.

۷۸ مطلب با موضوع «دشمن شناسی» ثبت شده است

استعمار به روش انگلیس - سید جیکاک


دانلود با کیفیت HD720p - حجم 19مگابایت
دانلود با کیفیت 360p - حجم 7 مگابایت

مصاف ایرانیان

۱ نظر

نقدی بر سریال بازی تاج و تخت(2)


از موارد مربوط به پرنسس دنریس تارگرین سوارشدن او بر اژدهایی سهمگین است که هر پژوهشگری را یاد اسطوره دیگری در تاریخ به نام ببلن میندازد.


در شماره گذشته، ضمن بررسی گذرا پیرامون تاریخچه کمپانی سازنده سریال «بازی تاج‌وتخت» به معرفی اجمالی این سریال و خاندان‎های مطرح در این فیلم پرداختیم.
در این شماره در نظر داریم به بررسی خاندان تارگرین‎ها در این فیلم بپردازیم.

یکی از خاندان‌های بسیار مهم در فیلم ؛خاندانی عجیب باقدرت های ماورالطبیعه هستند که از آن‌ها با نام تارگرین ها نام می‌برند.
تاراگرین ها خاندانی هستند که اصالتشان به جزیره‌ای اسرارآمیز به نام والریا بازمی‌گردد که حکم افسانه آتلانتیس در دنیای ما را دارد. ازدواج محارم و داشتن خون اژدها و موهای نقره‌ای خصوصیات تارگرین هاست و از مواردی است که در فیلم از آن‌ها یاد می‌شود.
همچنین آن‌ها به علت داشتن خون اژدها به‌صورت نسل به نسل ؛ نا سوختنی هستند و به داشتن یک یا چند اژدهای غول‌پیکر معروف‌اند.
چندین قرن قبل از شروع شدن فیلم ؛ شخصی قدرتمند به نام اگون تارگرین از والریاسوار بر اژدهایی غول‌پیکر به وستروس حمله می‌کند و هفت‌پادشاهی را تصرف و متحد می‌سازد.
پس از اگون ؛ سلسله تاراگرین ها نسل به نسل بر وستروس حکمرانی می‌کنند تا اینکه سلطنت به فردی نالایق می‌رسد و موجب شورش در وستروس می‌گردد و همین شورش باعث نابودی سلسله تارگرین ها می‌شود تا اینکه حکومت به دست دو لرد از هفت‌اقلیم به نام‌های رابرت باراتیون و  ادارد استارک و دخالت لنیسترها و چند خاندان دیگر ؛ سرنگون می‌شود و رابرتباراتیون به‌عنوان پادشاه وستروس تاج‌گذاری می‌کند.
از آخرین پادشاه از نسل تارگرین ها دو بچه می‌ماند که به قاره اسوس برده می‌شوند.این دو خواهر و برادر ؛ وسیریس و دنریسنام دارند که به‌شدت به نام‌های ایسیس واسیریس دو خواهر و برادر در اسطوره‌های مصر باستان شباهت دارند!!
شباهت دیگر این دو خدا با دنریس و وزیریس؛ ازدواج با یکدیگر است. اگرچه دنریس ووسیریس باهم ازدواج نمی‎کنند اما در فیلم اشاراتی به ازدواج تارگرین ها باهم به‌وفور شده است شباهت دیگری که خیلی هم عجیب است ؛ حکومت دنریس تارگریان بر رأس هرمی بزرگ در شهر مرین قاره اسوس است.
دنریس مدت زیادی بر رأس هرمی بسیار عظیم بر منطقه‌ای بزرگ حکمرانی می‌کند که این هم نکته‌ای جالب در مورد تاراگرین هاست.
از موارد مربوط به پرنسس دنریس تارگرین سوارشدن او بر اژدهایی سهمگین است که هر پژوهشگری را یاد اسطوره دیگری در تاریخ به نام ببلن میندازد.
ببلن را الهه شهوت در بابل باستان می‌خوانند که سوار بر اژدهایی هفت‌سر ترسیم می‌شده است.
برخاستن دنریس از آتش و سجده تعداد زیادی از مردم بر وی نشانگر ارتباط این پرنسس در فیلم باشخصیت‌های اسطوره‌ای دارد که پرستیده می‌شدند.
توجه داشته باشید که دنریس در اتش نمی سوزد و به جهت داشتن خون اژدها که آن‌هم آتش است ؛ آتش هیچ تأثیری بر وی ندارد و این جز آتش بودن عنصر دنریس نیست!!!
از نکات بسیار مهم در فیلم ؛ خدایان و مذاهب آن است که به آن اشاره می‌کنیم
در وستروس دو مذهب بیشتر وجود ندارد. یکی هفت خدا و دیگری مذهب شمال.
بیشتر مردم وستروس هفت خدا را پرستش می‌کنند که معبدی دارند به نام سپت در فیلم که توسط سپتون اعظم اداره می‌شود.
نوع این مذهب و چندخدایی آن بسیار شبیه مسیحیت است. و از طرفی سپتون ها و سپتا ها همان کشیش‌ها و راهبه های کلیسا و سپتون اعظم می‌تواند اشاره به پاپ یا اسقف اعظم داشته باشد که البته پاپ محتمل‌تر است.
نکته مهم در مورد این مذهب ؛ نماد آن است که به‌صورت ستاره هفت پر نشان می‌دهند. و ما میدانیم عدد هفت اگر با نور درآمیخته باشد ؛ می‌تواند نماد یهودیان باشد چراکه برای آن‌ها مقدس است. همچنین کلمه سپت بسیار شبیه به کلمه سبتاست که می‌تواند اشاره به روز شنبه (سبتیا شبت) و یوم شبات یهود داشته باشد.
البته شباهتش فقط در تلفظ است و می‌تواند بی‌ربط باشد اما وقتی در کنار موارد دیگر مثل ستاره هفت پر بیاید ؛عجیب می‌شود!

شماره هفت در این مذهب، مقدس تلقی می‌شود. این باور وجود دارد که همانند هفت چهره خدا، هفت جهنم هم وجود دارد. هفت آواره ( همان سیاره برای وستروسی ها) در آسمان، هم مقدس محسوب می‌شود. حتی این باور وجود دارد که لطف و بخشش هم هفت جنبه دارد. وجود عدد هفت در مراسم مذهبی یا انواع اشیا، به‌گونه‌ای یک امضای مقدس محسوب می‌شود. مؤمنین به مذهب هفت، ستاره هفت پر، منشور کریستالی و تیر و کمان را به‌عنوان نماد مذهبشان استفاده می‌کنند.در مراسم مذهبی، به‌کرات از نور و کریستال به‌عنوان نماینده هفت جنبه دریک خدا استفاده می‌شود
یکی از نکات مربوط به دین هفت خدا ؛تغییر مذهبی است.توجه داشته باشید ابتدا معبد سپت توسط شخصی اداره می‌شد که سپتونی بی‌بند و بار بود. ناگهان یک تغییر بزرگ مذهبی صورت می‌گیرد و گنجشک اعظم جای سپتون بی‌بندوبار را می‌گیرد.
نکته مهم ؛ افراط بیش‌ازحد گنجشک اعظم و دار و دسته‌اش است که جالب اینجاست ستاره هفت پر را در پیشانی‌شان حک می‌کنند.یعنی ابتدا تفریط بود و سپس با آمدن گنجشک اعظم مذهبی افراطی بر وستروس حاکم شد.
شباهت بسیار زیاد این تغییر در مذهب فیلم ؛ به تاریخ بسیار حائز اهمیت است. به گفته بسیاری از پژوهشگران و برخی منابع تاریخی ؛ کاتولیک و پروتستان توسط یهود در دو عصر متفاوت به وجود آمد و می‌توان گفت لنیسترها مانند یهودیان باعث تغییر در مذهب شدند. تفاوت آنجاست که جای افراط‌وتفریط در فیلم با تاریخ بالعکس است.حتی شباهت بسیاری زیادی در چهره پاپ فرانسیس و گنجشک اعظم وجود دارد.


سید میلاد میرعلینقی

مطالب مرتبط:

نقدی بر سریال بازی تاج و تخت (1)

نقدی بر سریال بازی تاج و تخت (3)

مصاف ایرانیان

۰ نظر

سخنرانی استاد رائفی پور « از نقد مسؤلین تا نقد معصومین! »


دانلود سخنرانی استاد رائفی پور در یادواره شهدا لشگر 10 با موضوع از نقد مسئولین تا نقد معصومین! - 22 دی 96 امامزاده علی اکبر چیذر

زمان: ۳۰ دقیقه 

دانلود صوتی با کیفیت 80kb - حجم 17 مگابایت
دانلود صوتی با کیفیت 24kb - حجم 5 مگابایت

۰ نظر

حقیقت یوگا


چرا مبّلغین یوگا تلاش می‌کنند تا آن را نوعی ورزش معرّفی کنند؟


یکی از مهمترین عرفان‌هایی که در جریان نخستین سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی به ایران وارد شد، عرفان «یوگا» است که در گروه «عرفان‌های هندی» قرار دارد. 

نخستین و مهمترین سؤالی که در اوّلین مواجه با یوگا در میان اشخاص مطرح می‌گردد، سؤال در مورد ماهیّت یا چیستی آن، یا به عبارت ساده‌تر این سؤال است که «آیا یوگا نوعی ورزش محسوب می‌شود؟». برای یافتن پاسخ این سؤال و به منظور جلوگیری از هر گونه پیش داوری، بهتر است به عباراتی که از سوی بزرگان این عرفان بیان شده است، مراجعه شود،

- پی‌دی‌ شارما، یکی از اساتید برجسته یوگا در کتاب «یوگای پیشرفته» پیرامون ماهیّت یوگا این گونه آورده است: «یوگا وسیله‌ای برای دستیابی به خودآگاهی است». (1)

- ب.ک.س آین‌گار در کتاب «درخت یوگا؛ جهان‌بینی و فلسفه یوگا» در توضیح پیرامون چیستی یوگا آورده است: «موضوع مطالعه ما یوگا است، راهی که فرهنگ و معرفت را به جسم و حواس ما می‌آموزد. فکر را پاک کرده و به هوش و آگاهی ما تربیت و تزکیه اعطاء می‌کند و به روح ما که هسته آفرینش است، آرامش و آسایش می‌دهد. متأسفانه بسیاری از انسان‌هایی که ژرف‌نای یوگا نفوذ نکرده و به کاوش نپرداخته‌اند، این طریقت روحانی در راستای خودشناسی را صرفاً یک ریاضت جسمانی تلقّی می‌کنند. ولی یوگا چیزهایی بیشتر از یک طریقت و تربیت جسمانی است. یوگا به سلول‌ها، فکر، شعور و روح آدمی مربوط گردیده و تمام جنبه‌های حیاتی را در بر می‌گیرد»(2).

- ارنست وود در کتاب «یوگا» در تعریف یوگا آورده است: «یوگا یک شیوه کامل و یکپارچه زندگی است که همه ابعاد مادّی، ذهنی، اخلاقی و روحانی وجود انسان را در بر می‌گیرد».(3) 

این عبارات به صراحت مشخّص می‌کند که یوگا عرفانی است که وجود برخی از فعّالیت‌های به ظاهر ورزشی در آن، موجب شده است که به اشتباه در میان افکار عمومی جامعه نوعی ورزش تلقّی شود. با این حال، در ادامه توضیحاتی پیرامون طریقت یوگا یا همان مراحل هشتگانه این عرفان ارائه می‌شود تا ماهیّت حقیقی یوگا و دلیل ورزش تلقّی شدن آن بیشتر مشخّص شود. 

«طریقت هشتگانه یوگا عبارتند از: رعایت اصول اخلاقی یا مسائلی از قبیل صداقت و پرهیز از دزدی و محدودیّت در عمل جنسی و دوری از کسب مال و ثروت‌اندوزی (یاما)، خودسازی و پاک شدن از طریق رعایت شرایط خاصی که در یوگا به ریاضت معروف شده است (نیاما)، ایجاد نظم در تنفّس به وسیله انجام حرکاتی شبیه به ورزش (آسانا یا پرامانیاما)، منع لذّات و آزادسازی فکر از پلیدی‌ها (پراتیاهارا)، استحکام بخشیدن به فکر و تمرکز (دهارانا)، مراقبه یا مجاهده (دیانا= دهیانا= مدی تیشن)، وصل به معبود یا مقصود (سامادی= صمدهی= سامادهی ».(4)

با توجّه به این عبارات می‌توان دریافت که مروّجین یوگا با آغاز آموزش‌های خود از مرحله سوم یا همان آسانا و قرار دادن آموزش مرحله اوّل و مرحله دوّم همزمان و در کنار این مرحله، شرایطی را فراهم کرده‌اند که موجب شده است مردم چنین بپندارند که یوگا نوعی ورزش بوده و در گروه عرفان‌های نوظهور قرار نمی‌گیرد. 

حال این سؤال مطرح می‌شود که چرا بسیاری از مبلّغین یوگا از این عرفان با عنوان نوعی ورزش سخن گفته و ماهیّت حقیقی آن را از عموم مردم پنهان می‌دارند؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت عوامل مختلفی وجود دارد که موجب سرزدن چنین اقدامی از سوی مبلّغان یوگا می‌شود که از میان آن‌ها، می‌توان به موارد ذیل به عنوان مهمترین این عوامل اشاره نمود:

1. ورزش در میان اقشار مختلف جامعه و به خصوص جوانان طرفداران قابل توجّهی دارد. همین مسئله موجب می‌شود که مبلّغان یوگا به منظور جذب جوانان به افکار و عقاید خود، از یوگا به عنوان نوعی ورزش یاد کنند.

2. یکی از مهمترین مسائلی که موجب گرایش مردم به عرفان‌های نوظهور می‌شود، نیاز انسان به آرامش است. نیاز انسان به آرامش جزو یکی از مهمترین نیازهای انسان محسوب شده و در سعادت یا گمراهی او تأثیرات قابل توجّهی دارد. سرکردگان عرفان‌های نوظهور که به این نیاز واقف هستند، آن را دستمایه‌ای برای جذب مردم به عقاید خود قرار داده‌اند. این مسئله در میان مؤسسان یوگا نیز مورد توجّه قرار گرفته است؛ در یوگا تلاش می‌شود تا از طریق انجام برخی حرکات، انسان‌ها به آرامش ظاهری دست یابند. 

3. در صورتیکه مبلّغین یوگا در همان ابتدای امر به مردم اعلام کنند که یوگا نوعی عرفان است، بسیاری از مردم نسبت به سخنان و جلسات آنان واکنش نشان داده و از پیوستن به آن‌ها و شرکت در جلساتیوگا خودداری کرده و مبلغین این عرفان نخواهند توانست پیروانی را برای عقاید باطل خود پیدا کنند. فلذا یکی از مهمترین علل ورزش نامیده شدن یوگا از سوی مبلّغان آن، جلوگیری از برانگیخته شدن واکنش‌های اوّلیه به یوگا است. 

4. یکی دیگر از اهداف مبلّغان یوگا برای جذب مردم و راه‌اندازی کلاس‌های آموزشی در میان آن‌ها، کسب ثروت از طریق این کلاس‌ها برای خود و بزرگان یوگا در ایران است. در توضیح پیرامون این مطلب باید گفت بسیاری از برگزار کنندگان کلاس‌های یوگا برای هر دوره دو الی سه ماهه این کلاس‌ها، مبالغ قابل توجّهی را از متقاضیان دریافت می‌کنند که مقداری از آن صرف هزینه اجاره محلّ تدریس و دستمزداستاد شده و مقدار دیگری از آن به اساتید بالادستی یا به عبارت بهتر، به بزرگان این عرفان در ایران اختصاص می‌یابد تا در جهت ترویج و پشتیبانی از این عرفان در ایران مورد استفاده قرار گیرد. 

به یاری خدا ادامه دارد....
نویسنده: محمّد حسن نجّاری

قسمت قبل

قسمت بعد


فهرست منابع:
1.    پی دی شارما؛ یوگای پیشرفته، ترجمه رضا رامز و سیّد عبدالحمید موحّدی نائینی، (تهران: انتشارات ثالث، 1392، چاپ اوّل)، ص 19. 

2.    ب.ک.س آین‌گار؛ درخت یوگا (جهان‌بینی و فلسفه یوگا)، ترجمه سیّد رضا جمالیان و منوچهر البرزی، (تهران: انتشارات جمال الحق، تابستان 1370، چاپ اوّل)، ص 16. 

3.    وود، ارنست؛ یوگا، ترجمه محمّد حسین وقار، (تهران: انتشارات اطّلاعات، 1383، چاپ اوّل)، ص 6.

4.    پی دی شارما؛ پیشین، ص 19. و وود، ارنست؛ پیشین، ص 10. 

مصاف ایرانیان

۰ نظر

شیعه انگلیسی و وهابیت تکفیری دوتیغه یک قیچی



دانلود با کیفیت بالا - حجم 78 مگابایت
دانلود با کیفیت پایین - حجم 15 مگابایت

در صورت خراب بودن لینک های بالا به این لینک مراجعه کنید

۱ نظر

نقدی بر سریال بازی تاج و تخت


ساخت و تولید سریال جنجال‌برانگیز Game of Thrones را می‌توان به‌عنوان یکی از مهم‌ترین دستاوردهای شبکه HBO برشمرد که خیلی زود توانست به نقطه عطفی در این صنعت تبدیل شود.


در سال 1990 که برادران وارنر (Warner Bros.) امتیاز یکی از بزرگ‌ترین پخش‌کننده‌های شبکه‌های تلویزیونی کابلی در آمریکا، یعنی اچ‌بی‌او (Home Box Office) را خریداری کردند، می‌شد پیش‌بینی کرد که در آینده‌ای نه‌چندان دور، شاهد تحولی عظیم در آثار تلویزیونی باشیم. تحولی که به‌مرور تمام خط قرمزهای موجود در قوانین پخش شبکه‌های تلویزیونی کابلی را پشت سر گذاشت و زمینه‌ساز آغاز فصلی نو در تولیدات آینده آن‌ها شد.
در این میان، ساخت و تولید سریال جنجال‌برانگیز Game of Thrones را می‌توان به‌عنوان یکی از مهم‌ترین دستاوردهای شبکه HBO برشمرد که خیلی زود توانست به نقطه عطفی در این صنعت تبدیل شود.
این سریال که بر اساس داستانی با عنوان ترانه یخ و آتش (A Song of Ice and Fire) به قلم جرج آر. آر. مارتین (George Raymond Richard Martin) نویسنده و نمایشنامه‌نویس آمریکایی سبک‌های فانتزی، علمی-تخیلی و وحشتناک به رشته تحریر درآمده، روایتگر داستان درگیری چندین خاندان مختلف برای تصاحب تاج‌وتخت پادشاهی و حکومت بر هفت‌اقلیم است.(1)
سریال بازی تاج‌وتخت شمارا وارد یک جهان خیالی می‌کند که از دو قاره تشکیل‌شده است.
1 -  قاره وستروس (غربی)
2-  قاره اِسوس (شرقی)
وستروس از هفت‌اقلیم تشکیل‌شده است که توسط لردها اداره می‌شوند و همگی تحت لوای پادشاه وستروس می‌باشند.
نکته جالب در مورد هفت‌اقلیم این است که می‌توان آن را اقالیم سبعه خواند که در طول تاریخ به جهان گفته می‌شد و در این فیلم هم‌بارها از وستروس به‌عنوان دنیا یادشده است. 
اقالیم هفتگانه یا اقالیم سبعه (در زبان پارسی میانه هفت‌اقلیم را هفت‌کشور می‌نامیدند)
1 . هندوستان
2 . عربستان و حبشستان
3 . مصر و شام
4 . ایران
 5 . روم و صقلاب
 6 . ترکستان
 7 . چین
از طرفی ؛ وستروس را می‌توان نماد اروپا دانست. الگوبرداری نقشه وستروس از نقشه بریتانیا ؛ می‌تواند مرکزیت انگلستان را نسبت به دیگر کشورهای اروپا را در بیننده القا کند.
از نکات مهم این سریال الهامات تاریخی می‌باشد.
جنگ رزها (۸۵–۱۴۵۵ میلادی) در انگلستان بین خاندان‌های لنکستر و یورک از سلسله پلانتاژنه از موارد الهام‌بخش داستان بوده که در این مجموعه منعکس‌کنندهٔ نبرد خاندان لنیستر و استارک است. حتی ازنظر رنگ پرچم‌ها هم شباهت دارند. نماد خاندان لنکستر قرمز و خاندان یورک ،سفید بود. دقیقاً مثل خاندان لنیستر وستارک. حتی شباهت اسم لنیستر و لنکسترهم از الهامات تاریخی نرد رزها و بازی تاج‌وتخت واقعی در بریتانیا است.
سرزمین وستروس با قلعه‌ها و شوالیه‌هایش نمادی از دوران اولیه قرون وسطی در اروپای غربی را به نمایش می‌گذارد.
برای مثال شخصیت «سرسی» برگرفته ازایزابلا ملکه فرانسه (۱۲۹۵–۱۳۵۸میلادی) است.
مجموعه از ترکیبی از واقعیت‌ها همچون،دیوار هادریان، سقوط روم و افسانه آتلانتیس (والریای باستانی)، آتش یونانی بیزانسی‌ها (وایلدفایر)، حماسه ایسلندی عصر وایکینگ‌ها (آیرون‌بورن‌ها) و ایل مغول (دوتراکی‌ها) است که با نشانه‌هایی از جنگ صد ساله (۱۳۳۷–۱۴۵۳ میلادی)و رنسانس ایتالیایی (۱۴۰۰–۱۵۰۰ میلادی)نیز الهام گرفته است
همان‌طور که در ابتدا گفته شد ؛ وستروس توسط هفت‌اقلیم و هر اقلیم توسط یک خاندان اداره می‌شود و همگی طبق قوانین باید به پادشاه وفادار باشند.
  1.شمال –  فرماندهی توسط استارک ها دروینترفل
 2. دره –  فرماندهی توسط ارن ها در ایری
 3. پادشاهی دورن – مقر فرماندهی ساناسپیر توسط خاندان مارتل
 4. ریورلند – فرماندهی توسط تالی‌ها درریورران
 5. وسترلند – فرماندهی توسط لنیسترها درکسترلی راک
 6. استورم لند – فرماندهی توسط براتیون ها در استورمزاند
 7. ریچ – فرماندهی توسط تایرل ها در های گاردن هر اقلیم هم متشکل از قلعه های زیادی است که خاندان‌های مختلفی بر آن‌ها حکومت می‎کنند و طبق قوانین باید به لرد اقلیم پادشاه وفادار باشند.
هر خاندان در وستروس یک نماد دارد که در پرچم‌هایشان استفاده می‌کنند.
یکی از این نمادها که شاید کمتر کسی به آن دقت کند ؛ نماد سبط یهودا از اسباط دوازده‎گانه بنی اسراییل است. یعنی همان سبطی که بعدها قدرت را به دست گرفتند و امروزه هم نام آن‌ها بر روی یهودیان است.
در حقیقت خاندان مهم و قدرتمند لنیستر نماد یهودا را دارد!!
بدین معنا که شیر ایستاده و شیر به سبک نماد لنیسترها در طول تاریخ نماد سبط یهودا یکی از دوازده اسباط بنی‌اسرائیل بوده است و حتی امروزه هم این نماد را درجای جای دنیا می‎توانید ببینید. مثلاً در بسیاری از نمادهای سلطنتی دو شیر ایستاده و یا شیر و اسب شاخ‌دار به‌کاررفته که اسب شاخ‌دار و شیر روبروی هم نماد قوم اسراییل است که امروزه هم می‎توان این نماد را در نمادهای سلطنتی اروپا دید. مثل انگلستان و اسپانیا و اسکاتلند و ....
یکی از نکات قابل‌توجه در فیلم ؛ آمدن موجوداتی اهریمنی و خبیث از آن‌سوی دیوار شمال به سمت هفت‌اقلیم است.
این موجودات «وایت واکر» نام دارند که با رستاخیز و زنده کردن مردگان جمعیت قابل‌توجهی را به‌سوی وستروس روانه کردند.
نکته جالب  صدای شیپوری است که هنگام آمدن و رستاخیز مردگان به صدا درمی‎آیدکه می‎توان از آن به‌عنوان صوراسرافیل یادکرد.
وایت واکرها که رهبری مردگان را به عهده‌دارند ؛ خود یک فرمانده خشن و قدرتمند دارند که از او به‌عنوان پادشاه تاریکی نام می‌برند. از نکات مهمی که این موجودات را با شیاطین منطبق می‎سازد ؛ قربانی کردن برای آن‌هاست که توسط عده‌ای صورت می‎گیرد و فردی نوزادان خود را تقدیم پادشاه تاریکی می‌کند و او هم نوزاد را به وایت واکر تبدیل می‌سازد!
آن‌طور که در فیلم گفته می‎شود با آمدن پادشاه تاریکی ؛ زمستان و تاریکی آغازمی گردد که اشاره به استیلای شیطان دارد.

سید میلاد میرعلینقی


مطالب مرتبط:

نقدی بر سریال بازی تاج و تخت (2)
نقدی بر سریال بازی تاج و تخت (3)

منابع
1- http://www.jc313.ir/42942-

مصاف ایرانیان

۰ نظر

مصاحبه استاد رائفی پور با انصاف نیوز پیرامون شخصیت کوروش کبیر


متن زیر مشروح مصاحبه استاد رائفی پور پیرامون "شخصیت کورش کبیر" است که پیش از این خلاصه آن در خبرگزاری انصاف نیوز آمده بود:


دکتر علی‌اکبر رائفی‌پور، استاد دانشگاه در آستانه‌ی نزدیک شدن به 7 آبان و روز منتسب به «کوروش» در گفت‌وگو با خبرنگار انصاف نیوز گفت: رفتارهای ما ایرانیان صفر و صدی و اشتباه است؛ ما یا از کسی خدا می‌سازیم مثلا یک عده جوان می‌روند به دور مقبره کوروش سجده می‌کنند، یا یک عده‌ای مانند رفتارهای مرحوم خلخالی را انجام می‌دادند و به کوروش توهین می‌کردند که این هم غلط است.

 

 برای مسلمانی، فرهنگ ایران را نشانه گرفته‌اند

این پژوهشگر دینی در تقابل فرهنگ ایران و اسلام می‌گوید: شهید مطهری زمانی که می‌بیند حکومت پهلوی با حربه ایران گرایی ،  اسلام را می‌زند و یکسری از مسلمانان فکر می‌کنند برای مسلمان ماندن باید ایرانی بودن را بزنند، کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران » را می‌نویسد، ببینید چقدر رفتار ایشان عاقلانه است.


وی افزود: مگر می‌شود ما ایرانی بودن خود را فراموش کنیم، مگر می‌شود ایرانی بودن اثری بر روی شخصیت ما نداشته باشد. فرهنگ ایران و اسلام قابل ‌جمع است. مردم ایران یک ملت متمدن هستند که سال‌ها تاریخ، زبان و فرهنگ و دینداری و خدا پرستی دارند و می‌توانند از داشته های خود دفاع کنند. فرهنگ ایرانی فرهنگی است که می‌تواند فرهنگ‌های مهاجم را در خود هضم کند و این بسیار ارزشمند است مگر ندیدید با با فرهنگ هلنیستی اسکندر مقدونی و مغولان وحمله اعراب چه کرد؟


خدا کردن «کوروش» نوعی لجبازی


رائفی‌پور گفت: دشمن این‌گونه القا می‌کند که ما باید یا ایرانی باشیم یا مسلمان؛ این چه معنایی دارد؟ ما می‌خواهیم ایرانی مسلمان باشیم؛ فرهنگ اسلامی و ایرانی با هم قابل جمع هستند. در 8 سال دفاع مقدس ما یک وجب از خاک ایران را به دشمن ندادیم، چه کسی از ایران دفاع کرد؟ آن‌هایی که مسلمان‌تر بودند و تمام عملیات‌ها اسم مذهبی بود و امروز نیز از امنیت ایران در مقابل تکفیری‌ها چه کسی دفاع می‌کند؟ مدافعان حرم هستند، پس این‌ها در کنار هم کامل می‌شوند.


تکفیری ها در عراق و سوریه در هرشهری که پا گذاشتند با پتک و مواد منفجره به جان آثار باستانی افتادند اگر همین بچه مسلمانهای مدافع حرم نبودند تکفیری ها الان تخت جمشید و پاسارگاد وموزه ها را شخم زده بودند

این استاد دانشگاه تشریح کرد: در کشورمان بی‌عقلی بیداد می‌کند، درحالی‌که جوان امروزی وطنش را دوست دارد؛ حال ‌آنکه ممکن است درجایی افراط نیز انجام دهد. باید به آن جوان بگوییم که کوروشی که او نام می‌برد همان «ذوالقرنین» قرآن است و مطالعه کند که کوروش انسان موحدی بوده است، پس او نیز موحد باشد؛ نه این ‌که کاری کنیم که این جوان برود و به دور مقبره کوروش بچرخد و بگوید «ما آریایی هستیم، عرب نمی‌پرستیم»، من معتقدم بسیاری از این رفتارها به خاطر لج کردن با مسوولان است.


فرضیه‌ی حضور احمدی‌نژاد در پاسارگاد


رائفی‌پور، حضور احمدی‌نژاد در پاسارگاد را جذب رای ازسبد آرای  اصلاح‌طلبان پس از وقایع سال 88 دانست و افزود: احمدی‌نژاد در این راه با یکسری هنرمندان(سلبریتی ها) که عمدتاً به اصلاح‌طلبان نیز نزدیک‌تر هستند نیز همراهی کرد؛ برای نمونه نمایشگاه برای هدیه تهرانی برگزار کرد یا با استاد انتظامی وارد ستاد انتخابات شد، اما این رفتارهای او برای مخاطب اصلاح طلب نچسب است.

 

وی افزود: احمدی‌نژاد می‌پنداشت که تنها راهی که می‌تواند جامعه رای اصلاح‌طلبان و سکولارها را برای دوره‌های بعدی انتخابات جذب خود کند، این است که از تنها وجه اشتراک خود با ایشان یعنی ایرانی بودن بگوید.


این پژوهشگر دینی افزود: این رفتارها برای آن قشر ایجاد الفت نکرد و موجب شد حتی رأی جامعه اصولگرایی را نیز از دست بدهد. من معتقدم که کارهایی مانند بازگرداندن منشور کوروش به ایران در دوران احمدی‌نژاد یا انداختن چفیه بر گردن سرباز هخامنشی یا حضور در پاسارگاد و عکس گرفتن با مقبره کوروش در راستای جذب مخاطب از این گروه انتخاباتی بود.

این استاد دانشگاه در رابطه با جامعه‌ی رأی دهنده در ایران، بیان کرد: ما در کشور چهار جامعه رأی داریم، یک «جامعه سکولار» هستند که می‌خواهند سر به تن نظام نباشد و به شرطی در انتخابات شرکت می‌کنند که با شرکت در انتخابات بتوان جمهوری اسلامی را زد. جامعه‌ی دوم «اصلاح‌طلبان» هستند که در انتخابات برخی مواقع تحریم می‌کنند و برخی مواقع تحریم نمی‌کنند.


وی افزود: جامعه رأی بعدی، «اصولگرایان» هستند که همیشه در انتخابات شرکت می‌کنند و مانند اصلاح‌طلبان یک جمعیت مشخصی دارند؛ اما آن چیزی که نتیجه‌ی انتخابات را مشخص می‌کند همان «آرای خاکستری یا مردم» هستند، منظور از این مردم یعنی همان کسی که در ماه محرم پیراهن مشکی به تن می‌کند و حالا در جاده شمال فلان آهنگ را نیز گوش می‌دهد، اما کافر هم نیست.


«کوروش» را سیاسی کرده‌اند


رائفی‌پور با نقد «رویکرد مسئولان به طرفداران کوروش و پهلوی قلمداد کردن رفتار های آن‌ها»، گفت: امروز افرادی که مسوول هستند، همان افرادی هستند که انقلاب کردند و همچنان در ذهنشان گزاره‌های پیشین نقش بسته است. به نظر بنده این شوق خدمتی که این بزرگواران دارند، بسیار بالاست؛ خدا حفظشان بکند، اما نمی‌دانم چرا بی‌خیال نمی‌شوند؟

 


وی ادامه داد: اگرچه سن و سال مسوولان ما گذشته است، اما این‌ها تغییر نکرده‌اند و نگاهشان همان نگاه است و فکر میکنند از کوروش و تاریخ باستان گقتن یعنی طرفدار حکومت پهلوی بودن ، که بسیار تحلیل غلط و نابجایی است.

این‌ها در اوایل انقلاب آمدند و مسوولیت‌ها را گرفته‌اند. دورهم حدود 300 نفر هستند و همین 300 نفر کار را پیش می‌برند و به ندرت نیز کسی را در دایره قدرت راه می دهند مگر اینکه از خودشان باشد و اصلاح ژنتیکی شده باشد به ژن خوب !


کوروش ستیزی پس از انقلاب


این استاد دانشگاه در پاسخ به شبهه "پهلوی بودن اسناد مرتبط با کوروش" ، گفت: در دوران پهلوی نام سدها را به اسم پادشاهان نامگذاری و جشن 2500 ساله پادشاهی را برگزار کردند، اما همه‌ی این‌ها از هخامنشیان آغاز می‌شود. یکی از دوران باشکوه تاریخ ایران هخامنشیان بوده است و در آن شکی نیست.


وی ادامه داد: بزرگترین امپراتوری تاریخ جهان تا به الان که بیشترین میزان نفوس انسانی  را تحت سلطه خود داشته است، امپراتوری هخامنشیان بوده است.


رائفی‌پور ادامه داد: دوره‌ی پهلوی دوره‌ای بود که اسلام‌زدایی شکل گرفت، رضاخان فقط به هخامنشیان نپرداخت ، او با عزاداری امام‌حسین(ع) و حجاب زنان  نیز مشکل داشت. در حال ساختن یک جایگزین بودند که ما تاریخ اسلامی خود را فراموش کنیم. بنده معتقدم که تاریخ بعد از اسلام ما نسبت به تاریخ 2500 ساله‌ای که خیلی درباره‌ی آن توضیح داده نشده، در دسترس ،مدون و روشنتر‌ است.


وی افزود: انقلاب یعنی دگرگونی و مانند یک سیل است که‌تر و خشک را با خود می‌برد. برداشت من این است که تاریخ شاهنشاهی در ذهن مردم مذموم شده بود و بویژه که پهلوی نیز بدنبال زنده کردن این تاریخ بود. زمانی که انقلاب صورت گرفت عده‌ای با آن قسمت که یادآور بحث شاهنشاهی بود به مخالفت پرداختند.


این پژوهشگر دینی با تاکید برگذر زمان و قضاوت شدن انقلاب 57، بیان کرد: ذهن ما باید تصحیح شود، همه‌ی این‌ها (پادشان وحکومت های گذشته) انسان بودند و خوب و بد داشتند. سال‌ها بعد درباره‌ی انقلاب ما نیز قضاوت خواهد شد؛ مانند این که در انقلاب ما استکبارستیزی مثبت بوده و اقتصاد مشکل داشته است.


رائفی‌پور در رابطه با ارتباط پهلوی‌ها(رضا شاه وفرزندش) با هخامنشیان، گفت: پهلوی‌ها اهل یک منطقه‌ای در مازندران (آلاشت سوادکوه) بودند و هیچ ارتباطی نیز با هخامنشیان نداشتند. با انتخاب نام پهلوی می‌خواستند خودشان را به فرهنگ پهلوی و باستان ایرانی منتسب کنند. در این شکی نیست که این‌ها می‌خواستند خودشان را تقویت و یک جایگزین برای اسلام انتخاب کنند چون کنش ها و رفتارهایشان این را نشان می داد.


وی افزود: آن زمان بزرگ نمایی هخامنشیان ‌یک بخش از نقشه صهیونیست‌ها بود که می‌خواستند تاریخ هخامنشیان را در ایران پررنگ کرده و هدفشان از این موضوع این بود که اسلام را تحقیر کنند. می‌خواستند به مردم ایران بگویند که شما یک تاریخ باشکوهی داشتید و از زمانی که اسلام آمده است، دیگر این تاریخ را ندارید و حکومت پهلوی با اسلام‌زدایی می‌خواهد ایران را به همان شکوه بازگرداند؛ برای مثال این جمله‌ی معروف محمدرضاشاه است که می گوید:  «کوروش بخواب که من بیدارم»، 


 ما باید از این حب و بغض‌ها فاصله بگیریم تا بتوانیم یک قضاوت منطقی و درست درباره‌ی تاریخ انجام دهیم.


منشور کوروش، کذب یا واقعیت


رائفی‌پور، منشور کوروش را پرحاشیه دانست و گفت: بنده دو ترجمه از منشور دیده‌ام که بسیار باهم متفاوت بودند و به همین علت برای خود من قابل ‌اعتماد نیست.


وی ادامه داد: این منشور در سال‌های ۱۸۷۹ از سوی فردی به نام «هرمز رسام» که فرد عراقی الاصل آشوری و ساکن بریتانیا است  در حفاری های بین النهرین یافت می‌شود و حالا برای عده ای متن این منشور  محل مناقشه شده است، زیرا می‌گویند اگر کوروش فرد یکتاپرستی بوده است، چرا به «خدای مردوک» در منشور احترام کرده است؛ اما اگر بخواهیم تاریخ را در بحث‌های دینی مبنا قرار دهیم، بحث متفاوت است. اینجا مخاطب من  قشر مذهبی هستند. اگر میخواهید تاریخ را مبنا قرار دهید باید بپذیرید که خدایی ناکرده حضرت داوود زنای محصنه میکرده و حضرت سلیمان بت پرست بوده ، حال آنکه قرآن این دو را پیامبر معرفی می کند ، هرچه در تاریخ آمد که الزاما درست نیست 


به نظر من آن «ذوالقرنین» که در سوره کهف مطرح ‌شده، «کوروش» است.


این پژوهشگر افزود: «ذوالقرنین»، یک شخصیتی است که در پاسخ به سوال یهودیان از پیامبر در قرآن معرفی می‌شود. بنده تمام شخصیت‌هایی که در طول تاریخ کاندیدای "ذوالقرنین بودن "هستند را بررسی کرده ام. از اسکندر مقدونی ، سلیمان پیامبر ،پادشاه حمیری ،چین شی هوان چینی ،کوروش و حتی اخیرا عده ای خیال پرداز او را فرا زمینی معرفی می کنند می بینیم اینجا اسامی بسیاری هستند و این برای مفسرین یک داستان عجیب و مبهم است. یهودیان در پرسش از پیامبر(شاید به نیت  سنجش علم ایشان)عامدانه نام فرد را نمی‌گویند. کما اینکه   نام کوروش (כּ֣וֹרֶשׁ) بار ها در عهد عتیق آورده شده بود  (دوم تواریخ‏ ۳۶:‏۲۲ - ‏عزرا‏ ۱:‏۱ - ‏عزرا‏ ۱:‏۲ - ‏عزرا‏ ۱:‏۷ - ‏عزرا‏ ۱:‏۸ -  ‏عزرا‏ ۳:‏۷ -  ‏عزرا‏ ۴:‏۳ -  ‏عزرا‏ ۴:‏۵ - ‏عزرا‏ ۵:‏۱۳ - ‏عزرا‏ ۵:‏۱۴ - .‏عزرا‏ ۵:‏۱۷ -  ‏عزرا‏ ۶:‏۳ - ‏عزرا‏ ۶:‏۱۴ -  ‏اشعیا‏ ۴۴:‏۲۸ -  ‏اشعیا‏ ۴۵:‏۱ - ‏دانیال‏ ۱:‏۲۱ -  ‏دانیال‏ ۶:‏۲۸ -  ‏دانیال‏ ۱۰:‏۱ 

)شیطنت یهودیان این است که عامدانه صفت او را می‌گویند؛«ذوالقرنین» نام نیست بلکه صفت است.


وی ادامه داد: همانطور که عرض کردم افراد مختلفی کاندیدا بودند، حضرت سلیمان، یک فرد چینی، یک فرد یمنی و... که کاندیدای «ذوالقرنین» بودند. در کتاب «ابوکلام آزاد» چیزی که مطرح شد این بود که کوروش نیز می‌تواند کاندیدا باشد؛ ازنظر مفسران قرآن «علامه طباطبایی» و «آیت‌الله مکارم» بیشترین نسبت را به آنچه در قرآن و تاریخ است به کوروش می‌دانند.


رائفی‌پور ادامه داد: نظر بنده این است که درآیات قرآن ظاهر آیاتی که درباره‌ی «ذوالقرنین» است به احتمال بسیار بسیار زیاد به کوروش اشاره می‌کند و من خودم در این موضوع به قطعیت رسیده‌ام. درباره‌ی ذوالقرنین یهودیان برای آنکه برای پیامبر چالش علمی بسازند و سواد پیامبر را بسنجند به‌عمد این سؤال را مطرح می‌کنند. آن‌ها اسم کوروش را نمی‌آورند؛ زیرا نام کوروش در تورات به‌ عنوان پادشاه ایران که برای یهودیان شرایطی فراهم و از اسارت «بخت‌النصر» رها کرده و معبد دینی شان را مجدد بنا کرده و کار خوبی انجام داده است، ذکرشده است.


خوب است بدانید صفت ذوالقرنین (صاحب دو شاخ) دقیقا ترجمه عربی یک عبارت عبری از کتاب دانیال نبی از مجموعه عهد عتیق است .


הַקְּרָנָ֑יִם (بعل ها کارنیم) که بعل در زبان عبری یعنی صاحب و مالک که در عربی می شود "ذو" ، ها در عبری حرف تعریف است که در عربی می شود "ا ل"و کرن یعنی شاخ که درعربی می شود "قرن" و  یم ، پسوند مثنی ساز عبری است که در عربی پسوند مثنی ساز می شود "ین" پس می بینیم دقیقا یهودیان عصر پیامبر عبارت " بعل ها کارنیم " را به عربی برگردانده اند و گفته اند "ذوالقرنین".

وقتی به بخش مذکور(8-20) از کتاب حضرت دانیال (ع) رجوع می کنیم همین مطلب را می بینیم: 

و جبرائیل به من (دانیال) گفت: «اینک من تو را از آنچه در آخر غضب واقع خواهد شد اطلاع می‌دهم زیرا که انتها درزمان معین واقع خواهد شد.اما آن قوچ صاحب دو شاخ(בַּעַל הַקְּרָנָ֑יִם) که آن را دیدی پادشاهان مادیان و فارسیان می‌باشد. 

 

این استاد دانشگاه، در رابطه با لفظ «کبیر» برای کوروش، گفت: این لفظ تنها برای کوروش استفاده نمی‌شود، برای داریوش نیز از این لفظ استفاده‌ شده است. این موضوع که آیا سند تاریخی در سنگ‌نوشته‌ها و مکان‌های دیگر در رابطه با لفظ "کبیر" هست، بنده اطلاعی ندارم شاید بخاطر این باشد که با نام پدر بزرگش خلط نشود چون او نیز نامش کوروش بود و به او کوروش یکم (شاه انشان) می گفتند ؛ اما احساس می‌کنم این ‌یک لقب فاخر است که به پادشاهان بزرگ می دهند که برای مثال به شاه اسماعیل و یا شاه عباس هم به سبب تاثیر گزاری شان  کبیر گفته اند.


استراتژی اسراییل در ایران


رائفی‎پور با تاکید بر نقش «ذوالقرنین» در آخرالزمان، گفت: مورد دیگری که درحال بررسی آن هستیم، تفسیر باطنی آیات سوره با کمک دیگرآیات و البته روایات مرتبط با داستان های سوره کهف است که مرتبط با اهل بیت و خاصتا ظهور و مهدویت است، یک روایت از امام حسن عسکری (ع) داریم که شیخ صدوق از احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى روایت می کند که حضرت وقتی به فرزندشان "امام زمان (عج) اشاره می‌کنند، می‌فرمایند: « اى احمد مثل این کودک در میان این امت مانند خضر و ذى القرنین است، به پروردگار سوگند او غیبتى خواهد داشت که جز گروهى از معتقدین به امامت ائمه بقیه هلاک خواهند گردید ». 


واژه قرن علاوه بر شاخ به منی شاخه و  امت نیز آمده است و ذوالقرنین (صفت ) کسی است که دوشاخه را به هم وصل می‌کند. در باره کوروش هم در کتاب دانیال نبی همانطور که عرض کردم و دیدید چنین امده است که او پادشاه دو شاخه ماد و فارس است، پدرش کمبوجیه یکم از پارس ها و مادرش ماندانا از مادهاست  در عهد عتیق صراحتا از کوروش با عنوان "مسایاح" یا "مسیح" یاد شده است که اینهم یک صفت است به معنی کسی که مورد عنایت پروردگار است که بنی اسرائیل این صفت را در باره "منجی" استفاده می کنند ، حقیقتا در آن زمان کوروش منجی بنی اسرائیل است.


 در باره امام زمان هم چنین چیزی را داریم که مادر ایشان از بنی‌اسرائیل و پدرشان از بنی‌اسماعیل است. اگر قرن را به معنای امت نیز بگیریم «ذوالقرنین» به معنای صاحب دو امت است؛ امت غیبت و امت ظهور. فردی که در شرق و غرب حکومت الهی را تشکیل می‌دهد و خداوند بسیار به او عنایتهای ویژه دارد چنانکه در باره او می فرماید : إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فىِ الْأَرْضِ وَ ءَاتَیْنَاهُ مِن کلِّ شى‏ءٍ سَبَبًا 


فلذا بنده معتقدم ظاهر آیات ذوالقرنین در باره کوروش و باطن آن پیرامون حکومت آخر الزمانی امام زمان(عج) است البته در این باره استانادات زیادی دارم که در این مجال نمیگنجد و اینجا فرصت طرح همه آنها نیست.


این پژوهشگر دینی گفت: به‌عنوان نکته آخر عرض کنم که  ‌که دشمنان میهن عزیزمان در اندیشه کده های خود از سال 2003 یک استراتژی علیه ایران به ‌عنوان «استراتژی آنفلوآنزای نیویورکی» را طرح ریزی کردند که در آن باید ایرانی‌ها از هر چه دارند بیزار شوند و بر طبق این استراتژی باید هویت ایرانی‌ها گرفته می‌شد. ایرانی‌ها نه باید به ایرانی بودن خود ببالند، نه به مسلمان بودن خود!


وی افزود: صهیونیست‌هایی که تا قبل از 2003 در حال برجسته کردن هخامنشیان بودند و امثال فیلم «One Night With The King» را می‌سازند و خشایارشاه را به علت آن ‌که داماد یهودی‌هاست و با استر ازدواج ‌کرده ، بصورت چشم آبی و مو بور شبیه آنگلاساکسون ها نشان می‌دهند، به‌یک‌باره بعد از 2003 تغییر رویه می‌دهند و امثال «فیلم 300» را می‌سازند که خشایارشاه را شبیه یک حیوان وحشی تصویر کنند.


علی‌اکبر رائفی‎پور گفت: تنها دلیل این کار این است که می‌خواهند ما هیچ هویتی نداشته باشیم؛ ما باید بگوییم که ما ایرانی‌ها بیش از 2500 سال تمدن و یکتا پرستی داشته‌ایم و "یهودیه" یکی از استانهای صدوبیست وهفت گانه امپراطوری موحد هخامنشی بود ، و زمانی که ما ایرانیان مسلمان طب و موسیقی و مهندسی و شیمی و نجوم و ...  داشتیم شما آنگلاساکسون ها در قرون وسطی در جهل مرکب به سر می‌بردید . بنده معتقدم افرادی که امروز به هویت ایرانی و اسلامی ما حمله می‌کنند، بدون تردید در زمین دشمن بازی می‌کنند؛ خواه بدانند که در اینصورت عامل دشمن هستند خواه از سر جهالت و نفهمی باشد که البته چندان  فرقی نمی‌کند نتیجه یکی است.


مرحوم «خلخالی» بدون سند کتاب می‌نویسد تا اثبات کند «کوروش» گناه لواط انجام داده است؛ با بولدوزر به جان تخت جمشید افتاد تا آن را تخریب کند! این رفتار ها از نظر بنده هیچ کدام درست و عاقلانه نبود و به انقلاب ربطی نداشت بلکه نظر شخصی آن فرد بود این اشتباه است  اگر هر چیزی که به هر شکل موید تاریخ و روش بخشی از  گفتمان حکومت پهلوی باشد را اگر تائید کنید، بگویند: طرفدار شاه هستید! نگاه صفر و صدی مخرب است، با این‌ حال برخی مسئولان مانند امثال خلخالی ، کل این قسمت تاریخی را به توپ بستند!»


 لینک مصاحبه در سایت مصاف   bit.do/kouroshkabir

۰ نظر

دانلود برنامه هاکریا2040 با حضور استاد رائفی پور


برنامه تلویزیونی هاکریا 2040 موضوع این قسمت «ایران و اسرائیل؛ تخاصم»

زمان: 52 دقیقه

دانلود تصویری با کیفیت 360p - حجم 147 مگابایت 

متن پیاده شده سخنان استاد رائفی پور در برنامه هاکریا2040

PDF دریافت - حجم: 235 کیلوبایت

۰ نظر

دانلود بازی Clash Of Quenel

موسسه فرهنگی هنری مصاف ایرانیان بازی ضد صهیونیستی و پنج زبانه Clash Of Quenel را به همه مهدی یاوران و صهیونیسم ستیزان عزیز تقدیم میدارد.

 دوستان گرامی می توانند با  پخش مناسب این بازی در فضای مجازی علی الخصوص کشورهای دیگر ما را در این امر مهم یاری نمایند.


🎮 نام بازی:  Clash Of Quenel

📱پلتفورم: اندروید

🌐 زبان: فارسی، عربی، عبری، انگلیسی، فرانسوی

📅 تاریخ انتشار: روز جهانی قدس در سال ۹۵

 ناشر: جنبش مصاف ایرانیان

دانلود بازی با لینک مستقیم

دانلود بازی از ایران اپس

دانلود بازی از مایکت

کانال تلگرامی مصاف گیم

۱ نظر

آزادی عمل براندازان در ایران

افراطی!؟ تندرو!؟


هرکس خلاف منافع آمریکا و خلاف منافع لیبرال سرمایه داری حرکت کند، پدرش را  در می آورند

۱ نظر

خاستگاه جغرافیایی عرفان‌های نوظهور


براساس دسته بندی بر مبنای جغرافیا، می‌توان عرفان‌های نوظهور را با توجّه به «منشأ و یا مکان شکل‌گیری و پیدایش» به شش دسته اصلی تقسیم نمود

یکی از مسائل بسیار مهمّی که در مقدّمه پژوهش پیرامون عرفان‌های نوظهور مطرح می‌شود، بحث از دسته‌بندی این عرفان‌ها است. این مسئله از آن جهت اهمیّت دارد که علاوه بر مشخّص کردن خاستگاه نخستین و مکان پیدایش و شکل‌گیری عرفان‌های نوظهور، به بررسی هر یک از این عرفان‌ها نیز نظم خاصّی داده و وجوه تشابه آن‌ها را بیش از پیش روشن می‌کند. 

پژوهشگران در دسته‌‌بندی عرفان‌های نوظهور از شیوه‌های مختلف و متفاوتی استفاده کرده‌اند(1) که یکی از کارآمدترین این روش‌ها، استفاده از مدل جغرافیایی در تقسیم عرفان‌های نوظهور است. براساس این مدل، عرفان‌های نوظهور را با توجّه به «منشأ و یا مکان شکل‌گیری و پیدایش» می‌توان به شش دسته تقسیم نمود(2):

1.عرفان‌های هندی

یکی از مهمترین سرزمین‌هایی که از گذشته‌های دور تا کنون مرکز پیدایش عرفان‌های مختلف بوده است، سرزمین هند است. آیین‌ها و عرفان‌های به وجود آمده در این سرزمین را با توجّه به دوره پیدایش هر یک از آن‌ها می‌توان به دو دسته کلّی تقسیم کرد:
- آیین‌های باستانی که شامل «ودا»، «برهمن یا هندوئیسم»، «جین»، «بودا» و «تنتره» می‌شود.
- آیین‌های نوظهور که «یوگا»، «اشو»، «سای‌بابا»، «رام الله»، «کریشنا»، «یوگاناندا» و «دالایی‌لاما» را می‌توان به عنوان مهمترین آن‌ها نام برد. 

2.عرفان‌های امریکایی

دومین محدوده پیدایش عرفان‌های کاذب را می‌توان در قارّه آمریکا و به خصوص در آمریکای جنوبی و کشور مکزیک دانست؛ در طول تاریخ، عرفان‌های متعدد و متنوّعی در این قارّه پدید آمد که بسیاری از آن‌ها نوظهور بوده و تنها تعداد کمی از آن‌ها جزو عرفان‌های قدیمی محسوب می‌شوند. 
از میان عرفان‌های پدید آمده در قارّه امریکا می‌توان از «عرفان سرخ‌پوستی (شامل تولتک، سو و عرفان ساحری)»، «اکنکار» و «پائولو کوئیلو» به عنوان مهمترین آن‌ها نام برد که عرفان سرخ‌پوستی نسبت به اکنکار و پائولوکوئیلو قدمت بیشتری دارد.

3.عرفان‌های نشأت گرفته از آیین مسیحیّت

عرفان‌های نشأت گرفته از آیین مسیحیّت را با توجّه به دو جریانی که در زمینه تجربه عرفانی در میان بزرگان مسیحیّت وجود دارد، می‌توان به دو گروه تقسیم کرد:
- گروه نخست عرفان‌های خدا محور که در آن‌ها خداوند به عنوان وجودی متمایز از انسان معرّفی شده که با محبّت و عشق می‌توان به او رسید. این عرفان توسّط «آگوستین قدّیس» در میان مسیحیان رواج یافت.
- گروه دوّم عرفان‌هایی که مسیح محور بوده و پیروان آن خداوند، لطف و حضرت مسیح (ع) را یکسان می‌دانند. این عرفان نیز برای اوّلین بار توسّط «پولس قدّیس» در میان مسیحیان مطرح شد.

4.عرفان نشأت گرفته از آیین یهود

عرفان یهود که در زبان فارسی از آن با عنوان «عرفان قبّاله»، «عرفان قبالا» و «آیین کابالا» یاد می‌گردد، در واقع شبه عرفانی است که از ترکیب دیگر عرفان‌ها و آیین‌ها، همچون عرفان‌های مسیحیّت و یوگا و آیین زردتشتی به وجود آمده است. از همین روست که بسیاری از محقّقین بر این باور هستند که یهود اساساً عرفان ندارد.

5.عرفان‌های چینی

آیین ذن، مجموعه عرفان‌هایی است که خاستگاه آن‌ها کشور چین بوده است. تائوئیسم و کنفوسیوس را می‌توان به عنوان برجسته‌ترین عرفان‌های چینی دانست. البتّه افکار چینیان از این دو عرفان فراتر رفته است؛ به گونه‌ای که در برهه‌ای از زمان بودیسم سراسر چین را فرا گرفت و غلبه کمونیست بر این کشور، موجب به وجود آمدن تغییرات مهمّی در عرفان‌های چینی شد.

6.فراعلم و فراروانشناسی

از دیگر مواردی که به عنوان یکی از دسته‌های عرفان‌های نوظهور مطرح می‌شود، فراعلم و فرا روان‌شناسی است. فراعلم و فرا روان‌شناسی، شاخه‌ای از علم و روان‌شناسی است که در آن به مطالعه پدیده علمی و روان‌شناسی به ظاهر ماوراء الطبیعه پرداخته می‌شود. بسیاری از عرفان‌هایی که در حال حاضر از آرامش درون سخن گفته یا مدّعی ارتباط با موجودات فرا زمینی و ارواح هستند را می‌توان در همین گروه قرار داد.
با توجّه به میزان فعّالیت عرفان‌های نوظهور در ایران، در یادداشت‌های بعد ابتدا به معرّفی و بررسی عرفان‌های هندی پرداخته و سپس سایر عرفان‌های نوظهور را نیز مورد بررسی قرار خواهیم داد. (ان شاءالله)


به یاری خدا ادامه دارد..

نویسنده: محمّد حسن نجّاری
فهرست منابع:
1.برای آگاهی بیشتر پیرامون مدل‌ها و شیوه‌های مختلف دسته‌بندی عرفان‌های نوظهور ر.ک: اردشیری لاجیمی، حسن؛ سراب معنویّت (گزارشی تحلیلی از فعالیت جریان‌های معنویت‌گرای نوظهور)، (قم: اداره کلّ پژوهش‌های اسلامی، 1394، چاپ اوّل)، ص 31
2.این تقسیم‌بندی برای نخستین بار از سوی دکتر محمّد تقی فعّالی ارائه شده است (ر.ک: فعّالی، محمّد تقی؛ آفتاب و سایه‌ها، تهران عابد 90، چاپ9)

برای رفتن به قسمت قبل کلیک کنید

برای رفتن به قسمت بعد کلیک کنید

مصاف ایرانیان

۰ نظر

کاسه داغ تر از آش « کدام ایرانی است!؟؟»

۰ نظر