صدای: AMS و بنده خدا
میکس و مسترینگ: محمدامین مولاپور
با تشکر از استدیو طلوع
تولید واحد موسیقی مؤسسه مصاف
دنبال عشق رمانتیک و آتشین نباشید! اگر در روابط زناشویی خود به این باور هستید که همچنان بایستی همان عشق و شور و دلباختگی ادامه پیدا کند، دچار یک خطای شناختی شدهاید.
❣عشق رمانتیک محصول هیجانات، هورمونها و قوای فیزیولوژیک ماست که دیر یا زود از شدت و غلیان آن کاسته میشود.
❣در یک ازدواج کارآمد، عشق رمانتیک جای خود را به صمیمیت و تعهد میدهد. شما با همسر خود صمیمی میشوید و برای بهتر شدن روابط خود با او تلاش میکنید. روز به روز عاشقتر، شفیقتر و همراهتر میشوید. حتی اگر آن هیجانات و دلباختگیهای شدید روزهای ابتدایی را نداشته باشید.
باصدای: حسین حقیقی
آهنگساز: شروین معینی
تنظیمکننده: علی وانیار
تولید واحد موسیقی مؤسسه مصاف
تهیهکننده نماهنگ: مهاجر توحید پرست
کارگردان: داوود احمدی
تهیه شده در مأوا
سه مسافر به شهری رسیدند که پیری دانا آنجا زندگی میکرد. نزد او رفتند و خواستند که به آنها پندی دهد.
پیر پرسید:
چقدر اینجا میمانید؟
اولی گفت:
تقریبا سه ماه.
جواب شنید:
به گمانم نتوانی تمام مناطق دیدنی شهر را ببینی.
دومی گفت:
شش ماه.
جواب شنید:
شاید تو از آن دوستت هم کمتر شهر را ببینی.
سومی گفت:
یک هفته.
جواب شنید:
تو از آن دو بیشتر شهر را خواهی دید!!
سپس گفت:
زمانی که آدمها فکر میکنند زمان زیادی در اختیار آنهاست به راحتی آن را تلف میکنند اما آن هنگام که اطمینان داشته باشند وقتشان اندک
است ارزش زمانشان را به خوبی درک میکنند.
راستی ما چقدر وقت داریم؟
نان درآوردن مطلقا جزو وظایف زن نیست. آن جایی که زن می خواهد برود بیرون برای این که نان دربیاورد نه، همان در خانه بماند. نان درآوردن بر زن لازم نیست، بیخود زحمتش را به خودش ندهد، کارهایی دارد که معادل آن کار هست داخل خانه، خیلی هم مهم تر است. اما آن جایی که صحبت فعالیت اجتماعی است، صحبت جهاد در راه خداست، صحبت کار فرهنگی است، صحبت عرض کنم که حفظ پشت جبهه است، صحبت کارهای سیاسی گوناگون است، آن جا بله زن برود، آن جا تکلیف اوست، وظیفه اوست، بایستی هرچی هم می تواند اگر چنان چه آن کار کار واجبی هست از کار داخل خانه هم بزند، آن را محدود کند تا این که بتواند به آن کار اجتماعی و سیاسی اش برسد.
امام باقر علیه السلام:
اِتَّبِعْ مَن یُبکیکَ و هُو لکَ ناصِحٌ، و لا تَتَّبِعْ مَن یُضحِکُکُ و هُو لکَ غاشٌّ
از کسى که تو را مىگریاند اما خیرخواه توست پیروى کن و از کسى که تو را مىخنداند اما با تو رو راست نیست پیروى مکن.
المحاسن، جلد ۲، صفحه ۴۴۰
گوزنی بر لب آب چشمهای رفت تا آب بنوشد.
عکس خود را در آب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد، غمگین شد اما شاخهای بلند و قشنگش را که دید، شادمان و مغرور شد.
در همین حین چند شکارچی قصد او کردند.
گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک میدوید، صیادان به او نرسیدند اما وقتی به جنگل رسید، شاخهایش به شاخه درخت گیر کرد و نتوانست به تندی بگریزد.
صیادان که همچنان به دنبالش بودند، سر رسیدند و او را گرفتند.
گوزن چون گرفتار شد با خود گفت:
دریغ، پاهایم که از آنها ناخشنود بودم، نجاتم دادند اما شاخهایم که به زیبایی آنها میبالیدم، گرفتارم کردند.
چه بسا چیزهایی که از آنها ناشکر و گلهمندیم پله صعودمان باشند و چیزهایی که در رابطه با آنها مغروریم، مایه سقوطمان باشند.