مسجدسلیمان ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ.

ﻭﯼ ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯ به‌عنوان ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﮐﺮ ﻭ ﻻﻝ ﺑﻪ‌ﻣﺪﺕ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺍﯾﻞ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ می‌پردازد ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮﯼ ﺁﻥ، به‌عنوان ﯾﮏ بختیاری در ﻣﻨﻄﻘﻪ نفت‌خیز مسجدسلیمان ﺳﮑﻨﯽ می‌گزیند!


ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺣﻀﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺎ ﻓﻨﻮﻥ شعبده‌بازی ﻭ حربه‌های دیگر، ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺮﺩﻡ محلی ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻌﻄﻮﻑ می‌دارد ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ به‌عنوان یک ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺷﯿﻌﻪ، ﺟﺎ ﻣﯽﺯﻧﺪ. برای این هدف به آموختن فقه شیعه می‌پردازد.

ﺍﻭ گیوه‌هایش ﺭﺍ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭه ﻋﺼﺎ ﺟﻔﺖ می‌کرد ﻭ ﺷﺎﯾﻊ ﮐﺮﺩه بود که ﺍﯾﻦ ﺍﺯ معجزات ﺍﻭﺳﺖ.

 ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ، ﺗﻮﺿﯿﺢ می‌دهد که "آهنرباهایی ﺩﺭ گیوه‌هایم ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩه ﺑﻮﺩﻡ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭه ﻋﺼﺎ، گیوه‌ها ﺟﻔﺖ می‌شدند"!

از دیگر حکایات جیکاک عصای معروف است که با آن معجزه می‌کرد و وقتی آن را به بدن کسی می‌زد به آن شوک عجیبی منتقل می‌شد! جیکاک مدعی بود عصای او بهترین وسیله برای تشخیص حلال‌زاده بودن افراد است و با همین شگرد بسیاری از کسانی را که به‌دلایل مختلف می‌خواست از وجهه اجتماعی و قدرت بیندازد، تخریب می‌کرد!


بعدها فاش شد که در عصای معجزه‌آسای مستر جیکاک جز یک پیل خشک الکتریکی و یک مدار ضعیف انتقال برق هیچ‌چیز وجود نداشته و جریان ضعیف برق باعث انتقال شوک الکتریکی به افراد نگون‌بختی می‌شده که مستر جیکاک هنگام تماس عصا با آنها، دکمه وصل جریان را فشار می‌داده!



در مجلسی او حاضران را دروغگو معرفی می‌کرد و هنگامی که قرار بر اثبات شد، کبریتی روشن کرد و گفت: هر کس راست بگوید این کبریت ریشش را نمی‌سوزاند! اول کبریت را به ریش خود گرفت که نسوخت سپس ریش تمام افراد ساده‌لوح حاضر را سوزاند! به آنها قبولاند که دروغ گفته‌اند و البته بعدها مشخص شد که ریش او مصنوعی و نسوز بود.



اقدام بعدی جیکاک پوشیدن لباس روحانیت و عمامه گذاری وی بود!  جیکاک مجلس وعظ و منبر برپا می‌کرد و آخرش هم روضه امام حسین(ع) می‌خواند و وسط روضه موقعی که همه داغ می‌شدند ناگهان عمامه خود را به درون آتشی که وسط مجلس بود، می‌انداخت.


عمامه نمی‌سوخت! و جیکاک آن را به‌عنوان معجزه خود بیان می‌کرد و ادعای سید بودن می‌کرد! در ضمن او هیچ‌کس را هم به سیدی قبول نداشت چون عمامه آنها در آتش می‌سوخت! از اینجا بود که او به «سید جیکاک» معروف شد!


ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺳﻮﺱ انگلیس، ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ مسجد می‌آید ﻭ می‌گوید: من حضرت علی(ﻉ) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ شانه‌ام ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﮕﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺩه ﺳﯿﺎه ﻭ نجس (ﻧﻔﺖ) دوری کنند»!

اﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﺩﻋﺎﯾﺶ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻭ ﻋﺒﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ می‌زند ﻭ اثر سفیدی ﺩﺳﺘﯽ ﺭﻭﯼ شانه‌اش ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ می‌دهد ﻭ می‌گوید "ﺍﯾﻦ مدﺭﮐﯽ ﺑﺮ ﺣﻘﺎﻧﯿﺖ ﻣن ﺍز اوست".


در کتابش ﺗﺸﺮﯾﺢ می‌کند ﮐﻪ "ﺭﻭﺯﯼ تکه‌ای ﮐﺎﻏﺬ ﺭﺍ به‌شکل دست بریدم ﻭ ﺭﻭﯼ شانه‌ام ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ آن‌قدر ﺯﯾﺮ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺍﻍ ﺟﻨﻮﺏ ﻣﺎﻧﺪﻡ تا خوب ﺍﻃﺮﺍﻑ آﻥ ﮐﺎﻏﺬ ﺗﯿﺮه ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺛﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ شانه‌ام ﻧﻘﺶ ﺑﺒﻨﺪﺩ"!


به‌هنگام ملی شدن صنعت نفت، جیکاک یا به‌قولی سید جیکاک با گشت‌وگذار میان عشایر بختیاری این شعار را به‌گویش بختیاری برای آنها طرح نمود؛ «تو که مهر علی مِن دلته/ نفت ملی سی چِنته» «یعنی تو که مهر علی را در دل داری برای چه به‌دنبال ملی شدن نفت هستی؟».


بعضی از عشایر بختیاری زندگی خود را رها کرده و با تشکیل دسته‌جات متعدد و درست کردن پرچم و علم‌های گوناگون علی علی گویان به امامزاده‌ها رفته و طلب عفو می‌کردند.


ﻣﻨﺎﺑﻊ:

 1 ــ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﯾﻞ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ؛

 ﺍﺛﺮ ﺭﺍﻑ ﮔﺎﺭﺛﻮﯾﺖ،

 ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﻣﻬﺮﺍﺏ ﺍﻣﯿﺮﯼ. ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﺳﻬﻨﺪ، 1373

 2 ــ ﺍﺳﻨﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺍنگلیس (1325 ــ 1320 ﻩ.ﺵ.)

ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه: زرین‌کلک، ﺑﻬﻨﺎﺯ. ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻭ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ


مصاف ایرانیان


۰ نظر

شیطان مزد عمل میگیرد و خواسته های او از خداوند

بعد از آن که شیطان از سجده کردن بر آدم سر پیچی کرد واز بهشت بیرون شد.گفت: پروردگارا! حالا که مرا بیرون و از رحمت خود دور میکنی،عبادات من چه میشود،هزاران سال عبادتت کرده ام که فقط چهار هزار سال آن را به دو رکعت نماز گذراندم! علاوه بر آن خودت فرمودی، عمل عمل کنندگان را ضایع نمی کنم(1) آیا سزاوار است که با این اشتباه،مزد عمل چندین هزار ساله من به کلی از بین برود؟ 

خطاب از مصدر جلال رسید که مزد هیچ کس در پیش من ضایع نمیشود؛ ولی کسی که قابلیت نداشته باشد پاداش کارش را در آخرت دهم در دنیا هر چه بخواهد، میدهم. 

شیطان عرض کرد:من هم مزد عمل خود را در دنیا از تو طلب میکنم،چون به واسطه آدم جهنمی شدم حاجات خود را درباره آدم و فرزندان او قرار میدهم! خطاب شد: حاجات خود را بگو تا به تو ببخشم! شیطان در جواب گفت:

اول آن که،اجازه دهی تا روز قیامت زنده باشم،خدا در جوابش فرمود:اگر میخواهی از صدمه مرگ و جان کندن نجات یابی یا شربت ناگوار ان را نجس، اراده من بر این است که هر کس به دنیا آید مزه مرگ را بچشد و اگر کسی مرگ سراغش نیاید در آخرت هم که مردن نیست.آن روز همه زنده میشوند،مؤمنان در ناز و نعمت بهشت و مشرکان در عذاب و نقمت جهنم خواهند بود. چون نجات از مرگ برای کسی نیست؛ تو را مهلت میدهم تا روزی که معلوم است(2) شاید مراد روز ظهور امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد که به دست لشکر آن حضرت کشته میشوی و شاید هم روز آخر دنیا باشد(3) 

دوم این که،خدایا! از تو می طلبم که در مقابل هر یک از فرزندان آدم، دو فرزند به من عطا کنی! از این رو،در اخبار وارد شده:برابر هم یک نفر از اولاد آدم که متولد میشود ،دو شیطان بر او مسلط است و او را اغوا میکنند.

سوم،گفت:خدایا! از تو میخواهم که مرا در بدن اولاد آدم مانند خون جریان دهی که از هر جای بدن او بخواهم، بتوانم او را به معصیت بکشانم.

چهارم،از تو میخواهم که فرزندان آدم ما را نبینند ولی ما آنان را ببینیم!

پنجم، از تو میخواهم این قدرت را به من بدهی که به هر صورت بخواهم بتوانم در آیم بنا بر این(در هر جا و هر شکلی که میخواهد درمی آید تا شاید مردم را فریب دهد) همان طور که در روز سقیفه بنی ساعده،مجلس شورای مکه که علیه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم تشکیل شده بود.خود را به صورت پیرمرد نجدی درآورد و کار را برای آنان آسان کرد( که در داستان شیطان و مجلس شورای مکه بیان شده است). ودر اول خلافت ابوبکر به شکل پیرمردی زاهد درآمد،اول به ابوبکر بیعت کرد تا مردم تشویق شدند.(4) و دهها داستان دیگر... 

ششم،پروردگارا از تو می خواهم تا روح در بدن اولاد آدم است بر آن مسلط باشم!  

هفتم،عرض کرد:خدایا! از تو میخواهم مرا مخصوصا در سینه آدم و اولاد او مسلط گردانی تا او را وسوسه کنم.چنانچه در قرآن می فرماید:«الخناس الذی یوسوس فی صدور الناس من الجنة والناس»  شیطانی که وسوسه و اندیشه بد در دل مردم می افکند وسوسه او هم در دل جن باشد وهم در دل انسان (5)   

خداوند هم در پایان هر یک از خواسته های او فرمود:راضی شدم.وقتی شیطان این حاجات را از خدا گرفت ؛عرض کرد:فبعزتک لا غوینهم اجمعین(6)  ای خدا! به عزت و بزرگواری خودت همه آنها را گمراه واز راه راست منحرف می‌کنم.  سپس شیطان گفت: من آنان را از پیش رو( آنها که آخرت را در پیش دارند در نظرشان کوچک و ساده جلوه می دهم) ، واز پشت سر( آنها را که به جمع آوری اموال و ثروت مشغول هستند به بخل و نپرداختن حقوق واجب دستور می دهم) ،و از طرف راست( امور معنوی را به وسیله شبهه و شک و تردید ضایع می سازم، واز طرف چپ ( لذت مادی و شهوات را در نظر آنها جلوه میدهم) . و سراغشان می روم و تو اکثر آنها را شکرگزار نخواهی  یافت(7) 


  منابع: 

  (1) آل عمران آیه 194.
  (2) حجر آیه 35 تا37. 
  (3) به بحث قاتل شیطان رجوع شود.
  (4) کتاب سلیم بن قیس .
  (5) ناس آیه 4و5. 
  (6) ص،38 آیه 81. 
  (7) اعراف آیه 16 ؛ بحارانوار ، ص 274 
۰ نظر