بیتردید حضرت اباعبدالله الحسین، منشأ یکی از مهمترین تحولات جهان اسلام است. مردم زمان ایشان براساس موضعگیری نسبت به حضرت، به سه گروه تقسیم میشوند:
گروه اول: مردم شام
در سپاه مقابل امام، کسی از مردم شام حضور نداشت. آنها شناختی از امام نداشتند، وضع موجود را هم بد نمیدانستند لذا به حرکت امام اعتقادی نداشتند. مسلمان وحی نبودند بلکه مسلمان معاویه بودند! هرچه او میگفت بدون تأمل میپذیرفتند.
زمانیکه علی (ع) در مسجد به شهادت رسیدند، مردم شام گفتند مگر علی (ع) نماز هم میخواند ؟!
معاویه به دنبال حاکمیت جهان اسلام نبود. او به اعتراف خودش مترصد بود تا اسلام را از بین ببرد. از اینکه نام پیامبر اکرم در مأذنهها برده شود، ناراحت بود. قسم خورده بود تا کاری کند که نامی از ایشان باقی نماند. به نقل منابع اهل سنت، شرابخواری، رباخواری و تعطیل احکام الهی توسط او انجام شده است.
علی (ع) در مسند حکومت و در اولین اقدام، معاویه را برکنار کردند. امروز هم افرادی را داریم که اسلام معاویه دارند. کسیکه ادعای معنویت بغیر از طریق وحی میکند، تابع اسلام معاویه است.
گروه دوم: اصحاب سیدالشهداء (ع)
امام را میشناختند، هدفش را قبول داشتند و در عمل پای امام ایستادند.
تعدادشان بسیار کم بود. عدد اصحاب بین ۴٥ تا ۱۴٦ نقل شده ولی به ٧۲ تن شهرت پیدا کرده است.
گروه سوم: آنانکه از امام، رویگردان شدند.
امام را میشناختند و به هدف ایشان هم اعتقاد داشتند. ٦۰.۰۰۰ هزار نامه نوشتند و امام را دعوت کردند ولی موقع عمل، جا زدند!
شب عاشورا، اصحاب امام حدود ۲۰۰۰ نفر بودند اما حضرت چراغ را که خاموش کردند، عدهی زیادی رفتند و پای کار نماندند.
عوامل تغییر این گروه چه بود؟ چرا کسانیکه اهل بیت را دعوت کردند، به ایشان رحم نکردند؟
علت طرح این موضوع:
با اینکه دوره کوفیان تمام شده، اما بررسی احوال و عوامل تغییر آنها، عبرت جامعه امروز ماست!
زمانیکه امام زمان ظهور کنند، اگر در خیمه خود چراغها را خاموش کنند، ما با ایشان میمانیم یا از خیمه خارج میشویم ؟!
امیرالمؤمنین (ع) فرمودند تاریخ را بخوانید که تکرار میشود. بحث ما در این شبها، تاریخی نیست. ما دنبال یافتن ملاکی هستیم که خود را اصلاح کنیم تا انشاءالله در عصر ظهور از جاماندگان نباشیم.
نامههای بسیاری از جانب مردم کوفه برای حضرت سیدالشهداء ارسال شد که بسیاری از آنها با چندین امضاء بود. مضمون نامهها حکایت از یاری امام داشت که "ما با تو هستیم و با ما صدهزار شمشیر است"
اما در نهایت امام تنها ماندند. عوامل این غفلت و تغییر مردم کوفه چه بود؟
۱. دنیاپرستی و بنده دنیا بودن
روز دوم محرم، حضرت در سخنرانی خود فرمودند:
"... اوضاع زمانه دگرگون شده و من در چنین شرایطی مرگ را جز سعادت نمیبینم، زندگی با ظالمین ابری نکبتبار برای من است. مردم بنده دنیا هستند و دین لقله زبانشان است، وقتی موقع امتحان میشود دینداران کم میشوند ..."
حسینی شدن فرمول دارد. اول باید تکلیف خودمان را با دنیا مشخص کنیم وگرنه امام زمان خود را تنها خواهیم گذاشت! اهل بیت به ما یاد داهاند که از خداوند برای دنیای خود در حد کفاف و عفاف بخواهیم تا بنده و برده دنیا نشویم. برده دنیا نباشیم یعنی تعلقی به آن نداشته باشیم. بحث مقدار نیست، بحث وابستگی و عُلقه به آن است.
تفکر دینی مهمتر از تظاهر دینی است. جامعه ما از تفکر دینی دور شده است. اگر تفکر حاصل شود، اثرگذاری تظاهر دینی بسیار خواهد شد.
عمر سعد برده دنیا بود. حبّ ریاست، حبّ خانواده و حبّ مال باعث هلاکت او شد. باید ببینیم دنیا برای ما اصل و هدف است یا ابزار؟ نگاه صحیح به دنیا، نگاه ابزاری است. ابزار برای رسیدن به کمال.
دنیاپرستی و برده دنیا بودن اولین عامل تغییر مردم کوفه عنوان شد. مردمی که سیدالشهداء را دعوت کردند اما عاقبت مقابل او ایستادند و جنگیدند.
دنیا ۱۲ ویژگی منفی دارد. برخی از احادیث نقل شده در این زمینه عبارتند از:
دنیا خانه کسی است که خانه ندارد؛ کسیکه دنیا را جمع میکند صاحب خرد نیست؛ کسیکه از دنیا بهره زیاد دارد (بیش از حد کفاف و عفاف) به همان اندازه آخرت را از دست میدهد حتی اگر پیامبر خدا باشد. پس دنیاپرستی و رضایت خدا جمع شدنی نیست.
امام حسین (ع) در روز عاشورا فرمودند: "... از خداوند بترسید و از دنیا برحذر باشید که اگر دنیا برای کسی باقی میماند یا کسی در دنیا ماندنی بود، انبیاء برای این کار، شایستهتر از دیگران بودند. خداوند دنیا را برای امتحان خلق کرده و اهل آن را برای فنا آفریده است ... چیزهای جدید، زود کهنه میشود، نعمتهایش مضمحل میشود، شادیهایش با غم همراه است و خانه رفتن است، نه منزل برای ماندن"
سپس فرمودند: "توشه بردارید که بهترین توشه تقوا است"
برای مطالعه بیشتر در این زمینه، کتاب ۲ جلدی "دنیا و آخرت" توصیه میشود.
۲. حرامخواری
امام روز عاشورا در پاسخ به هلهله کوفیان، برای ارشاد آنان فرمودند: "شکمهایتان از حرام پر شده است"
آدمی که گوشت او از حرام روییده شده، حرف امام را میشنود اما در او نفوذ نمیکند!
بر اساس روایات متعدد، طلب حلال واجب است. پیامبر اکرم فرمودند: عبادت ۱۰ جزء است که ۹ جزء آن طلب حلال است. اگر میخواهیم نماز بر ما اثر بگذارد باید رزق حلال کسب کنیم. یکی از حقوق فرزندان بر والدین، تأمین رزق حلال و طیب برای آنان است.
یکی دیگر از حقوق فرزند بر والدین اسم نیکو است. کسانیکه اسم اهل بیت را دارند در قیامت زیر سایه صاحب نامشان هستند. بهتر است برای فرزندان خود از اسامی اهل بیت انتخاب کنیم.
پیامبر اکرم فرمودند: بازگرداندن لقمه حرام در زندگی، معادل هفتادهزار حج ثواب دارد.
ممکن است لقمه حرام بصورت ناخواسته یا نادانسته وارد زندگی ما شده باشد. شاید پول ربا در زندگی ما نباشد اما گرد ربا هست.
از آثار سوء لقمه حرام طبق روایات، عدم استجابت دعا و عدم پذیرش عبادت است. در حدیث آمده است که هرکس یک لقمه حرام بخورد، ۴۰ شب عبادت او قبول نخواهد شد. حج و عمره و صله رحم او نیز مورد قبول واقع نمیشود.
️ آثار سوء حرامخواری:
پیامبراکرم فرمودند: کسیکه از مال حرام ارتزاق کند، پیرو من نیست. و باز فرمودند: جسمی که بر مبنای حرام رشد کرده، بوی بهشت را استشمام نمیکند.
بواسطه تسلط شیطان بر نفس، انسان کسب حرام خود را توجیه میکند و این خیلی خطرناک است. براساس روایات، حُرمت مال مسلمان مثل حرمت جان اوست. کسی نمیتواند برای آن مال نقشه بکشد. امام صادق فرمودند: شمشیر زدن برای کسب پیروزی در میدان جنگ، از کسب روزی حلال آسانتر است.
از دیگر اثرات لقمه حرام عدم پذیرش حق است که انسان را کوردل میکند.
لقمه حرام در نسل انسان هم تأثیرگذار است.
️ آثار لقمه حلال در زندگی:
لقمه حلال طبق فرمایش امام صادق، باعث ایجاد نور قلب و بصیرت (بینش) است. صاحب بصیرت کسی است که میتواند از درون، حق و باطل را تشخیص دهد. الهام، امری الهی است ولی اغواء، امری شیطانی است. نباید الهام الهی را با اغواء شیطانی اشتباه گرفت. ما توان تشخیص و تفکیک این دو را نداریم. اما در حدیث آمده کسیکه چهل روز لقمه حلال بخورد، خداوند درون او را روشن و نورانی میکند.
گناه یک عمل دارد و یک اثر. عمل آن با توبه از بین میرود و اثر آن با غفران الهی. لازمه از بین بردن اثر گناه، لقمه حلال است که باعث غفران میشود.
منبع : Fares.ir برای دانلود کامل سخنرانی عوامل تغییر مردم کوفه به این سایت مراجعه کنید.
خیلی عالی بود
ممنون