.

۵۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زن» ثبت شده است

خانمت رو قشنگ صدا کن، بذار بهت بگن زن ذلیل


خانمت رو قشنگ صدا کن، بذار بهت بگن زن ذلیل 

یه بچه شیعه خوبه از پیغمبرش یاد بگیره که چجوری همسرش رو صدا بزنه. پیغمبر وقتی میخواستند همسرشون رو صدا کنند او را حمیرا صدا میکردند. 

حمیرا دراصطلاح به کسی میگن که خیلی خوشگله...

یعنی برای همسرش طوری تداعی میشه که از من زیباتر نیست.

قنداب

۲ نظر
تعریف کردن از کار همسر

تعریف کردن از کار همسر

️  یکى از عواملى که نشان دهنده توجه شخص به همسرش مى باشد تعریف کردن از کار همسر و تشویق او است.

 هیچ اشکالى ندارد که مرد هر بار بر سر سفره مى نشیند، از دستپُخت همسرش تعریف کرده و او را به جهت پختن غذاى لذیذ تشویق کند.

 چه عیبى دارد که وقتى شوهر از بیرون خرید خوبى انجام مى دهد، زن از میوه هاى خوبى که انتخاب کرده تعریف کند؟

 این تعریف ها نشان مى دهد که ما متوجه زحمات و تلاش هاى همسرمان هستیم


۰ نظر

منشاء برخی اختلافات خانوادگی از نظر رهبرانقلاب

 گاهی مرد با بداخلاقی، با تحمیل کارهای سخت بر زن، با توقعات زیادی، با تحقیر، این منبع انرژی را از دست خودشان خارج میکنند.

 دیگر زن آن مظهری که می توانست به انسان از لحاظ معنوی آرامش بدهد، سکن بدهد، دیگر نیست، از آن حال خارج می شود، گاهی می شود یک مدعی.

زن هم عین همین اشتباه را در مورد مرد گاهی می کند، به جای اینکه به مرد به چشم یک استوانه‌ای که می شود به او اتکا کرد، به او تکیه داد، از استقامت او، از رزانت (وقار و سنگینی) او، بهره برد؛ گاهی به چشم یک خدمتکار، گاهی به چشم یک دلقک -مختلفند دیگر زن ها - نگاه می کند.

 به جای اینکه از این منبع نیرو و انرژی استفاده بکند، آن را تبدیلش می کند به یک موجود ضد. اختلافات این جوری پیدا می شود، نباید بگذارند.

 اسلام این جوری میگوید: مرد را قوام میداند، زن را ریحان میداند؛ نه جسارت به زن است، نه جسارت به مرد.

رهبرانقلاب ۷۸/۱۲/۲۲

زن، خانواده و سبک زندگی در نگاه رهبرانقلاب

۰ نظر

هدیه دادن

همسان گزینی تبیان

۰ نظر

زیبایی

زیبایے مرد به اخلاق؛

زیبایے زن به مهربانے؛

زیبایے زندگے به خوشبختے؛

زیبایے خانه به احترام و محبت؛

و زیبایے کنارهم بودن؛

به صمیمیت و صداقت است ...

همسان گزینی تبیان

۰ نظر

وظیفه زن در خانه

همه‌ی مردها دوست دارند وقتی وارد خانه شدند، خانه به آن‌ها آرامش و امنیّت بدهد و احساس راحتی و آسودگی کنند. این وظیفه‌ی زن است. «مقام معظم رهبری»

تبیان

۲ نظر

گرمابخش زندگی


گاهی جلوی پای همسرتان کفش هایش را جفت کنید.

 چه آقا و چه خانم!

 همین کارهای ساده گرمابخش زندگی است.

۰ نظر

سیمای حقیقی مسأله پوشش

منبع عکس: تبیان

مقدمه «واژه حجاب»

استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبة جدید است. در قدیم و مخصوصا در اصطلاح فقهاء کلمه "ستر " که به معنی پوشش است به کار رفته است. فقهاء چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده اند کلمه " ستر " را به کار برده اند نه کلمه حجاب را. بهتر این بود که این کلمه عوض نمی شد و ما همیشه همان کلمه " پوشش " را به کار می‌بردیم. زیرا معنی شایع لغت حجاب پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده می‌شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. 

وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است بدین معنی نیست که از خانه بیرون نروند. زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست. در برخی از کشورهای قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهائی وجود داشته است ولی در اسلام وجود ندارد. پوشش زن در اسلام اینست که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمائی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذکر می‌کند و فتوای فقهاء هم مؤید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنت ذکر خواهیم کرد. در آیات مربوطه لغت حجاب به کار نرفته است. آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذکر کرده است بدون آنکه کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیه ای که در آن کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام. می‌دانیم که در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهای خاصی وارد شده است .

اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز می‌شود: یا نساء النبی لستن کأحد من النساء یعنی شما با سایر زنان فرق دارید. اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان در خانه‌های خود بمانند و در این جهت بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است. 

قرآن کریم صریحا به زنان پیغمبر می‌گوید: و قرن فی بیوتکن یعنی در خانه‌های خود بمانید. اسلام می‌خواسته است " امهات المؤمنین " که خواه ناخواه احترام زیادی در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند و احیانا ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند. و چنانکه می‌دانیم یکی از " امهات المؤمنین " (عایشه) که از این دستور تخلف کرد ماجراهای سیاسی ناگواری برای جهان اسلام به وجود آورد. 

خود او همیشه اظهار تأسف می‌کرد و می‌گفت دوست داشتم فرزندان زیادی از پیغمبر می‌داشتم و می‌مردند اما به چنین ماجرائی دست نمی زدم. سر اینکه زنان پیغمبر ممنوع شدند از اینکه بعد از آن حضرت با شخص دیگری ازدواج کنند به نظر من همین است. یعنی شوهر بعدی از شهرت و احترام زنش سوء استفاده می‌کرد و ماجراها می‌آفرید. بنابراین اگر درباره زنان پیغمبر دستور اکیدتر و شدیدتری وجود داشته باشد بدین جهت است. به هر حال آیه ای که در آن آیه کلمه " حجاب " به کار رفته آیه ۵۴ از سوره احزاب است که می‌فرماید: " و اذا سالتموهن متاعا فاسالوهن من وراء حجاب ". یعنی اگر از آنها متاع و کالای مورد نیازی مطالبه می‌کنید از پشت پرده از آنها بخواهید. در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامی هر جا نام " آیه حجاب " آمده است مثلا گفته شده قبل از نزول آیه حجاب چنان بود و بعد از نزول آیه حجاب چنین شد مقصود این آیه است که مربوط به زنان پیغمبر است (۱) نه آیات سوره نور که می‌فرماید: قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم - الی آخر - قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن یا آیه سوره احزاب که می‌فرماید: یدنین علیهن من جلابیبهن - الی آخر. اما اینکه چطور شد در عصر اخیر به جای اصطلاح رائج فقهاء یعنی ستر و پوشش کلمه حجاب و پرده و پردگی شایع شده است برای من مجهول است و شاید از ناحیه اشتباه کردن حجاب اسلامی به حجابهائی که در سایر ملل مرسوم بوده است باشد. ما در این باره بعدا توضیح بیشتری خواهیم داد. 

۱ - رجوع شود به صحیح مسلم جلد ۴ صفحات ۱۵۱ -. ۱۴۸ 

سیمای حقیقی مسأله حجاب 
اشاره 
حقیقت امر اینست که در مسأله پوشش - و به اصطلاح عصر اخیر حجاب - سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان؟ روح سخن اینست که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را به استثناء زنا ببرد یا نه؟ 
اسلام که به روح مسائل می‌نگرد جواب می‌دهد: خیر مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین می‌توانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجوئی کنند اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است. و زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع می‌باشند. 
درست است که صورت ظاهر مسأله اینست که زن چه بکند؟ پوشیده بیرون بیاید یا عریان؟ یعنی آن کس که مسأله به نام او عنوان می‌شود زن است و احیانا مسأله با لحن دلسوزانه ای طرح می‌شود که آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محکوم و اسیر و در حجاب؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینکه آیا مرد باید در بهره کشی جنسی از زن جز از جهت زنا آزادی مطلق داشته باشد یا نه؟ یعنی آنکه در این مسأله ذی نفع است مرد است نه زن و لااقل مرد از زن در این مسأله ذی نفع تر است. به قول ویل دورانت: " دامنهای کوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است ". پس روح مسأله محدودیت کامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع یا آزاد بودن کامیابیها و کشیده شدن آنها به محیط 
اجتماع است. اسلام طرفدار فرضیه اول است. از نظر اسلام محدودیت کامیابیهای جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می‌کند.
و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین می‌گردد و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفاء نیروی کار و فعالیت اجتماع می‌گردد و از نظر وضع زن در برابر مرد سبب می‌گردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود. فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است. 
بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی و بعضی دیگر جنبه اجتماعی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او. حجاب در اسلام از یک مسأله کلی تر و اساسی تری ریشه می‌گیرد و آن اینست 
که اسلام می‌خواهد انواع التذاذهای جنسی چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوئیهای جنسی به هم می‌آمیز دل اسلام می‌خواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند. اکنون به شرح چهار قسمت فوق می‌پردازیم: 

۱ - آرامش روانی 
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار هیجانها و التهابهای جنسی را فزون می‌بخشد و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی در می‌آورد. غریزه جنسی غریزه ای نیرومند عمیق و " دریا صفت " است.
هر چه بیشتر اطاعت شود سرکش تر می‌گردد همچون آتش که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند شعله ورتر می‌شود. برای درک این مطلب به دو چیز باید توجه داشت:
۱ - تاریخ همانطوری که از آزمندان ثروت یاد می‌کند که با حرص و آزی حیرت آور در پی گرد آوردن پول و ثروت بوده اند و هرچه بیشتر جمع می‌کرده اند حریصتر می‌شده اند همچنین از آزمندانی در زمینه مسائل جنسی یاد می‌کند. اینها نیز به هیچ وجه از نظر حس تصرف تملک زیبا و یان در یک حدی متوقف نشده اند.
 صاحبان حرمسراها و در واقع همه کسانی که قدرت استفاده داشته اند چنین بوده اند. کریستن سن نویسنده کتاب " ایران در زمان ساسانیان " در فصل نهم کتاب خویش می‌نویسد: " در نقش شکار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنی که خسرو (پرویز) در حرم داشت می‌بینیم. 
این شهریار هیچگاه از این میل سیر نمی شد. دوشیزگان و بیوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان می‌دادند به حرم خود می‌آورد. هر زمان که میل تجدید حرم می‌کرد نامه ای چند به فرمانروایان اطراف می‌فرستاد و در آن وصف زن کامل عیار را درج می‌کرد. پس عمال او هرجا زنی را با وصف نامه مناسب می‌دیدند به خدمت می‌بردند ". از اینگونه جریانها در تاریخ قدیم بسیار می توان یافت. در جدید این جریانها به شکل حرمسرا نیست به شکل دیگر است با این تفاوت که در جدید لزومی ندارد کسی به اندازه خسرو پرویز و هارون الرشید امکانات داشته باشد. 
در جدید به برکت تجدد فرنگی برای مردی که یک صد هزارم پرویز و هارون امکانات داشته باشد میسر است که به اندازه آنها از جنس زن بهره کشی کند. ۲ - هیچ فکر کرده اید که حس " تغزل " در بشر چه حسی است؟ قسمتی از ادبیات جهان عشق و غزل است. در این بخش از ادبیات مرد محبوب و معشوق خود را ستایش می‌کند.
به پیشگاه او نیاز می‌برد او را بزرگ و خود را کوچک جلوه می‌دهد خود را نیاز می‌برد او را بزرگ و خود را کوچک جلوه می‌دهد خود را نیازمند کوچکترین عنایت او می‌داند مدعی می‌شود که محبوب و معشوق " صد ملک جان به نیم نظر می‌تواند بخرد پس چرا در این معامله تقصیر می‌کند " از فراق او دردمندانه می‌نالد. این چیست؟ چرا بشر در مورد سایر نیازهای خود چنین نمی کند؟ آیا تاکنون دیده اید که یک آدم پول پرست برای پول و یک آدم جاه پرست برای جاه و مقام غزلسرائی کرده است؟! آیا تاکنون کسی برای نان غزلسرائی کرده است؟ 
چرا هر کسی از شعر و غزل دیگری خوشش می‌آید؟ چرا همه از دیوان حافظ اینقدر لذت می‌برند؟ آیا جز این است که 
همه کس آنرا با زبان یک غریزه عمیق که سراپای وجودش را گرفته است منطبق می‌بیند؟ چه قدر اشتباه می‌کنند کسانی که می‌گویند یگانه عامل اساسی فعالیتهای بشر عامل اقتصاد است! بشر برای عشقهای جنسی خود موسیقی خاصی دارد همچنانکه برای معنویات نیز موسیقی خاص دارد در صورتی که برای حاجتهای صرفا مادی از قبیل آب و نان و موسیقی ندارد. من نمی خواهم ادعا کنم که تمام عشقها جنسی است و هم هرگز نمی گویم که حافظ و سعدی و سایر غزلسرایان صرفا از زبان غریزه جنسی سخن گفته اند. این مبحث مبحث دیگری است که جداگانه باید بحث شود. ولی قدر مسلم اینست که بسیاری از عشقها و غزلها عشق و غزلهائی است که مرد برای زن داشته است. همین قدر کافی است که بدانیم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نیست که با سیر شدن شکم اقناع شود بلکه یا به صورت حرص و آز و تنوع پرستی در می‌آید و یا به صورت عشق و غزل. ما بعدا در این باره بحث خواهیم کرد که در چه شرائطی حالت حرص و آز جنسی تقویت می‌شود و در چه شرائطی شکل عشق و غزل پیدا می‌کند و رنگ معنوی به خود می‌گیرد. 
به هر حال اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل کرده است. روایات زیادی درباره خطرناک بودن غریزه ای که مرد و زن را به یکدیگر پیوند می‌دهد وارد شده است. اسلام تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم برای زنان و هم برای مردان تکلیف معین کرده است. یک وظیفه مشترک که برای زن و مرد هر دو مقرر فرموده مربوط به نگاه کردن است: قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم... قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن. خلاصه این دستور اینست که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند.
نباید چشم چرانی کنند نباید نگاههای مملو از شهوت به یکدیگر بدوزند نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند. یک وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن اینست که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دلربائی نپردازند. به هیچ وجه و هیچ صورت و با هیچ شکل و رنگ و بهانه ای کاری نکنند که موجبات تحریک مردان بیگانه را فراهم کنند. 
روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می‌گیرد. همانطور که بشر - اعم از مرد و زن - در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملک جاه و مقام سیر نمی شود و اشباع نمی گردد. 
در ناحیه جنسی نیز چنین است. هیچ مردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و باعخره هیچ دلی از هوس سیر نمی شود. و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون است به نوعی احساس محرومیت. دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماریهای روانی می گردد. چرا در دنیای غرب اینهمه بیماری روانی زیاد شده است؟ علتش آزادی اخلاقی و جنسی و تحریکات فراوان سکسی است که به وسیله جرائد و مجلات و سینماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غیر رسمی و حتی خیابانها و کوچه‌ها انجام می‌شود. اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است.[ البته دستور پوشش مربوط به زن و مرد می باشد و به دلیل این که زنان جذابیت بدنی بیشتری دارند به آنان بیشتر توصیه شده است و مردان نیز که با نگاه کردن احتمال خطای آنان بیشتر است به نگاه نکردن نامحرم بیشتر توصیه شده اند] از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچی همچنانکه از نظر تصاحب جسم و تن زن شکار است و مرد شکارچی. 
میل زن به خودآرائی از این نوع حس شکارچیگری او ناشی می‌شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای بدن نما و آرایشهای تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می‌خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد. لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است.و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است. اما درباره طغیان پذیری غریزه جنسی و اینکه بر خلاف ادعای افرادی مانند راسل غریزه جنسی با آزاد گذاشتن کامل و خصوصا با فراهم کردن وسائل تحریک هرگز سیر نمی شود و اشباع نمی گردد و همچنین درباره انحراف " چشم چرانی " در مردان و انحراف " تبرج " در زنان باز هم بحث خواهیم کرد. 

۲ - استحکام پیوند خانوادگی
شک نیست که هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود. و بالعکس هر چیزی که باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگی زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد. اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع پیوند زن و شوهری را محکم می‌سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می‌شود. فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع از نظر اجتماع خانوادگی اینست که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود در حالی که در سیستم آزادی کامیابی همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می‌رود و در نتیجه کانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می‌شود. علت اینکه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان پیشنهاد می‌شود جواب می‌دهند که حالا زود است ما هنوز بچه ایم و یا به عناوین دیگر از زیر بار آن شانه خالی می‌کنند همین است. 
و حال آنکه در قدیم یکی از شیرین ترین آرزوهای جوانان ازدواج بود. جوانان پیش از آنکه به برکت دنیای اروپا کالای زن اینهمه ارزان و فراوان گردد " شب زفاف را کم از تخت پادشاهی " نمی دانستند. ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم آغاز محرومیت و محدودیت است. در سیستم روابط آزاد جنسی پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می‌دهد و آنها را ملزم می‌سازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان می‌بخشد. سیستم روابط آزاد اولا موجب می‌شود که پسران تا جائی که ممکن است از ازدواج و تشکیل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامی که نیروهای جوانی و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستی می‌نهد اقدام به ازدواج کنند و در این موقع زن را فقط برای فرزند زادن و احیانا برای خدمتکاری و کلفتی بخواهند و ثانیا پیوند ازدواجهای موجود را سست می‌کند و سبب می‌گردد به جای اینکه خانواده بر پایه یک عشق خالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یک از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند بر عکس به چشم رقیب و عامل سلب آزادی و محدودیت ببیند و چنانکه اصطلاح شده است یکدیگر را زندانبان بنامند. وقتی پسر یا دختری می‌خواهد بگوید ازدواج کرده‌ام می‌گوید برای خودم زندانبان گرفته ام. این تعبیر برای چیست؟ برای اینکه قبل از ازدواج آزاد بود هر کجا بخواهد برود. 
با هر کس بخواهد بر قصد بلاسد هیچکس نبود که بگوید بالای چشمت ابرو است. ولی پس از ازدواج این آزادیها محدود شده است اگر یک شب دیر به خانه بیاید مورد مؤاخذه همسرش قرار می‌گیرد که کجا بودی؟ و اگر در محفلی با التهاب با دختری بر قصد همسرش به او اعتراض می‌کند. واضح است که روابط خانواده در چنین سیستمی تا چه اندازه سرد و سست و غیر قابل اطمینان است. 
بعضی‌ها مانند برتراند راسل پنداشته اند که جلوگیری از معاشرتهای آزاد صرفا به خاطر اطمینان مرد نسبت به نسل است برای حل اشکال استفاده از وسائل ضد آبستنی را پیشنهاد کرده اند در صورتی که مسأله تنها پاکی نسل نیست. مسأله مهم دیگر ایجاد پاکترین و صمیمی ترین عواطف بین زوجین و برقرار ساختن یگانگی و اتحاد کامل در کانون خانواده است. تأمین این هدف وقتی ممکن است که زوجین از هرگونه استمتاع از غیر همسر یا همسران قانونی چشم بپوشند مرد چشم به زن دیگر نداشته باشد و زن نیز در صدد تحریک و جلب توجه کسی جز شوهر خود نباشد و اصل ممنوعیت هر نوع کامیابی جنسی در غیر کادر خانواده حتی قبل از ازدواج هم رعایت گردد. به علاوه زنی که تا اینجا پیش رفته است که به پیروی از امثال راسل و تقلید از صاحبان مکتب " اخلاق نوین جنسی " با داشتن همسر قانونی عشق خود را در جای دیگر جستجو می‌کند و با مرد مورد عشق و علاقه خود همبستر می‌شود چه اطمینانی هست که به خاطر همسر قانونی که چندان مورد علاقه اش نیست وسائل ضد آبستنی به کار برد و از مرد مورد عشق و علاقه خود آبستن نشود و فرزند را به ریش همسر قانونی نبندد قطعا چنین زنی مایل است که فرزندی که به دنیا می‌آورد از مرد مورد علاقه اش باشد نه از مردی که فقط به حکم قانون همسر او است و الزاما به حکم قانون نباید از غیر او آبستن بشود. همچنان مرد نیز طبعا علاقه مند است که از زن مورد عشق و علاقه اش فرزند داشته باشد نه از زنی که با زور قانون به او پیوند کرده اند. دنیای اروپا عملا نشان داده است که با وجود وسائل ضد آبستنی آمار فرزندان غیر مشروع وحشت آور است. 

۳ - استواری اجتماع 
کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف می‌کند. برعکس آنچه که مخالفین حجاب خرده گیری کرده اند و گفته اند: " حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است " بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع است. آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای او است حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد. اسلام نه می‌گوید که زن از خانه بیرون نرود و نه می‌گوید حق تحصیل علم و دانش ندارد - بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن و مرد دانسته است - و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم می‌کند. اسلام هرگز نمی خواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بار آید. پوشانیدن بدن به استثناء وجه و کفین مانع هیچگونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست. آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذتجوئیهای شهوانی است. 
آیا اگر پسر و دختری در محیط جداگانه ای تحصیل کنند و فرضا در یک محیط درس می‌خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچگونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس می‌خوانند و فکر می‌کنند و به سخن استاد گوش می‌کنند یا وقتی که کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد؟ 
آیا اگر مردی در خیابان و بازار و اداره و کارخانه و غیره با قیافه‌های محرک و مهیج زنان آرایش کرده دائما مواجه باشد بهتر سرگرم کار و فعالیت می‌شود یا در محیطی که با چنین مناظری روبرو نشود؟ اگر باور ندارید از کسانی که در این محیط کار می‌کنند بپرسید. هر مؤسسه یا شرکت یا اداره ای که سخت مایل است کارها به خوبی جریان یابد از این نوع آمیزشها جلوگیری می‌کند. 
اگر باور ندارید تحقیق کنید. حقیقت اینست که این وضع بی حجابی رسوا که در میان ما است و از اروپا و آمریکا هم داریم جلو می‌افتیم از مختصات جامعه‌های پلید سرمایه داری غربی است و یکی از نتائج سوء پول پرستی‌ها و شهوترانیهای سرمایه داران غرب است بلکه یکی از طرق و وسائلی است که آنها برای تخدیر و بی حس کردن اجتماعات انسانی و در آوردن آنها به صورت مصرف کننده اجباری کالاهای خودشان به کار می‌برند". آری باید زن ایرانی به بهانه " تجدد " و " تقدم " و " مقتضیات زمان " هر روز و هر ساعت با وسائلی که در دنیای سرمایه داری تهیه می‌شود خود را در معرض نمایش بگذارد تا بتواند چنین مصرف کننده لایقی برای کارخانه‌های اروپائی باشد . اگر زن ایرانی بخواهد خود را فقط برای همسر قانونی و یا برای حضور در مجالس اختصاصی زنان بیاراید نه مصرف کننده لایقی برای سرمایه داران غربی خواهد بود و نه وظیفه و مأموریت دیگرش را که عبارت است از انحطاط اخلاق جوانان و ضعف اراده آنان و ایجاد رکود در فعالیت اجتماعی به نفع استعمار غرب انجام خواهد داد. در جامعه‌های غیر سرمایه داری با همه احساسات ضد مذهبی که در آنجا وجود دارد کمتر شنیده می‌شود که چنین رسوائیها به نام آزادی زن وجود داشته باشد. 

۴ - ارزش و احترام زن 
قبلا گفتیم که مرد به طور قطع از نظر جسمانی بر زن تفوق دارد. از نظر مغز و فکر نیز تفوق مرد لااقل قابل بحث است. زن در این دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد ولی زن از طریق عاطفی و قلبی همیشه تفوق خود را بر مرد ثابت کرده است. حریم نگه داشتن زن میان خود و مرد یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است. اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند. 
اسلام مخصوصا تأکید کرده است که زن هر اندازه متین تر و با وقارتر و عفیفتر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد بیگانه نگذارد بر احترامش افزوده می‌شود. 
بعدا در تفسیر آیات سوره احزاب خواهیم دید که قرآن کریم پس از آنکه توصیه می‌کند زنان خود را بپوشانند می‌فرماید: " ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین ". یعنی این کار برای اینکه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمی دهند بهتر است و در نتیجه دور باش و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبکسر می‌گردد. 

برگرفته شده از کتاب مسأله حجاب شهید مطهری ص 71-55 با کمی تلخیص
۰ نظر
بالا بردن ارزش

بالا بردن ارزش

به طور کلی بحثی است درباره ریشه اخلاق جنسی زن از قبیل حیا و عفاف و از آنجمله است تمایل به ستر و پوشش خود از مرد. در اینجا نظریاتی ابراز شده است. دقیق ترین آنها اینست که حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. زن با هوش فطری و با یک حس مخصوص به خود دریافته است که از لحاظ جسمی نمی تواند با مرد برابری کند و اگر بخواهد در میدان زندگی با مرد پنجه نرم کند از عهده زور با زوی مرد بر نمی آید و از طرف دیگر نقطه ضعف مرد را در همان نیازی یافته است که خلقت در وجود مرد نهاده است که او را مظهر عشق و طلب و زن را مظهر معشوقیت و مظلومیت قرار داده است. 

در طبیعت جنس نر گیرنده و دنبال کننده آفریده شده است. به قول ویل دورانت: " آداب جفتجوئی عبارت است از حمله برای تصرف در مردان و عقب نشینی برای دلیری و فریبندگی در زنان... مرد طبعا جنگی و حیوان شکاری است عملش مثبت و تهاجمی است. 

زن برای مرد همچون جائزه ای است که باید آنرا برباید ". وقتی که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست همانطور که متوسل به زیور و خودآرائی و تجمل شد که از آن راه مرد تصاحب کند متوسل به دور نگهداشتن خود از دسترس مرد نیز شد .

دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق و طلب او را تیزتر کند و در نتیجه مقام و موقع خود را بالا برد. ویل دورانت می‌گوید: " حیا امر غریزی نیست بلکه اکتسابی است. زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند ". ویل دورانت می‌گوید: " خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است. اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشریح می‌کردند توجه ما به آن جلب می‌شد ولی رغبت و قصد به ندرت تحریک می‌گردید. مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیا است و بی آنکه بداند حس می‌کند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و رقت عالی خبر می‌دهد ". مولوی عارف نازک اندیش و دوربین خودمان مثلی بسیار عالی در این زمینه می‌آورد اول درباره تسلط معنوی زن بر مرد می‌گوید: 

زین للناس حق آراسته است                       زانچه حق آراست چون تانند رست 

چون پی یسکن الیهاش آفرید                     کی تواند آدم از حوا برید 

رستم زال ار بود وز حمزه بیش                  هست در فرمان اسیر زال خویش 

آنکه عالم مست گفتارش بدی                     کلمینی یا حمیرا می‌زدی 

آنگاه راجع به تأثیر حریم و حائل میان زن و مرد در افزایش قدرت و محبوبیت زن و در بالا بردن مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق و سوز مثلی لطیف می‌آورد: آنها را به آب و آتش تشبیه می‌کند می‌گوید مثل مرد مثل آب است و مثل زن مثل آتش اگر حائل از میان آب و آتش برداشته شود آب بر آتش غلبه می‌کند و آنرا خاموش می‌سازد اما اگر حائل و حاجبی میان آن دو برقرار گردد مثل اینکه آب را در دیگی قرار دهند و آتش در زیر آن دیگ روشن کنند آنوقت است که آتش آب را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد اندک اندک او را گرم می‌کند و احیانا جوشش و غلیان در او به وجود می‌آورد تا آنجا که سراسر وجود او را تبدیل به بخار می‌سازد. می‌گوید: 

آب غالب شد بر آتش از لهیب                       زآتش او جوشد چو باشد در " حجیب " 

چونکه دیگی حایل آمد آن دو را                   نیست کرد آن آب را کردش هوا 

مرد برخلاف آنچه ابتدا تصور می‌رود در عمق روح خویش از ابتذال زن و از تسلیم و رایگانی او متنفر است. مرد همیشه عزت و استغناء و بی اعتنائی زن را نسبت به خود ستوده است. ابن العفیف می‌گوید: 

تبدی النفار دلالا و هی آنسه                        یا حسن معنی الرضا فی صوره الغضب 

نظامی می‌گوید: 

چه خوش نازی است ناز خوبرویان              زدیده رانده را از دیده جویان 

به طور کلی رابطه ای است میان دست نارسی و فراق از یک طرف و عشق و سوز و گرانبهائی از طرف دیگر همچنانکه رابطه ای است میان عشق و سوز از یک طرف و میان هنر و زیبائی از طرف دیگر یعنی عشق در زمینه فراقها و دست نارسی‌ها می‌شکفد و هنر و زیبائی در زمینه عشق رشد و نمو می‌یابد. برتراند راسل می‌گوید: " از لحاظ هنر مایه تأسف است که به آسانی به زنان بتوان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آنکه غیر ممکن گردد ". هم او می‌گوید: " در جائی که اخلاقیات کاملا آزاد باشد انسانی که بالقوه ممکن است عشق شاعرانه ای داشته باشد عملا بر اثر موفقیتهای متوالی به واسطه جاذبه شخصی خود ندرتا نیازی به توسل به عالیترین تخیلات خود خواهد داشت ". 

ویل دورانت در لذات فلسفه می‌گوید: " آنچه بجوئیم و نیابیم عزیز و گرانبها می‌گردد. زیبائی به قدرت میل بستگی دارد و میل با اقناع و ارضاء ضعیف و با منع و جلوگیری قوی می‌گردد ". از همه عجیب تر سخنی است که یکی از مجلات زنانه از آلفرد هیچکاک - که به قول آن مجله به حسب فن و شغل فیلمسازی خود درباره زنان تجارب فراوان دارد - نقل می‌کند. او می‌گوید: 

" من معتقدم که زن هم باید مثل فیلمی پرهیجان و پرآنتریک باشد بدین معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و برای کشف خود مرد را به نیروی تخیل و تصور زیادتری وادارد. باید زنان پیوسته بر همین شیوه رفتار کنند یعنی کمتر ماهیت خود را نشان دهند و بگذارند مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد ". 

ایضا همان مجله در شماره دیگری از همین شخص چنین نقل می‌کند: " زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب و رویبندی که به کار می‌بردند خود بخود جذاب می‌نمودند و همین مسأله جاذبه نیرومندی بدانها می‌داد اما به تدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان غربی از خود نشان می‌دهند حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود از میان می‌رود و همراه آن از جاذبه جنسی او هم کاسته می‌شود ". می‌گویند: " مشتاقی است مایه مهجوری ". این صحیح است اما عکس آن هم صحیح است که: " مهجوری است مایه مشتاقی ". امروز یکی از خعهایی که در دنیای اروپا و امریکا وجود دارد خع عشق است. در کلمات دانشمندان اروپائی زیاد این نکته به چشم می‌خورد که اولین قربانی آزادی و بی بند و باری امروز زنان و مردان عشق و شور و احساسات بسیار شدید و عالی است. 

در جهان امروز هرگز عشقهائی از نوع عشقهای شرقی از قبیل عشقهای مجنون و لیلی و خسرو و شیرین رشد و نمو نمی کند. نمی خواهم به جنبه تاریخی قصه مجنون و لیلی و خسرو و شیرین تکیه کرده باشم ولی این قصه‌های بیان کننده واقعیاتی است که در اجتماعات شرقی وجود داشته است. 

از این داستانها می‌توان فهمید که زن بر اثر دور نگهداشتن خود از دسترسی مرد تا کجا پایه خود را بالا برده است و تا چه حد سر نیاز مرد را به آستان خود فرود آورده است؟ قطعا درک زن این حقیقت را در تمایل او به پوشش بدن خود و مخفی کردن خود به صورت یک راز تأثیر فراوان داشته است.

 اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهری را محکم می‌سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می‌شود. مسئله حجاب، ص81 بنیاد شهید مطهری

برگرفته شده از کتاب مساله حجاب مرتضی مطهری ص52-47  دانلود کتاب

در صورت خراب بودن لینک دانلود بالا به این آدرس مراجعه کنید.  www.ghbook.ir/book/3374

۰ نظر

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور «عفاف و حجاب»

پیشنهاد دانلود

زمان: 108 دقیقه

دانلود تصویری - حجم 475 مگابایت

دانلود صوتی با کیفیت 80kb - حجم 61 مگابایت 

دانلود صوتی با کیفیت 24kb - حجم 18 مگابایت

۴ نظر

آثار و فواید پوشش مناسب در ابعاد مختلف


                به نام خدایی که هم رحمتی عام دارد و هم رحمتی خاص به نیکان


الف) فایده ی حجاب در بُعد فردی 

یکی از فواید و آثار مهم حجاب در بُعد فردی، ایجاد آرامش روانی بین افراد جامعه است که یکی از عوامل ایجاد آن عدم تهییج و تحریک جنسی است؛ در مقابل، فقدان حجاب و آزادی معاشرت‌های بی بندوبار میان زن و مرد، هیجان‌ها و التهاب‌های جنسی را فزونی می‌بخشد و تقاضای سکس را به صورت عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی درمی آورد. غریزه ی جنسی، غریزه ای نیرومند، عمیق و دریا صفت است که هرچه بیش تر اطاعت شود بیش تر سرکش می‌گردد؛ هم چون آتشی که هرچه هیزم آن زیادتر شود شعله ورتر می‌گردد. بهترین شاهد بر این مطلب این است که در جهان غرب که با رواج بی حیایی و برهنگی، اطاعت از غریزه ی جنسی بیش تر شده است، هجوم مردم به مسئله ی سکس نیز زیادتر شده و تیراژ مجلات و کتب سکسی بالاتر رفته است. این مطلب پاسخ روشن و قاطع به افرادی است که قایل اند همه ی گرفتاری‌هایی که در کشورهای اسلامی و شرقی بر سر غریزه ی جنسی وجود دارد، ناشی از محدودیت هاست؛ و اگر به کلی هرگونه محدودیتی برداشته شود و روابط جنسی آزاد شود، این حرص و ولعی که وجود دارد، از بین می‌رود. 
البته از این افراد باید پرسید؛ آیا غرب که محدودیت روابط زن و مرد و دختر و پسر را برداشته است، حرص و ولع جنسی در بین آنان فروکش کرده است یا افزایش یافته است؟! (1) 
پاسخ هر انسان واقع بین و منصفی به این سؤال این است که نه تنها حرص و ولع جنسی در غرب افزایش یافته است، بلکه هر روز شکل‌های جدیدتری از تمتّعات و بهره برداری‌های جنسی در آنها رواج و رسمیت می‌یابد. 
یکی از زنان غربی منصف، وضعیت جامعه ی غرب را در مواجهه با غریزه ی جنسی این گونه توصیف کرده است: 
کسانی می‌گویند مسئله ی غریزه ی جنسی و مشکل زن و حجاب در جوامع غربی حل شده است؛ آری، اگر از زن روی گرداندن و به بچه و سگ و یا هم جنس روی آوردن حل مسئله است، البته مدتی است این راه حل صورت گرفته است!! (2) 
ب) فایده ی حجاب در بُعد خانوادگی 

یکی از فواید مهم حجاب در بُعد خانوادگی، اختصاص یافتن التذاذهای جنسی، به محیط خانواده و در کادر ازدواج مشروع است. اختصاص مذکور، باعث پیوند و اتصال قوی تر زن و شوهر، و در نتیجه استحکام بیش تر کانون خانواده می‌گردد؛ و برعکس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده است. یکی از نویسندگان، تأثیر برهنگی را در اضمحلال و خشکیدن درخت تنومند خانواده، این گونه بیان کرده است: 
در جامعه ای که برهنگی بر آن حاکم است، هر زن و مردی، همواره در حال مقایسه است؛ مقایسه ی آنچه دارد با آنچه ندارد؛ و آنچه ریشه ی خانوده را می‌سوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن می‌زند. زنی که بیست یا سی سال در کنار شوهر خود زندگی کرده و با مشکلات زندگی جنگیده و در غم و شادی او شریک بوده است، پیداست که اندک اندک بهار چهره اش شکفتگی خود را از دست می‌دهد و روی در خزان می‌گذارد. در چنین حالی که سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خویش است، ناگهان زن جوان تری از راه می‌رسد و در کوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقایسه ای می‌دهد؛ و این مقدمه ای می‌شود برای ویرانی اساس خانواده و بر باد رفتن امید زَنی که جوانی خود را نیز بر باد داده است؛ و همه ی خواهران جوان لابد می‌دانند که هیچ جوانی نیست که به میانسالی و پیری نرسد و لابد می‌دانند که اگر امروز آنان جوان و با طراوت اند در فردای بی طراوتی آنان، باز هم جوانانی هستند که بتوانند برای خانواده ی فردای آنها، همان خطری را ایجاد کنند که خود آنان امروز برای خانواده‌ها ایجاد می‌کنند. (3) 

ج) فایده ی حجاب در بُعد اجتماعی 

یکی از فواید مهم حجاب در بُعد اجتماعی، حفظ و استیفای نیروی کار در سطح جامعه است. در مقابل، بی حجابی و بدحجابی باعث کشاندن لذت‌های جنسی از محیط و کادر خانواده به اجتماع، و در نتیجه، تضعیف نیروی کار افراد جامعه می‌گردد. بدون تردید، مردی که در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و … همواره با قیافه‌های محرّک و مهیّج زنان بدحجاب و آرایش کرده مواجه باشد، تمرکز نیروی کار او کاهش می‌یابد. برخلاف نظام‌ها و کشورهای غربی، که میدان کار و فعالیت‌های اجتماعی را با لذت جویی‌های جنسی درهم می‌آمیزند، (4) اسلام می‌خواهد با رعایت حجاب و پوشش، محیط اجتماع از این گونه لذت‌ها پاک شده، و لذت‌های جنسی، فقط در کادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود (5). 

د) فایده ی حجاب در بُعد اقتصادی 

استفاده از حجاب و پوشش، به ویژه در شکل چادر مشکی، به دلیل سادگی و ایجاد یکدستی در پوشش بانوان در بیرون منزل، می‌تواند از بُعد اقتصادی نیز تأثیر مثبت در کاهش تقاضاهای مدپرستی بانوان داشته باشد؛ البته به شرط این که خود چادر مشکی دست خوشِ این تقاضاها نگردد. متأسفانه بعضاً مظاهر مدپرستی در چادرهای مشکی نیز مشاهده می‌گردد، به گونه ای که برخی از بانوان به جای استفاده از چادرهای مشکی متین و باوقار، به چادرهای مشکی، توری، نازک و دارای طرح‌های جِلف و سبک که با هدف و فلسفه حجاب و پوشش تناسبی ندارند روی می‌آورند. 
یکی از دانشجویان محجبه درباره ی رواج فرهنگ مدگرایی در خاطرات قبل از انقلاب خود گفته است: 
یادم می‌آید آن وقت‌ها که حجاب نداشتم، اگر دو روز پشت سر هم قرار بود که به خانه ی کسی بروم، لباسی را که امروز پوشیده بودم، حاضر نمی شدم فردا بپوشم! احساس می‌کردم مسخره است و سعی داشتم حتی اگر شده، لباس دیگران را به عاریه بگیرم و بپوشم، تا من هم با لباس جدیدی رفته باشم. این کارها واقعاً رفاه حال و راحتی را از خانم‌ها سلب کرده بود. (6) 
علاوه بر فواید یاد شده، به طور فهرست وار فواید و آثار دیگری نیز برای حجاب و پوشش می‌توان نام برد، که مهم ترین آنها عبارتند از: 
حفظ ارزش‌های انسانی؛ مانند عفت، حیا و متانت در جامعه و کاهش مفاسد اجتماعی. 
هدایت، کنترل و بهره مندی صحیح و مطلوب از امیال وغرایز انسانی. 
تأمین و تضمین سلامت و پاکی نسل افراد جامعه. (7) 

پی نوشتها: 
(1). برای آگاهی از ابعاد گسترش این حرص و ولع ر. ک: جلال رفیع، یادداشت‌ها و ره آوردهای سفر نیویورک، در بهشت شدّاد آمریکای متمدن، آمریکای متوحش. 
(2). احمد صبوری اردوباری، آیین بهزیستی اسلام، ج ۳، ص ۳۰۲. 
(3). غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص ۶۹۷۰. 
(4). برای آگاهی از گستره ی کشانده شدن لذت‌های جنسی به محیط‌های کاری و اجتماع، و اعترافات صریح بعضی از زنان کشورهای غربی درباره ی مزاحمت‌های جنسی نسبت é ê به زنان و کودکان، ر. ک: احمد صبوری اردوباری، بهایِ یک نگاه؛ محمدتقی فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج ۲، و روح الله حسینیان، حریم عفاف. 
(5). سه بُعد قبل، از کتاب مسئله ی حجاب، استاد مطهری، ص ۸۴۹۴، (با دخل و تصرف) اقتباس شده است. 
(6). ر. ک: احمد اردوباری، آیین بهزیستی اسلام، ج ۳، ص ۲۲۲. 
(7). برای آگاهی بیشتر درباره ی آثار و فواید حجاب و پوشش ر. ک: مجموعه مقالات پوشش و عفاف، دومین نمایشگاه تشخص و منزلت زن در نظام اسلامی؛ هم چنین درباره ی ضررهای بدحجابی ر. ک: اسدالله محمدی نیا، آنچه باید یک زن بداند، بخش‌های ۳، ۴ و ۵.
۵ نظر
زن، حیا و میل به خودنمایی

زن، حیا و میل به خودنمایی


        بنام خدایى که هم رحمتى عام دارد و هم رحمتى خاص به نیکان


در این مقاله بر آنیم تا با قبول میل به خود نمایی در خانم‌ها و همچنین صفت حیا، راهکار عملی اسلام برای بهداشت روانی زنان را تبیین کنیم: ۱. اختصاص غریزه تبرّج به زنان یکی از ویژگی‌های مهم زنان، خصیصه تبرّج و خودنمایی است که به صورت غریزی و طبیعی در آنان وجود دارد. قرآن در دو آیه از آیات حجاب، از تبرّج و خودنمایی زنان صحبت کرده و آن را محدود به محیط خانواده کرده است. در یک جا می‌فرماید: (وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی) (احزاب: ۳۳) ای زنان (در برابر نامحرم) ظاهر نشوید و خودنمایی نکنید؛ مانند خودنمایی دوران جاهلیت نخستین؛ در آیه دیگر می‌فرماید: (غَیْرَ مُتَبَرِجاتٍ بِزینَهٍ) (نور: ۶۰) زنان، (در برابر نامحرمان) با زینت هاوآرایش هایشان خودنمایی نکنند. 

غریزه خودنمایی و تبرّج از ویژگی‌های زنانه است و در مردان کمتر است. به همین دلیل پوشش و حجاب برای زنان واجب شده است. البته این موضوع به این مفهوم نیست که مردان هیچ محدودیتی در پوشش ندارند. 

قرآن در این آیات فقط زنان را از تبرّج و خودنمایی و به نمایش گذاشتن جاذبه‌های جنسی خود در برابر نامحرم نهی کرده و از تبرّج مردان سخنی نگفته است. از ظاهر این مطلب فهمیده می‌شود که غریزه خودنمایی و تبرّج از ویژگی‌های زنانه است و در مردان کمتر است. به همین دلیل پوشش و حجاب برای زنان واجب شده است. البته این موضوع به این مفهوم نیست که مردان هیچ محدودیتی در پوشش ندارند. 

شهید مطهّری درباره آثار این غریزه و نیز اختصاص آن به زنان می‌گوید: «اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است، این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‌ها و دل ها، مرد شکار است و زن شکارچی؛ همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خودآرایی از این نوع حس شکارچی گری او ناشی می‌شود. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود، می‌خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه خود اسیر کند، انحراف تبرّج و برهنگی از انحراف‌های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است. »۶ 

وجود این غریزه برای متمایل کردن مرد جنس مذکر به زن جنس مؤنث است تا بدین وسیله، مقدّمات ازدواج و زندگی مشترک را بین آنان فراهم کند. درباره غریزه خودنمایی و تبرّج، غیر از منابع اسلامی، برخی از دانشمندان نیز مطالب جالبی دارند. خانم جینا لمبروزو (G,Lombroso) روان شناس معروف ایتالیایی، در این باره می‌گوید: «در زن علاقه به دلبر بودن و دل باختن، مورد پسند بودن و مایه خرسند شدن بسیار شدید است. »۷ در جای دیگری می‌گوید: «یکی از تمایلات عمیق و آرزوهای اساسی زن آن است که در چشم دیگران اثری مطلوب بخشیده و به وسیله حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگی صدا، طرز تکلّم و بالاخره شیوه خرام خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آن‌ها را تحریک نموده و روحشان را مجذوب سازد. »۸همچنین درباره تأثیر غریزه خودآرایی و تبرّج در زندگی زنان می‌گوید: «میل به جلب دیگران، بزرگ ترین و مهم ترین محرّک زندگانی زن محسوب می‌شود. »۹

ویل دورانت نیز درباره آثار غریزه تبرّج زن می‌گوید: «زن میل دارد بیشتر مطلوب باشد، نه طالب، و به همین جهت، در ارج گذاری و تقدیر آن جاذبه‌هایی که مایه تشدید میل مرد است، استاد است. » بنابراین، اصل وجود این غریزه و اختصاص آن به زن در بین دانشمندان پذیرفته شده است. ۱۰ ۲. پرورش و توجه به غریزه تبرّج در اسلام غریزه خودنمایی و خودآرایی مانند سایر غرایز آدمی، نیازمند قانونمندی و کنترل است؛ یعنی باید از افراط و تفریط در آن پرهیز شود؛ زیرا عدم کنترل این غریزه، چه از لحاظ افراط و چه از لحاظ تفریط، برای زن زیانبخش است و سلامتی او را به خطر می‌اندازد. از این رو، در دین اسلام برای این غریزه حد و حدود ویژه ای تعیین شده است و همان گونه که آزادی بی حد و حصر آن ممنوع گردیده و برای کنترل آن حجاب واجب شده، بی توجهی به آن نیز مذموم شمرده شده است. به همین دلیل، در برخی روایات، آرایش کردن برای زنان یک ضرورت تلقّی شده و بی توجهی به آن به معنای نادیده گرفتن غریزه خودآرایی، مورد نکوهش قرار گرفته است. در اینجا به بعضی از این روایات اشاره می‌شود: 

در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد ویژگی‌های بهترین زنان نقل شده است که فرمودند: «بهترین زنان شما زنی است که بسیار با محبت باشد، عفیف و پاک دامن باشد، نزد اقوامش عزیز و محترم باشد، با شوهرش متواضع و فروتن باشد، برای او خودآرایی و تبرّج داشته باشد و در برابر نامحرم عفیف باشد. » در این حدیث، دقیقا به همان تبرّجی که قرآن آن را برای زن در مقابل نامحرم ممنوع کرده، نسبت به شوهرش سفارش شده است. ۱۱ 

در روایت دیگری، امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «برای زن سزاوار نیست که بدون زیور و آرایش باشد، حتی اگر یک گردن بند باشد؛ و سزاوار نیست دستش از رنگ حنا خالی باشد، اگرچه پیر باشد. »۱۲ همچنین می‌فرماید: «لا تُصَلِّی الْمَرأَةُ عُطُلا»؛ زن بدون زیور و آرایش نماز نخواند. ۱۳ امام باقر (علیه السلام) نیز در روایتی می‌فرماید: «لَمْ تَزَلِ النِّساءُ یَلْبِسْنَ الْحِلْی»؛ زنان همواره از زیور استفاده کنند. ۱۴ 

در برخی روایات دستوراتی برای زیبا شدن زنان داده شده، است. برای مثال، امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «کاری را که بیش از حد توانایی زن است به او وامگذار؛ زیرا (اگر زنان از کارهای سخت و طاقت فرسا به دور باشند) برای حال آن‌ها و شادابی روحی و دوام زیبایی آن‌ها بهتر است؛ چرا که زن گل بهاری است (لطیف و حساس)، نه پهلوانی سختکوش. »۱۵ 

همچنین رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) پس از اینکه به همه زنان، چه شوهردار و چه بدون شوهر، دستور می‌دهد دایم خضاب کنند (و دست و صورت خود را به حنا و رنگ‌های زیبا آرایش کنند) می‌فرماید: «اما زنان شوهردار برای شوهرانشان زینت کنند و اما زنان بدون شوهر، به این دلیل خضاب کنند که دستشان شبیه دست مردان نشود (و لطیف و زیبا بماند. ) »۱۶ 

همچنین در روایت دیگری آمده است: پیامبر به مردان فرمود: «ناخن‌های خود را کوتاه کنید» و به زنان فرمود: «ناخن‌ها را مقداری بلند بگذارید؛ زیرا شما را زیباتر می‌کند. » حتی آن حضرت از بعضی زنان به خاطر اهمیت ندادن به آرایش و زیبایی، انتقاد کرده است. ۱۷ 
اهمیت زینت کردن و آرایش زنان به حدی است که پوشش بعضی از لباس‌ها مثل ابریشم و طلا به علت خاصیت زیبایی شان به زنان اختصاص یافته است۱۸ امام باقر (علیه السلام) می‌فرماید: «خداوند طلا را در دنیا زینت زن قرار داد و بر مردان حرام کرد. » ۱۹ در برخی روایات آمده که «ائمّه اطهار (علیهم السلام) زنانشان را با طلا و نقره زینت می‌کردند و بر این کار اصرار داشتند. »۲۰ 
از روایات دیگری که حاکی از اهمیت اسلام به آرایش و تجمّل برای زن است، حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که حتی به زنانی که شوهران نابینا دارند دستور می‌دهد خود را با بوی خوش و حنا آرایش کنند. امام صادق (علیه السلام) فرمود: از رسول خدا سؤال شد: زن چگونه برای شوهر نابینا آرایش کند؟ فرمود: با استعمال عطر و خضاب کردن، که نوعی بوی خوش است. ۲۱ 
از روایاتی که در این باب وجود دارند، و تنها بعضی از آن‌ها در اینجا ذکر شدند، می‌توان نتیجه گرفت که اگر دین اسلام از تبرّج و خودنمایی زن برای نامحرم نهی کرده، در مقابل به او دستور داده است در صورتی که در انظار نامحرم نباشد، حتما تبرّج و خودنمایی داشته باشد، به ویژه اگر در محضر شوهرش باشد. بنابراین، دین اسلام غریزه خودنمایی و تبرّج زن را نادیده نگرفته، بلکه به آن اهمیت هم داده است و تلاش کرده زنان علاوه بر دارا شدن زیبایی درونی و اخلاقی، از نظر ظاهری هم جذّاب و زیبا باشند؛ زیرا توجه به آرایش و زیبایی ظاهری نه تنها پاسخی منطقی و صحیح به اقتضای طبیعی و غریزه آنان در جلوه گری و جلب توجه دیگران است، بلکه سبب می‌شود زن شادتر و بانشاط تر باشد و از این طریق، شادابی و نشاط را به زندگی خانواده اش نیز وارد کند؛ زیرا یکی از عوامل مهم با نشاط بودن زن، داشتن ظاهری زیبا و دلپسند است که شوهرش را پی درپی به وجد آورد و خود نیز از این طریق به وجد آید. 
کوشش زن در جذّاب بودن و آرایش کردن برای شوهر، ضمن اینکه نیاز طبیعی زن به خودنمایی و تبرّج را ارضا می‌کند، وی را از جلوه گری و خودنمایی برای مردان نامحرم نیز بی نیاز می‌سازد؛ زیرا او برای شوهری خودآرایی کرده است که حقیقتا به او عشق می‌ورزد و در دوستی اش وفادار است. بدین سان، هم نیاز غریزی او به آرایش و تجمّل اشباع شده و هم از آفات وانحرافات رهایی یافته و آسیبی به سلامت روانی او وارد نشده است.

منبع عکس: موسسه منجی منتظران
پی نوشت ها:
۱ علی بن حسام الدین المتقی، کنزالعمّال فی سنن الاقوال و الافعال، انتشارات مؤسسة الرساله، ج ۳، ص۱۲۱. 
۲ عبدالواحد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، حدیث ۱۱۶۸. 
۳ Exhibitionism. 
۴ یا اَیَّتها النفسُ المُطمَئِنَه اِرجَعی اِلی رَبِّکَ راضیةً مرضیةً» (فجر: ۲۷و ۲۸) تو ای روح آرام یافته! به سوی پروردگار بازگرد، در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است. 
۵ یَومَ لایَنفَع مال و لابنون الاّ من اتَی اللّه بقلب سلیم (شعراء: ۸۸و ۸۹. 
۶ مرتضی مطهری، نظام حقوقی زن در اسلام، تهران، صدرا، ۱۳۷۹، ج ۱۹، ص۴۳۶. 
۷ جینا لمبروزو، روح زن، ترجمه پری حسام شه رئیس، تهران، دانش، ۱۳۶۹، ص ۱۵. 
۸ همان، ص ۴۲. 
۹ همان، ص ۴۴. 
۱۰ ویل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زریاب، تهران، انتشارات سازمان آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۹، ص۲۲۳. 
۱۱ «اَلْوَدُودُ الْعَفیفَةُ، اَلْعَزیزَةُ فی اَهْلِها، اَلذَّلیلَةُ مَعَ بَعْلِها، اَلْمُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوجِها، الْحِصانُ مَعَ غَیْرِهِ. »؛ محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷، ج ۵، ص۳۲۴. 
۱۲ «لایَنْبَغی لِلْمَرأةِ اَنْ تُعَطَّلَ نَفْسَها وَلو اَنْ تَعَلَّقَ فی عُنُقِها قَلادَةً، وَ لایَنْبغی لَها اَنْ تَدَعَ یَدَها مِنَ الْخِضابِ وَ لَوْ اَنْ تَمْسَحَها بِالْحَناءِ مَسْحا وَ اِنْ کانَتْ مُسِنَّةً. »؛ شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۴، ص ۴۵۹. 
۱۳ همان. 
۱۴ محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج ۶، ص۴۷۵. 
۱۵ «لاتُمَلَّکُ الْمَرْأَةُ مِنَ الْاَمْرِ ما یُجاوِزُ نَفْسَها، فَاِنَّ ذلِکَ اَنْعَمُ لِحالِها وَ اَرْخی لِبالِها وَ اَدْوَمُ لِجَمالِها، فَاِنَّ الْمَرْأَةَ رِیْحانَةٌ لَیْسَتْ بِقَهْرَمانَهٌ. »؛ شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۲۰، ص۱۶۸. 
۱۶ «اَمّا ذاتُ الْبَعْلِ فَتَزَیَّنَ لِزَوجِها وَاَمّا غَیرُ ذاتِ الْبَعْلِ فَلا یُشْبِهُ یَدَهُ یَدَ الرِّجالِ. »؛ همان، ج ۲، ص۹۷
۱۷ قال رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) لِلرِّجالِ: قَصُّوا اَظافیرَکُمْ، وَلِلنِّساءِ اُتْرُکْنَ فَاِنَّهُ اَزْیَنُ لَکُنَّ. »؛ محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج ۶، ص۴۹۱. 
۱۸ شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۴، ص۳۸۰. 
۱۹ «جَعَلَ اللهُ الذَّهَبَ فی الدُّنْیا زینَةَ النِّساءِ فَحرَّمَ عَلَی الرِّجالِ لُبْسَهُ. » همان، ص ۴۱۴. 
۲۰ محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج ۵، ص۳۲۴. 
۲۱ شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۲۰، ص۱۶۷. 
۷ نظر