عللی که قبلًا ذکر کردیم کم و بیش مورد استفاده مخالفان پوشیدگی زن قرار گرفته است. به عقیده ما یک علت اساسی در کار است که مورد غفلت واقع شده است. به عقیده ما ریشه اجتماعی پدید آمدن حریم و حائل میان زن و مرد را در میل به ریاضت، یا میل مرد به استثمار زن، یا حسادت مرد، یا عدم امنیت اجتماعی، یا عادت زنانگی نباید جستجو کرد و لااقل باید کمتر در اینها جستجو کرد. ریشه این پدیده را در یک تدبیر ماهرانه غریزی خود زن باید جستجو کرد.
به طورکلی بحثی است درباره ریشه اخلاق جنسی زن از قبیل حیا و عفاف، و از آن جمله است تمایل به ستر و پوشش خود از مرد. در اینجا نظریاتی ابراز شده است.
دقیقترین آنها این است که حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبهاکردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. زن، با هوش فطری و با یک حس مخصوص به خود دریافته است که از لحاظ جسمی نمیتواند با مرد برابری کند و اگر بخواهد در میدان زندگی با مرد پنجه نرم کند از عهده زور بازوی مرد برنمی آید، و از طرف دیگر نقطه ضعف مرد را در همان نیازی یافته است که خلقت در وجود مرد نهاده است که او را مظهرعشق و طلب و زن را مظهر معشوقیت و مطلوبیت قرار داده است. در طبیعت، جنس نر گیرنده و دنبال کننده آفریده شده است. به قول ویل دورانت:
«آداب جفتجویی عبارت است از حمله برای تصرف در مردان، و عقب نشینی برای دلبری و فریبندگی در زنان ... مرد طبعاً جنگی و حیوان شکاری است، عملش مثبت و تهاجمی است. زن برای مرد همچون جایزهای است که باید آن را برباید».
وقتی که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست همانطور که متوسل به زیور و خودآرایی و تجمل شد که از آن راه قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نیز شد. دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق و طلب او را تیزتر کند و درنتیجه مقام و موقع خود را بالا برد.
ویل دورانت میگوید:
«حیا امر غریزی نیست بلکه اکتسابی است. زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند.».
ویل دورانت میگوید:
«خودداری از انبساط، و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است. اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشریح میکردند توجه ما به آن جلب میشد ولی رغبت و قصد به ندرت تحریک میگردید. مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیاست و بیآنکه بداند حس میکند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و رقّت عالی خبر میدهد.».مولوی، عارف نازک اندیش و دوربین خودمان، مثلی بسیار عالی در این زمینه میآورد. اول درباره تسلط معنوی زن بر مرد میگوید: زُینَ لِلنّاس حق آراسته است
زانچه حق آراست چون تانند رَست
چون پی یسْکن الَیهاش آفرید
کی تواند آدم از حوّا برید
رستم زال ار بود وز حمزه بیش
هست در فرمان اسیر زال خویش
آنکه عالم مست گفتارش بدی
آنگاه راجع به تأثیر حریم و حائل میان زن و مرد در افزایش قدرت و محبوبیت زن و در بالابردن مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق و سوز، مثلی لطیف میآورد:
آنها را به آب و آتش تشبیه میکند، میگوید مَثَل مرد مَثَل آب است و مَثَل زن مَثَل آتش، اگر حائل از میان آب و آتش برداشته شود آب بر آتش غلبه میکند و آن را خاموش میسازد، اما اگر حائل و حاجبی میان آندو برقرار گردد مثل اینکه آب را در دیگی قرار دهند و آتش در زیر آن دیگ روشن کنند، آن وقت است که آتش آب را تحت تأثیر خود قرار میدهد، اندک اندک او را گرم میکند و احیاناً جوشش و غلیان در او به وجود میآورد، تا آنجا که سراسر وجود او را تبدیل به بخار میسازد. میگوید:
آب غالب شد بر آتش از لهیب
ز آتش او جوشد چو باشد در «حجیب»
چونکه دیگی حایل آمد آندو را
نیست کرد آن آب را کردش هوا
مرد برخلاف آنچه ابتدا تصور میرود، در عمق روح خویش از ابتذال زن و از تسلیم و رایگانی او متنفر است. مرد همیشه عزت و استغناء و بیاعتنایی زن را نسبت به خود ستوده است.
ابن العفیف میگوید:
تُبْدِی النِّفارَ دِلالًا وَ هْی آنِسَةٌ
یا حُسْنَ مَعْنَی الرِّضا فی صورَةِ الْغَضَبِ
نظامی میگوید:
چه خوش نازی است ناز خوبرویان
ز دیده رانده را از دیده جویان
به طورکلی رابطهای است میان دست نارسی و فراق از یک طرف و عشق و سوز و گرانبهایی از طرف دیگر، همچنانکه رابطهای است میان عشق و سوز از یک طرف و میان هنر و زیبایی از طرف دیگر؛ یعنی عشق در زمینه فراقها و دست نارسیها میشکفد و هنر و زیبایی در زمینه عشق رشد و نمو مییابد.
برتراند راسل میگوید:
«از لحاظ هنر مایه تأسف است که به آسانی به زنان بتوان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آنکه غیرممکن گردد.»
هم او میگوید:
«در جایی که اخلاقیات کاملًا آزاد باشد، انسانی که بالقوه ممکن است عشق شاعرانهای داشته باشد عملًا بر اثر موفقیتهای متوالی به واسطه جاذبه شخصی خود، ندرتاً نیازی به توسل به عالیترین تخیلات خود خواهد داشت.».
ویل دورانت در لذات فلسفه میگوید:
«آنچه بجوییم و نیابیم عزیز و گرانبها میگردد. زیبایی به قدرت میل بستگی دارد و میل با اقناع و ارضاء، ضعیف و با منع و جلوگیری قوی میگردد.».
از همه عجیبتر سخنی است که یکی از مجلات زنانه از آلفرد هیچکاک- که به قول آن مجله به حسب فن و شغل فیلمسازی خود درباره زنان تجارب فراوان دارد- نقل میکند. او میگوید:
«من معتقدم که زن هم باید مثل فیلمی پرهیجان و پرآنتریک باشد، بدین معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و برای کشف خود مرد را به نیروی تخیل و تصور زیادتری وادارد. باید زنان پیوسته بر همین شیوه رفتار کنند یعنی کمتر ماهیت خود را نشان دهند و بگذارند مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد.».
ایضاً همان مجله در شماره دیگری از همین شخص چنین نقل میکند:
«زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب و رویبندی که به کار میبردند خودبه خود جذاب مینمودند و همین مسئله جاذبه نیرومندی بدانها میداد، اما به تدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان غربی از خود نشان میدهند حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود از میان میرود و همراه آن از جاذبه جنسی او هم کاسته میشود.»
میگویند: «مشتاقی است مایه مهجوری.» این صحیح است اما عکس آن هم صحیح است که: «مهجوری است مایه مشتاقی.».
امروز یکی از خلأهایی که در دنیای اروپا و امریکا وجود دارد خلأ عشق است. در کلمات دانشمندان اروپایی زیاد این نکته به چشم میخورد که اولین قربانی آزادی و بی بند و باری امروز زنان و مردان، عشق و شور و احساسات بسیار شدید و عالی است. در جهان امروز هرگز عشقهایی از نوع عشقهای شرقی از قبیل عشقهای مجنون و لیلی، و خسرو و شیرین رشد و نمو نمیکند.
نمیخواهم به جنبه تاریخی قصه مجنون و لیلی، و خسرو و شیرین تکیه کرده باشم، ولی این قصهها بیان کننده واقعیاتی است که در اجتماعات شرقی وجود داشته است.
از این داستانها میتوان فهمید که زن بر اثر دور نگه داشتن خود از دسترسی مرد تا کجا پایه خود را بالا برده است و تا چه حد سر نیاز مرد را به آستان خود فرود آورده است! قطعاً درک زن این حقیقت را در تمایل او به پوشش بدن خود و مخفی کردن خود به صورت یک راز، تأثیر فراوان داشته است.
بخش سوم: فلسفه پوشش در اسلام
فلسفههایی که قبلًا برای پوشش ذکر کردیم غالباً توجیهاتی بود که مخالفین پوشش تراشیدهاند و خواستهاند آن را حتی در صورت اسلامیاش امری غیرمنطقی و نامعقول معرفی کنند. روشن است که اگر انسان مسئلهای را از اول خرافه فرض کند، توجیهی هم که برای آن ذکر میکند متناسب با خرافه خواهد بود. اگر بحث کنندگان، مسئله را با بیطرفی مورد کاوش قرار میدادند درمییافتند که فلسفه پوشش و حجاب اسلامی هیچ یک از سخنان پوچ و بیاساس آنها نیست.
ما برای پوشش زن از نظر اسلام فلسفه خاصی قائل هستیم که نظر عقلی آن را موجّه میسازد و از نظر تحلیل میتوان آن را مبنای حجاب در اسلام دانست.
واژه «حجاب»
پیش از اینکه استنباط خود را در این باره ذکر کنیم لازم است یک نکته را یادآوری کنیم. آن نکته این است که معنای لغوی «حجاب» که در عصر ما این کلمه برای پوشش زن معروف شده است چیست؟ کلمه «حجاب» هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب. بیشتر، استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده وسیله پوشش است، و شاید بتوان گفت که بهحسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست، آن پوشش «حجاب» نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. در قرآن کریم در داستان سلیمان غروب خورشید را اینطور توصیف میکند: «حَتّی تَوارَتْ بِالْحِجابِ» «1» یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد. پرده حاجز میان قلب و شکم را «حجاب» مینامند.
در دستوری که امیرالمؤمنین علیه السلام به مالک اشتر نوشته است میفرماید: «فَلاتُطَوِّلَنَّ احْتِجابَک عَنْ رَعِیتِک» «2» یعنی در میان مردم باش، کمتر خود را در اندرون خانه خود از مردم پنهان کن؛ حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند، بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار بده تا ضعیفان و بیچارگان بتوانند نیازمندیها و شکایات خود را به گوش تو برسانند و تو نیز از جریان امور بیاطلاع نمانی.
ابن خلدون در مقدمه خویش فصلی دارد تحت عنوان «فَصْلٌ فِی الْحِجابِ کیفَ یقَعُ فِی الدُّوَلِ وَ انَّهُ یعْظُمُ عِنْدَ الْهَرَمِ». در این فصل بیان میکند که حکومتها در بدو تشکیل میان خود و مردم حائل و فاصلهای قرار نمیدهند ولی تدریجاً حائل و پرده میان حاکم و مردم ضخیمتر میشود تا بالأخره عواقب ناگواری به وجود میآورد. ابن خلدون کلمه «حجاب» را به معنی پرده و حائل (نه پوشش) به کار برده است.
استعمال کلمه «حجاب» در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدید است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه «سَتر» که به معنی پوشش است به کار رفته است. فقها چه در کتاب الصلوة و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شدهاند کلمه «ستر» را به کار بردهاند نه کلمه «حجاب» را بهتر این بود که این کلمه عوض نمیشد و ما همیشه همان کلمه «پوشش» را به کار میبردیم، زیرا چنانکه گفتیم معنی شایع لغت «حجاب» پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده میشود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود.
وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است بدین معنی نیست که از خانهبیرون نروند. زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست. در برخی از کشورهای قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهایی وجود داشته است ولی در اسلام وجود ندارد.
پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمایی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذکر میکند و فتوای فقها هم مؤید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنّت ذکر خواهیم کرد. در آیات مربوطه لغت «حجاب» به کار نرفته است. آیاتی که در این باره هست، چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذکر کرده است بدون آنکه کلمه «حجاب» را به کار برده باشد. آیهای که در آن کلمه «حجاب» به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام.
میدانیم که در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهای خاصی وارد شده است.اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز میشود: «یا نِساءَ النَّبِی لَسْتُنَّ کأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ» یعنی شما با سایر زنان فرق دارید. اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر، چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان، در خانههای خود بمانند، و در این جهت بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است. قرآن کریم صریحاً به زنان پیغمبر میگوید: «وَ قَرْنَ فی بُیوتِکنَ» یعنی در خانههای خود بمانید. اسلام میخواسته است «امَّهاتُ المؤمنین» که خواه ناخواه احترام زیادی در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند و احیاناً ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند. و چنانکه میدانیم یکی از امهات المؤمنین (عایشه) که از این دستور تخلف کرد ماجراهای سیاسی ناگواری برای جهان اسلام به وجود آورد. خود او همیشه اظهار تأسف میکرد و میگفت دوست داشتم فرزندان زیادی از پیغمبر میداشتم و میمردند اما به چنین ماجرایی دست نمیزدم.
سرّ اینکه زنان پیغمبر ممنوع شدند از اینکه بعد از آن حضرت با شخص دیگری ازدواج کنند به نظر من همین است؛ یعنی شوهر بعدی از شهرت و احترام زنش سوء استفاده میکرد و ماجراها میآفرید. بنابراین اگر درباره زنان پیغمبر دستور اکیدتر و شدیدتری وجود داشته باشد بدین جهت است.
به هر حال آیهای که در آن آیه کلمه «حجاب» به کار رفته آیه 53 از سوره احزاب است که میفرماید: «وَ اذا سَألْتُموهُنَّ مَتاعاً فَاسْألو هُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» یعنی اگر از آنها متاع و کالای مورد نیازی مطالبه میکنید از پشت پرده از آنها بخواهید. در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامی هر جا نام «آیه حجاب» آمده است مثلًا گفته شده قبل از نزول آیه حجاب چنان بود و بعد از نزول آیه حجاب چنین شد، مقصود این آیه است که مربوط به زنان پیغمبر است «3»، نه آیات سوره نور که میفرماید:
قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یغُضّوا مِنْ ابْصارِهِمْ- الی آخر- قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یغْضُضْنَ مِنْ ابْصارِهِنَّ..
یا آیه سوره احزاب که میفرماید:
یدْنینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلابیبِهِنَ الی آخر.
اما اینکه چطور در عصر اخیر به جای اصطلاح رایج فقها یعنی ستر و پوشش کلمه حجاب و پرده و پردگی شایع شده است برای من مجهول است، و شاید از ناحیه اشتباه کردن حجاب اسلامی به حجابهایی که در سایر ملل مرسوم بوده است باشد. ما دراین باره بعداً توضیح بیشتری خواهیم داد.
کتاب مسئله حجاب اثر استاد شهید مطهری
پانوشتها:
(1). ص/ 32
(2). نهج البلاغه، نامه 53
(3). رجوع شود به صحیح مسلم، ج 4/ ص 148- 151.
منبع عکس: تبیان
مقدمه «واژه حجاب»
استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبة جدید است. در قدیم و مخصوصا در اصطلاح فقهاء کلمه "ستر " که به معنی پوشش است به کار رفته است. فقهاء چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده اند کلمه " ستر " را به کار برده اند نه کلمه حجاب را. بهتر این بود که این کلمه عوض نمی شد و ما همیشه همان کلمه " پوشش " را به کار میبردیم. زیرا معنی شایع لغت حجاب پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده میشود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود.
وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است بدین معنی نیست که از خانه بیرون نروند. زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست. در برخی از کشورهای قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهائی وجود داشته است ولی در اسلام وجود ندارد. پوشش زن در اسلام اینست که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمائی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذکر میکند و فتوای فقهاء هم مؤید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنت ذکر خواهیم کرد. در آیات مربوطه لغت حجاب به کار نرفته است. آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذکر کرده است بدون آنکه کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیه ای که در آن کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام. میدانیم که در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهای خاصی وارد شده است .
اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز میشود: یا نساء النبی لستن کأحد من النساء یعنی شما با سایر زنان فرق دارید. اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان در خانههای خود بمانند و در این جهت بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است.
قرآن کریم صریحا به زنان پیغمبر میگوید: و قرن فی بیوتکن یعنی در خانههای خود بمانید. اسلام میخواسته است " امهات المؤمنین " که خواه ناخواه احترام زیادی در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند و احیانا ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند. و چنانکه میدانیم یکی از " امهات المؤمنین " (عایشه) که از این دستور تخلف کرد ماجراهای سیاسی ناگواری برای جهان اسلام به وجود آورد.
خود او همیشه اظهار تأسف میکرد و میگفت دوست داشتم فرزندان زیادی از پیغمبر میداشتم و میمردند اما به چنین ماجرائی دست نمی زدم. سر اینکه زنان پیغمبر ممنوع شدند از اینکه بعد از آن حضرت با شخص دیگری ازدواج کنند به نظر من همین است. یعنی شوهر بعدی از شهرت و احترام زنش سوء استفاده میکرد و ماجراها میآفرید. بنابراین اگر درباره زنان پیغمبر دستور اکیدتر و شدیدتری وجود داشته باشد بدین جهت است. به هر حال آیه ای که در آن آیه کلمه " حجاب " به کار رفته آیه ۵۴ از سوره احزاب است که میفرماید: " و اذا سالتموهن متاعا فاسالوهن من وراء حجاب ". یعنی اگر از آنها متاع و کالای مورد نیازی مطالبه میکنید از پشت پرده از آنها بخواهید. در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامی هر جا نام " آیه حجاب " آمده است مثلا گفته شده قبل از نزول آیه حجاب چنان بود و بعد از نزول آیه حجاب چنین شد مقصود این آیه است که مربوط به زنان پیغمبر است (۱) نه آیات سوره نور که میفرماید: قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم - الی آخر - قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن یا آیه سوره احزاب که میفرماید: یدنین علیهن من جلابیبهن - الی آخر. اما اینکه چطور شد در عصر اخیر به جای اصطلاح رائج فقهاء یعنی ستر و پوشش کلمه حجاب و پرده و پردگی شایع شده است برای من مجهول است و شاید از ناحیه اشتباه کردن حجاب اسلامی به حجابهائی که در سایر ملل مرسوم بوده است باشد. ما در این باره بعدا توضیح بیشتری خواهیم داد.
به طور کلی بحثی است درباره ریشه اخلاق جنسی زن از قبیل حیا و عفاف و از آنجمله است تمایل به ستر و پوشش خود از مرد. در اینجا نظریاتی ابراز شده است. دقیق ترین آنها اینست که حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. زن با هوش فطری و با یک حس مخصوص به خود دریافته است که از لحاظ جسمی نمی تواند با مرد برابری کند و اگر بخواهد در میدان زندگی با مرد پنجه نرم کند از عهده زور با زوی مرد بر نمی آید و از طرف دیگر نقطه ضعف مرد را در همان نیازی یافته است که خلقت در وجود مرد نهاده است که او را مظهر عشق و طلب و زن را مظهر معشوقیت و مظلومیت قرار داده است.
در طبیعت جنس نر گیرنده و دنبال کننده آفریده شده است. به قول ویل دورانت: " آداب جفتجوئی عبارت است از حمله برای تصرف در مردان و عقب نشینی برای دلیری و فریبندگی در زنان... مرد طبعا جنگی و حیوان شکاری است عملش مثبت و تهاجمی است.
زن برای مرد همچون جائزه ای است که باید آنرا برباید ". وقتی که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست همانطور که متوسل به زیور و خودآرائی و تجمل شد که از آن راه مرد تصاحب کند متوسل به دور نگهداشتن خود از دسترس مرد نیز شد .
دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق و طلب او را تیزتر کند و در نتیجه مقام و موقع خود را بالا برد. ویل دورانت میگوید: " حیا امر غریزی نیست بلکه اکتسابی است. زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند ". ویل دورانت میگوید: " خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است. اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشریح میکردند توجه ما به آن جلب میشد ولی رغبت و قصد به ندرت تحریک میگردید. مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیا است و بی آنکه بداند حس میکند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و رقت عالی خبر میدهد ". مولوی عارف نازک اندیش و دوربین خودمان مثلی بسیار عالی در این زمینه میآورد اول درباره تسلط معنوی زن بر مرد میگوید:
زین للناس حق آراسته است زانچه حق آراست چون تانند رست
چون پی یسکن الیهاش آفرید کی تواند آدم از حوا برید
رستم زال ار بود وز حمزه بیش هست در فرمان اسیر زال خویش
آنکه عالم مست گفتارش بدی کلمینی یا حمیرا میزدی
آنگاه راجع به تأثیر حریم و حائل میان زن و مرد در افزایش قدرت و محبوبیت زن و در بالا بردن مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق و سوز مثلی لطیف میآورد: آنها را به آب و آتش تشبیه میکند میگوید مثل مرد مثل آب است و مثل زن مثل آتش اگر حائل از میان آب و آتش برداشته شود آب بر آتش غلبه میکند و آنرا خاموش میسازد اما اگر حائل و حاجبی میان آن دو برقرار گردد مثل اینکه آب را در دیگی قرار دهند و آتش در زیر آن دیگ روشن کنند آنوقت است که آتش آب را تحت تأثیر خود قرار میدهد اندک اندک او را گرم میکند و احیانا جوشش و غلیان در او به وجود میآورد تا آنجا که سراسر وجود او را تبدیل به بخار میسازد. میگوید:
آب غالب شد بر آتش از لهیب زآتش او جوشد چو باشد در " حجیب "
چونکه دیگی حایل آمد آن دو را نیست کرد آن آب را کردش هوا
مرد برخلاف آنچه ابتدا تصور میرود در عمق روح خویش از ابتذال زن و از تسلیم و رایگانی او متنفر است. مرد همیشه عزت و استغناء و بی اعتنائی زن را نسبت به خود ستوده است. ابن العفیف میگوید:
تبدی النفار دلالا و هی آنسه یا حسن معنی الرضا فی صوره الغضب
نظامی میگوید:
چه خوش نازی است ناز خوبرویان زدیده رانده را از دیده جویان
به طور کلی رابطه ای است میان دست نارسی و فراق از یک طرف و عشق و سوز و گرانبهائی از طرف دیگر همچنانکه رابطه ای است میان عشق و سوز از یک طرف و میان هنر و زیبائی از طرف دیگر یعنی عشق در زمینه فراقها و دست نارسیها میشکفد و هنر و زیبائی در زمینه عشق رشد و نمو مییابد. برتراند راسل میگوید: " از لحاظ هنر مایه تأسف است که به آسانی به زنان بتوان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آنکه غیر ممکن گردد ". هم او میگوید: " در جائی که اخلاقیات کاملا آزاد باشد انسانی که بالقوه ممکن است عشق شاعرانه ای داشته باشد عملا بر اثر موفقیتهای متوالی به واسطه جاذبه شخصی خود ندرتا نیازی به توسل به عالیترین تخیلات خود خواهد داشت ".
ویل دورانت در لذات فلسفه میگوید: " آنچه بجوئیم و نیابیم عزیز و گرانبها میگردد. زیبائی به قدرت میل بستگی دارد و میل با اقناع و ارضاء ضعیف و با منع و جلوگیری قوی میگردد ". از همه عجیب تر سخنی است که یکی از مجلات زنانه از آلفرد هیچکاک - که به قول آن مجله به حسب فن و شغل فیلمسازی خود درباره زنان تجارب فراوان دارد - نقل میکند. او میگوید:
" من معتقدم که زن هم باید مثل فیلمی پرهیجان و پرآنتریک باشد بدین معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و برای کشف خود مرد را به نیروی تخیل و تصور زیادتری وادارد. باید زنان پیوسته بر همین شیوه رفتار کنند یعنی کمتر ماهیت خود را نشان دهند و بگذارند مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد ".
ایضا همان مجله در شماره دیگری از همین شخص چنین نقل میکند: " زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب و رویبندی که به کار میبردند خود بخود جذاب مینمودند و همین مسأله جاذبه نیرومندی بدانها میداد اما به تدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان غربی از خود نشان میدهند حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود از میان میرود و همراه آن از جاذبه جنسی او هم کاسته میشود ". میگویند: " مشتاقی است مایه مهجوری ". این صحیح است اما عکس آن هم صحیح است که: " مهجوری است مایه مشتاقی ". امروز یکی از خعهایی که در دنیای اروپا و امریکا وجود دارد خع عشق است. در کلمات دانشمندان اروپائی زیاد این نکته به چشم میخورد که اولین قربانی آزادی و بی بند و باری امروز زنان و مردان عشق و شور و احساسات بسیار شدید و عالی است.
در جهان امروز هرگز عشقهائی از نوع عشقهای شرقی از قبیل عشقهای مجنون و لیلی و خسرو و شیرین رشد و نمو نمی کند. نمی خواهم به جنبه تاریخی قصه مجنون و لیلی و خسرو و شیرین تکیه کرده باشم ولی این قصههای بیان کننده واقعیاتی است که در اجتماعات شرقی وجود داشته است.
از این داستانها میتوان فهمید که زن بر اثر دور نگهداشتن خود از دسترسی مرد تا کجا پایه خود را بالا برده است و تا چه حد سر نیاز مرد را به آستان خود فرود آورده است؟ قطعا درک زن این حقیقت را در تمایل او به پوشش بدن خود و مخفی کردن خود به صورت یک راز تأثیر فراوان داشته است.
اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهری را محکم میسازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر میشود. مسئله حجاب، ص81 بنیاد شهید مطهری
برگرفته شده از کتاب مساله حجاب مرتضی مطهری ص52-47 دانلود کتاب
در صورت خراب بودن لینک دانلود بالا به این آدرس مراجعه کنید. www.ghbook.ir/book/3374
زمان: 108 دقیقه
دانلود تصویری - حجم 475 مگابایت
دانلود صوتی با کیفیت 80kb - حجم 61 مگابایت
دانلود صوتی با کیفیت 24kb - حجم 18 مگابایت
بنام خدایى که هم رحمتى عام دارد و هم رحمتى خاص به نیکان
در این مقاله بر آنیم تا با قبول میل به خود نمایی در خانمها و همچنین صفت حیا، راهکار عملی اسلام برای بهداشت روانی زنان را تبیین کنیم: ۱. اختصاص غریزه تبرّج به زنان یکی از ویژگیهای مهم زنان، خصیصه تبرّج و خودنمایی است که به صورت غریزی و طبیعی در آنان وجود دارد. قرآن در دو آیه از آیات حجاب، از تبرّج و خودنمایی زنان صحبت کرده و آن را محدود به محیط خانواده کرده است. در یک جا میفرماید: (وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی) (احزاب: ۳۳) ای زنان (در برابر نامحرم) ظاهر نشوید و خودنمایی نکنید؛ مانند خودنمایی دوران جاهلیت نخستین؛ در آیه دیگر میفرماید: (غَیْرَ مُتَبَرِجاتٍ بِزینَهٍ) (نور: ۶۰) زنان، (در برابر نامحرمان) با زینت هاوآرایش هایشان خودنمایی نکنند.
غریزه خودنمایی و تبرّج از ویژگیهای زنانه است و در مردان کمتر است. به همین دلیل پوشش و حجاب برای زنان واجب شده است. البته این موضوع به این مفهوم نیست که مردان هیچ محدودیتی در پوشش ندارند.
قرآن در این آیات فقط زنان را از تبرّج و خودنمایی و به نمایش گذاشتن جاذبههای جنسی خود در برابر نامحرم نهی کرده و از تبرّج مردان سخنی نگفته است. از ظاهر این مطلب فهمیده میشود که غریزه خودنمایی و تبرّج از ویژگیهای زنانه است و در مردان کمتر است. به همین دلیل پوشش و حجاب برای زنان واجب شده است. البته این موضوع به این مفهوم نیست که مردان هیچ محدودیتی در پوشش ندارند.
شهید مطهّری درباره آثار این غریزه و نیز اختصاص آن به زنان میگوید: «اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است، این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دل ها، مرد شکار است و زن شکارچی؛ همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خودآرایی از این نوع حس شکارچی گری او ناشی میشود. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود، میخواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه خود اسیر کند، انحراف تبرّج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است. »۶
وجود این غریزه برای متمایل کردن مرد جنس مذکر به زن جنس مؤنث است تا بدین وسیله، مقدّمات ازدواج و زندگی مشترک را بین آنان فراهم کند. درباره غریزه خودنمایی و تبرّج، غیر از منابع اسلامی، برخی از دانشمندان نیز مطالب جالبی دارند. خانم جینا لمبروزو (G,Lombroso) روان شناس معروف ایتالیایی، در این باره میگوید: «در زن علاقه به دلبر بودن و دل باختن، مورد پسند بودن و مایه خرسند شدن بسیار شدید است. »۷ در جای دیگری میگوید: «یکی از تمایلات عمیق و آرزوهای اساسی زن آن است که در چشم دیگران اثری مطلوب بخشیده و به وسیله حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگی صدا، طرز تکلّم و بالاخره شیوه خرام خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آنها را تحریک نموده و روحشان را مجذوب سازد. »۸همچنین درباره تأثیر غریزه خودآرایی و تبرّج در زندگی زنان میگوید: «میل به جلب دیگران، بزرگ ترین و مهم ترین محرّک زندگانی زن محسوب میشود. »۹
ویل دورانت نیز درباره آثار غریزه تبرّج زن میگوید: «زن میل دارد بیشتر مطلوب باشد، نه طالب، و به همین جهت، در ارج گذاری و تقدیر آن جاذبههایی که مایه تشدید میل مرد است، استاد است. » بنابراین، اصل وجود این غریزه و اختصاص آن به زن در بین دانشمندان پذیرفته شده است. ۱۰ ۲. پرورش و توجه به غریزه تبرّج در اسلام غریزه خودنمایی و خودآرایی مانند سایر غرایز آدمی، نیازمند قانونمندی و کنترل است؛ یعنی باید از افراط و تفریط در آن پرهیز شود؛ زیرا عدم کنترل این غریزه، چه از لحاظ افراط و چه از لحاظ تفریط، برای زن زیانبخش است و سلامتی او را به خطر میاندازد. از این رو، در دین اسلام برای این غریزه حد و حدود ویژه ای تعیین شده است و همان گونه که آزادی بی حد و حصر آن ممنوع گردیده و برای کنترل آن حجاب واجب شده، بی توجهی به آن نیز مذموم شمرده شده است. به همین دلیل، در برخی روایات، آرایش کردن برای زنان یک ضرورت تلقّی شده و بی توجهی به آن به معنای نادیده گرفتن غریزه خودآرایی، مورد نکوهش قرار گرفته است. در اینجا به بعضی از این روایات اشاره میشود:
در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد ویژگیهای بهترین زنان نقل شده است که فرمودند: «بهترین زنان شما زنی است که بسیار با محبت باشد، عفیف و پاک دامن باشد، نزد اقوامش عزیز و محترم باشد، با شوهرش متواضع و فروتن باشد، برای او خودآرایی و تبرّج داشته باشد و در برابر نامحرم عفیف باشد. » در این حدیث، دقیقا به همان تبرّجی که قرآن آن را برای زن در مقابل نامحرم ممنوع کرده، نسبت به شوهرش سفارش شده است. ۱۱
در روایت دیگری، امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «برای زن سزاوار نیست که بدون زیور و آرایش باشد، حتی اگر یک گردن بند باشد؛ و سزاوار نیست دستش از رنگ حنا خالی باشد، اگرچه پیر باشد. »۱۲ همچنین میفرماید: «لا تُصَلِّی الْمَرأَةُ عُطُلا»؛ زن بدون زیور و آرایش نماز نخواند. ۱۳ امام باقر (علیه السلام) نیز در روایتی میفرماید: «لَمْ تَزَلِ النِّساءُ یَلْبِسْنَ الْحِلْی»؛ زنان همواره از زیور استفاده کنند. ۱۴
در برخی روایات دستوراتی برای زیبا شدن زنان داده شده، است. برای مثال، امام علی (علیه السلام) میفرماید: «کاری را که بیش از حد توانایی زن است به او وامگذار؛ زیرا (اگر زنان از کارهای سخت و طاقت فرسا به دور باشند) برای حال آنها و شادابی روحی و دوام زیبایی آنها بهتر است؛ چرا که زن گل بهاری است (لطیف و حساس)، نه پهلوانی سختکوش. »۱۵
همچنین رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) پس از اینکه به همه زنان، چه شوهردار و چه بدون شوهر، دستور میدهد دایم خضاب کنند (و دست و صورت خود را به حنا و رنگهای زیبا آرایش کنند) میفرماید: «اما زنان شوهردار برای شوهرانشان زینت کنند و اما زنان بدون شوهر، به این دلیل خضاب کنند که دستشان شبیه دست مردان نشود (و لطیف و زیبا بماند. ) »۱۶
برگرفته شده از سایت جنبش مصاف masaf.ir با کمی تغییر
به نام خداوند بخشنده مهربان
«لایک! شما یک خانم چادری جذاب هستید» پسر بچه نوجوان این جمله را زیر عکس
فلان خانم چادری در فلان شبکه اجتماعی نوشته و پاسخ گرفته بود:«ممنونم نظر
لطف شماست» احتمالا آن خانم چادری فکر کرده برای ترویج فرهنگ حجاب یک گام
بزرگ برداشته. اینکه با حجاب توانسته در معرض نگاه و توجه و تحسین و گاهی
اوقات ابراز علاقه قرار بگیرد.
گمان کرده که ظرفیتهای کشف نشده چادر را پس از دهها سال کشف کرده. گمان
کرده که با شگردی منحصر به فرد هم خدا را به دست آورده هم خرما را. برای
همین است که هر روز مدلی جدیدی از ترکیب چادر و روسری و آستین و ساعت و
آرایش را رو میکند و خودش را پرچمدار تبلیغ حجاب میداند، اما حواسش نیست
که اساسا چادر قرار است مقابل این خودنماییها را بگیرد و جذابیتهای
زنانهاش را بپوشاند. حواسش نیست که در این ترکیب ناهمگون، تعارضی ذاتی
دارد. مثل آن آقایی که سالها قبل در یکی از کشورهای خارجی با لباس روحانیت
پاپیون زده بود که باید نوآوری کنیم و از قضا اسباب خنده مردم را فراهم
کرد.
در این چند سال اخیر، چادر با فرهنگهای جدیدی همراه شده که برخی از آنها
اساسا فرقی با بدحجابی ندارد. حتما شما هم دیدهاید دخترانی که چادر را
بخشی از تیپ خود میدانند و گویا با استفاده از چادر میخواهند چهره خود را
قاب بگیرند. بعد هم در قواره یک فعال اجتماعی ظاهر میشوند و هر روز
عکسهای مختلفشان را این طرف و آن طرف منتشر میکنند تا محرم و نامحرم
لایکشان کنند.
اما حقیقتا این نوع پوشش که باعث انگشت نما شدن فرد در جامعه میشود، مصداق
لباس شهرت نیست؟ در تعریفهای فقهی ما یک شرط اساسی برای حجاب تعریف شده
که نباید «جلب توجه» کند. حجاب باید در مسیر عفاف و حیا و پوشیدگی تعریف
شود، اما این فرهنگ جدید و ابداعی که از قضا وارداتی هم نیست و ساخت ذهن
خلاقانه برخی از بانوان ایرانی است، حجاب جدیدی را معرفی کرده که در مسیر
خودنمایی تعریف میشود و از بیخ و بن ضدحجاب است.
اینکه زن بتواند با چادر به آسانی فعالیت اجتماعی کند را هیچ کس منکر
نیست،بانوان محجبه و عفیفه قطعا میتوانند با حفظ شئون شرعی به فعالیت
اجتماعی بپردازند. اصلا ضرورت همین موضوع بود که چند سال قبل برخی از
کارشناسان دور هم جمع شدند و اقدام به طراحی چادرهایی کردند که در عین
سادگی، دست و پاگیر بانوان هم نبود.
چادرهایی که مثلا هنگام رانندگی یا حمل کودک محدودیت ایجاد نمیکرد، اما
این خلاقیت به مرور تبدیل به یک بدعت شد و طراحان بعدی، به فکر آن افتادند
تا چادرهایی جذاب تولید کنند و کار به جایی کشید که باخط نستعلیق و نسخ روی
چادر بانوان کلمات قصار مینوشتند و شعار میدادند که با چادر محدودیت
نیست و میتواند شما را جذابتر کند! این طراحان ادعا میکنند که فقط با
چنین روشهایی میتوان برخی از دختران امروزی که با حجاب ارتباط خوبی
ندارند را به سوی چادر کشاند، اما انگار نسخه ناشیانهای که آنها برای حجاب
جامعه نوشتهاند، به ضد خود تبدیل شده و به قول جناب مولوی «از قضا
سرکنگبین، صفرا فزود»ه است. مخاطب اصلی بازار چادر خانوادههای مذهبی هستند
و قطعا این چادرهای تیپیکال بیش از آنکه به دست جامعه هدف برسد، به دست
متدینین رسیده و گاهی اوقات گره چادر آنها را شل کرده است.
این تدبیرهای بدعتگونه سابقه بسیاری دارد، مگر در همین یکی-دو دهه اخیر به
بهانه مقابله با موسیقیهای مبتذل وارداتی، خودمان به تولید ابتذال
نپرداختیم؟ مگر برای آنکه رضایت عدهای را جلب کنیم، پیچ شرعیات را شل
نکردیم؟ مگر خطوط قرمزمان را تغییر ندادیم؟ آنقدر که گاهی اوقات موسیقیهای
وطنیمان شرمآورتر از برخی نسخههای خارجی شده است.
بیایید تعارف را کنار بگذاریم. این روزها باید نگران حجاب برتر بود. حجابی
که در طول همه این سالها نماد پوشش و عفت بوده، حالا در خطر است. دعوای
ما، درباره چادر و مانتو نیست. درباره «میل به جذابیت» است. ماجرا این است
که این بانوان قبل از انتخاب چادر باید به این سوال پاسخ دهند که آیا
میخواهید جذاب باشید یا نه؟ اگر پاسختان مثبت است، تا دلتان بخواهد گزینه
دارید، لطفا بیخیال چادر شوید که برای ما مقدس است و عزیز.
حقیقت این است که ما به جای آنکه مردم را وارد دایره دین و حجاب و اعتقاد
کنیم، مدام تلاش میکنیم که مساحت این دایره را زیاد کنیم، آنقدر زیاد تا
دیگر کسی بیرون نماند. فراموش کردهایم آن کلام امام صادق را که فرمود:
کلام ما را بدون حذف و اضافه به مردم بگویید، فطرت آنها خواهد پذیرفت.
منبع:افکارخبر جنبش مصاف masaf.ir
به نام خداوند بخشنده مهربان
مطالعه مروری بر پوشش بسیاری از دانشگاه های جهان نشان می دهد که حتی در خصوص استفاده از جواهرآلات، لباسهای خاص مثل شلوار جین و تاپ، نوع پارچه و بافت و رنگ لباس و میزان گشادی آن، نوع کفش، آرایش موها و میزان بلندی آنها، آرایش و بلندی ناخنها و استعمال عطر ضوابط خاصی تدوین گردیده که مبنای علمی در کنترل عفونت، اطمینان و اعتماد جامعه و تاثیر پذیری بر انواع بیماریها و بیماران داشته؛ ضوابط پوشش در این دانشگاهها که قالب آنها جزو دانشگاههای کشورهای سکولار هستند بعضاً سختگیرانهتر از ضوابط دانشگاههای اسلامی است. شایان ذکر است که ضوابط پوشش در وب سایت این دانشگاهها جهت اطلاع دانشجویان گذارده شده تا از طریق (Student handbook) و یا در (Student dress code) از این کدها و مقررات پوششی مطلع و آگاه شوند. برخی از مقررات در مورد پوشش دانشجو در محیط های دانشگاهی به شرح ذیل می باشند:
در دانشگاه ایالتی آرکانزاس آمریکا، استفاده از لباسهای کوتاه، سوراخدار، خمرهای و بدننما ممنوع بوده، دانشجو موظف است موها ی خود را تمیز و مرتب و سبیلهایش را کوتاه نگه دارد و هیچ نوع سبک مو یا استفاده از زینتآلاتی که جلب توجه کند، مجاز نمیباشد.
وب سایت دانشگاه www.astat.edu
در دانشگاه ویرجینیای جنوبی آمریکا (Southern Virginia University) از دانشجویان انتظار می رود تا در تمام اوقات به نوعی لباس بپوشند که نشان دهنده عزت نفس آنها و احترام به دانشگاه باشد. پوشیدن یک پیراهن دکمه دار که داخل شلوار است یا یک پلیور با شلوار راحتی مناسب الزامی است (جین مناسب نیست). پوشیدن جوراب به همراه کفش ضرورت دارد (کتانی یا صندل مناسب نیست) گردنبند غیرمناسب مجاز نیست. این حق امور اداری است که تشخیص دهد که آیا لباس خاصی قابل قبول است یا خیر و دانشجویان را راجع به این تصمیم مطلع سازد.
وب سایت دانشگاه www.svu.edu
در دانشگاه آکسفورد انگلیس ضوابط پوشش به گونه ای است که دانشجویان باید لباس مطلوب دانشگاه را بپوشند و از پوشیدن لباس های باز و بدن نما و مدلهای افراطی مو خودداری کنند. لباس زنان نباید پشتباز یا بدون آستین، تنگ و بالای زانو باشد. ضمناً بالا بردن خط ریش، گذاشتن ریش بزی و خالکوبی برای دانشجویان پسر غیر مجاز می باشد.
وب سایت دانشگاه www.ox.ac.uk
در دانشگاه گریل ویل شمالی (آمریکا)،استفاده از پیراهن و بلوزی که بخشی از شکم را نمایان می سازد، تاپ های تنگ،جنس حریر یا تور و جلیقه بدون پیراهن مجاز نبوده، در این دانشگاه رنگ کردن مو، آرایشکردن و استفاده از زیور آلات غیر مجاز بوده و به دلایل امنیتی استفاده از لباس و شلوارک های بگ مجاز نیست.
وب سایت دانشگاه www.ngu.cdu
در دانشگاه ایالتی جنوب غربی میسوری (آمریکا)، استفاده از شلوارک های کوتاه، پیراهن های رکابی، لباس های جین (لی) پاره و چاک دار، تردد با دمپایی و یا پای برهنه بودن، استفاده از زیور آلاتی که نیازمند سوراخ کردن اعضای بدن باشد و هر گونه خالکوبی مجاز نمی باشد. لازم به ذکر است مدیر قسمت “موفقیت دانشجویی” این اختیار را دارد که شیوه های آرایش مو، صورت و پوشش غیر عادی را رد و غیر قابل قبول اعلام نماید.
وب سایت دانشگاه www.missouristate.edu
درکالج برات ( ترکیه) پوشش بایستی به نحوی باشد که باعث حواس پرتی اشخاص و مانع تمرکز آنها بر روی درس نشود؛لباس ها نباید بیش از حد تنگ یا گشاد باشند، پوشیدن تی شرت، دامنهای تزیین شده با دکمه، ژیان و هرگونه تزیین روی لباس مجاز نبوده و یقه پیراهن دانشجویان بایستی بسته و مرتب باشد. شایان ذکر است که خط ریش دانشجویان پسر نباید از میان گوش پائینتر بیاید و استفاده از هر گونه جواهرآلات به جز ساعت و یک جفت گوشواره (البته برای دختران)، مجاز نمیباشد
در دانشگاه ایالتی فلوریدا ( آمریکا)، شلوار ها و دامن هایی که دانشجویان می پوشند نباید بیش از حد کوتاه باشند. شلوار های کشی به استثنای یونیفرم ورزشی دانشگاه ایالت فلوریدا قابل قبول نبوده، شلوار ها،شلوارک ها، دامن ها و پیراهن های دختران دانشجو باید از رنگی یکدست و یکسان برخوردار بوده و اندازه شلوارک ها، دامن ها و پیراهن های زنانه نباید کوتاه تر از سر زانو باشند.
وب سایت دانشگاه www.isu.edu
در دانشگاه لایبرتی ( آمریکا) که عمدهترین هدف آن تعلیم دانشجویان به عنوان ” قهرمانان خدمتگزار عیسی مسیح ” است برای داشتن منش و رفتاری عیسی گونه، دانشگاه، معیارهایی برای پوشش در محیط دانشگاهی، مشخص و وضع نموده است. در این راستا پاکیزگی و آراستگی از اهمیت برخوردار بوده و از دانشجویان انتظار میرود در همه حال عفت را در پوشش خود مراعات کنند. شیوههای متفاوت پوشش و آرایش مو، که مرتبط با فرهنگهای متضاد هستند (بدان گونه که توسط کمیته پوشش مشخص میشود) قابل پذیرش نمیباشد. موها باید به گونهای کوتاه شوند که روی گوشها، یقه و ابروان را در هر وضعیتی نپوشاند. آرایش موی دم اسبی برای مردان غیر قابل قبول بوده و ریشها باید به طور مرتب کوتاه شده باشند. شایان ذکر است در این دانشگاه هر گونه پوشش تنگ، پشت باز، توری یا یقهباز مخالف عفت تلقی شده و غیر قابل قبول است.
وب سایت دانشگاه www.liberty.edu
در دانشگاه تگزاس (آمریکا)، پوشیدن لباسهای بدننما مجاز نبوده و آرایشهای غلیظ و غیرمتعارف ممنوع است. موها باید تمیز، مرتب و به رنگ طبیعی باشند، موهای بلند باید در پشت سر جمع شده و پوشانده شوند.شلوار نباید تنگ و چسبان باشد؛ پوشیدن شلوار کتان از هر رنگ، شلوار کشی و ورزشی، جوراب شلواری، لباس زیر و عرقگیر، مجاز نمیباشد.
وب سایت دانشگاه www.utexas.edu
در دانشگاه باب جونز(آمریکا)، تاتو کردن و آرایش بیشاز حد قابل قبول نیست. موها باید به سبک مرسوم و سنتی باشند. تراشیدن، خط انداختن و انداختن و آشفته و درهم برهم کردن موها مجاز نمیباشد. همچنین رنگ کردن یا هایلایتکردن موها ممنوع است.اندازه خط ریش نباید پایینتر از گوش باشد. همچنین برای آقایان، استفاده از گردنبند، گوشواره و دستبند مجاز نمیباشد.
وب سایت دانشگاه www.bju.edu
در دانشگاه بریستول(انگلستان)، لباس باید حداقل بدن را از شانه تا زانو بپوشاند، عریان نمودن بخش بالای سینه ممنوع بوده و پوشیدن شلوارهای “لی ” و شلوارک مجاز نیست. همچنین لباسها نباید حاوی علائم، نشانها و تصاویر برجسته باشند.
وب سایت دانشگاه bristol.ac.uk
دردانشگاه استمپ فورد بنگلادش، هر یک از دانشجویان بایستی به گونهای محترمانه و شایسته لباس بپوشند تا از دانشجویان شایسته و پرافتخار دانشگاه استمپ فورد محسوب گردند لذا پوشیدن تیشرت، استفاده از لباسهای تحریکآمیز (شهوتانگیز) و وسوسهانگیز و شلوار جین مجاز نیست.
در دانشکده آلن (آمریکا)، ضوابط لباس دانشجویی برای خانمها و آقایان یکسان است. این لباسها، شامل شلوارهای سفید و تاپهایی به رنگ بنفش میباشند. شایان ذکر است که بلندی و سبک لباس باید متناسب با اندازه شلوار و فیزیک هر شخص باشد. هیچ یک از انواع لباسهای جین، شلوار سفید، سوئیت شرت، شلوارک، دامنهای چاکدار و تیشرت مجاز شمرده نمیشوند.