.

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حیا» ثبت شده است

اکسیرِ تبدیل گناه به ثواب!

اکسیر تبدیل گناه به خوبی

چهار ویژگی که گناهان را به ثواب تبدیل مى‌کند: 

پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله فرمود اگر کسی چهار تا ویژگی داشته باشه، سر تا پاش هم گناه باشه گناهانش تبدیل به خوبی میشه

1 - راستگویی

2 - حیا

3 - خوش خُلقی

4 - شکرگزاری

کافی، ج‏ ۲، ص ۱۰۷

کانال تخصصی نجات از گناه

۰ نظر
دختر در نگاه اهل بیت

دختر در نگاه اهل بیت

چه خوب فرزندانى هستند دخترانِ با حیا. هر کس یکى از آنها را داشته باشد، خداوند آن دختر را براى او مانعى در برابر آتش دوزخ قرار مى دهد.

میزان الحکمة ج 13ص 442 ح٢٢٦24


هر که دختری داشته باشد وخوب تربیتش کند و او را به خوبی دانش بیاموزد واز نعمتهایی که خداوند به او عطا کرده به وفور بهره مندش سازد، آن دختر، سپر و پوشش پدر در برابر آتش دوزخ خواهد بود.

میزان الحکمة ج 13ص 442 ح٢٢٦١٩

۰ نظر

سیمای حقیقی مسأله پوشش

منبع عکس: تبیان

مقدمه «واژه حجاب»

استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبة جدید است. در قدیم و مخصوصا در اصطلاح فقهاء کلمه "ستر " که به معنی پوشش است به کار رفته است. فقهاء چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده اند کلمه " ستر " را به کار برده اند نه کلمه حجاب را. بهتر این بود که این کلمه عوض نمی شد و ما همیشه همان کلمه " پوشش " را به کار می‌بردیم. زیرا معنی شایع لغت حجاب پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده می‌شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. 

وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است بدین معنی نیست که از خانه بیرون نروند. زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست. در برخی از کشورهای قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهائی وجود داشته است ولی در اسلام وجود ندارد. پوشش زن در اسلام اینست که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمائی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذکر می‌کند و فتوای فقهاء هم مؤید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنت ذکر خواهیم کرد. در آیات مربوطه لغت حجاب به کار نرفته است. آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذکر کرده است بدون آنکه کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیه ای که در آن کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام. می‌دانیم که در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهای خاصی وارد شده است .

اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز می‌شود: یا نساء النبی لستن کأحد من النساء یعنی شما با سایر زنان فرق دارید. اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان در خانه‌های خود بمانند و در این جهت بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است. 

قرآن کریم صریحا به زنان پیغمبر می‌گوید: و قرن فی بیوتکن یعنی در خانه‌های خود بمانید. اسلام می‌خواسته است " امهات المؤمنین " که خواه ناخواه احترام زیادی در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند و احیانا ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند. و چنانکه می‌دانیم یکی از " امهات المؤمنین " (عایشه) که از این دستور تخلف کرد ماجراهای سیاسی ناگواری برای جهان اسلام به وجود آورد. 

خود او همیشه اظهار تأسف می‌کرد و می‌گفت دوست داشتم فرزندان زیادی از پیغمبر می‌داشتم و می‌مردند اما به چنین ماجرائی دست نمی زدم. سر اینکه زنان پیغمبر ممنوع شدند از اینکه بعد از آن حضرت با شخص دیگری ازدواج کنند به نظر من همین است. یعنی شوهر بعدی از شهرت و احترام زنش سوء استفاده می‌کرد و ماجراها می‌آفرید. بنابراین اگر درباره زنان پیغمبر دستور اکیدتر و شدیدتری وجود داشته باشد بدین جهت است. به هر حال آیه ای که در آن آیه کلمه " حجاب " به کار رفته آیه ۵۴ از سوره احزاب است که می‌فرماید: " و اذا سالتموهن متاعا فاسالوهن من وراء حجاب ". یعنی اگر از آنها متاع و کالای مورد نیازی مطالبه می‌کنید از پشت پرده از آنها بخواهید. در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامی هر جا نام " آیه حجاب " آمده است مثلا گفته شده قبل از نزول آیه حجاب چنان بود و بعد از نزول آیه حجاب چنین شد مقصود این آیه است که مربوط به زنان پیغمبر است (۱) نه آیات سوره نور که می‌فرماید: قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم - الی آخر - قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن یا آیه سوره احزاب که می‌فرماید: یدنین علیهن من جلابیبهن - الی آخر. اما اینکه چطور شد در عصر اخیر به جای اصطلاح رائج فقهاء یعنی ستر و پوشش کلمه حجاب و پرده و پردگی شایع شده است برای من مجهول است و شاید از ناحیه اشتباه کردن حجاب اسلامی به حجابهائی که در سایر ملل مرسوم بوده است باشد. ما در این باره بعدا توضیح بیشتری خواهیم داد. 

۱ - رجوع شود به صحیح مسلم جلد ۴ صفحات ۱۵۱ -. ۱۴۸ 

سیمای حقیقی مسأله حجاب 
اشاره 
حقیقت امر اینست که در مسأله پوشش - و به اصطلاح عصر اخیر حجاب - سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان؟ روح سخن اینست که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را به استثناء زنا ببرد یا نه؟ 
اسلام که به روح مسائل می‌نگرد جواب می‌دهد: خیر مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین می‌توانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجوئی کنند اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است. و زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع می‌باشند. 
درست است که صورت ظاهر مسأله اینست که زن چه بکند؟ پوشیده بیرون بیاید یا عریان؟ یعنی آن کس که مسأله به نام او عنوان می‌شود زن است و احیانا مسأله با لحن دلسوزانه ای طرح می‌شود که آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محکوم و اسیر و در حجاب؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینکه آیا مرد باید در بهره کشی جنسی از زن جز از جهت زنا آزادی مطلق داشته باشد یا نه؟ یعنی آنکه در این مسأله ذی نفع است مرد است نه زن و لااقل مرد از زن در این مسأله ذی نفع تر است. به قول ویل دورانت: " دامنهای کوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است ". پس روح مسأله محدودیت کامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع یا آزاد بودن کامیابیها و کشیده شدن آنها به محیط 
اجتماع است. اسلام طرفدار فرضیه اول است. از نظر اسلام محدودیت کامیابیهای جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می‌کند.
و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین می‌گردد و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفاء نیروی کار و فعالیت اجتماع می‌گردد و از نظر وضع زن در برابر مرد سبب می‌گردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود. فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است. 
بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی و بعضی دیگر جنبه اجتماعی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او. حجاب در اسلام از یک مسأله کلی تر و اساسی تری ریشه می‌گیرد و آن اینست 
که اسلام می‌خواهد انواع التذاذهای جنسی چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوئیهای جنسی به هم می‌آمیز دل اسلام می‌خواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند. اکنون به شرح چهار قسمت فوق می‌پردازیم: 

۱ - آرامش روانی 
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار هیجانها و التهابهای جنسی را فزون می‌بخشد و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی در می‌آورد. غریزه جنسی غریزه ای نیرومند عمیق و " دریا صفت " است.
هر چه بیشتر اطاعت شود سرکش تر می‌گردد همچون آتش که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند شعله ورتر می‌شود. برای درک این مطلب به دو چیز باید توجه داشت:
۱ - تاریخ همانطوری که از آزمندان ثروت یاد می‌کند که با حرص و آزی حیرت آور در پی گرد آوردن پول و ثروت بوده اند و هرچه بیشتر جمع می‌کرده اند حریصتر می‌شده اند همچنین از آزمندانی در زمینه مسائل جنسی یاد می‌کند. اینها نیز به هیچ وجه از نظر حس تصرف تملک زیبا و یان در یک حدی متوقف نشده اند.
 صاحبان حرمسراها و در واقع همه کسانی که قدرت استفاده داشته اند چنین بوده اند. کریستن سن نویسنده کتاب " ایران در زمان ساسانیان " در فصل نهم کتاب خویش می‌نویسد: " در نقش شکار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنی که خسرو (پرویز) در حرم داشت می‌بینیم. 
این شهریار هیچگاه از این میل سیر نمی شد. دوشیزگان و بیوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان می‌دادند به حرم خود می‌آورد. هر زمان که میل تجدید حرم می‌کرد نامه ای چند به فرمانروایان اطراف می‌فرستاد و در آن وصف زن کامل عیار را درج می‌کرد. پس عمال او هرجا زنی را با وصف نامه مناسب می‌دیدند به خدمت می‌بردند ". از اینگونه جریانها در تاریخ قدیم بسیار می توان یافت. در جدید این جریانها به شکل حرمسرا نیست به شکل دیگر است با این تفاوت که در جدید لزومی ندارد کسی به اندازه خسرو پرویز و هارون الرشید امکانات داشته باشد. 
در جدید به برکت تجدد فرنگی برای مردی که یک صد هزارم پرویز و هارون امکانات داشته باشد میسر است که به اندازه آنها از جنس زن بهره کشی کند. ۲ - هیچ فکر کرده اید که حس " تغزل " در بشر چه حسی است؟ قسمتی از ادبیات جهان عشق و غزل است. در این بخش از ادبیات مرد محبوب و معشوق خود را ستایش می‌کند.
به پیشگاه او نیاز می‌برد او را بزرگ و خود را کوچک جلوه می‌دهد خود را نیاز می‌برد او را بزرگ و خود را کوچک جلوه می‌دهد خود را نیازمند کوچکترین عنایت او می‌داند مدعی می‌شود که محبوب و معشوق " صد ملک جان به نیم نظر می‌تواند بخرد پس چرا در این معامله تقصیر می‌کند " از فراق او دردمندانه می‌نالد. این چیست؟ چرا بشر در مورد سایر نیازهای خود چنین نمی کند؟ آیا تاکنون دیده اید که یک آدم پول پرست برای پول و یک آدم جاه پرست برای جاه و مقام غزلسرائی کرده است؟! آیا تاکنون کسی برای نان غزلسرائی کرده است؟ 
چرا هر کسی از شعر و غزل دیگری خوشش می‌آید؟ چرا همه از دیوان حافظ اینقدر لذت می‌برند؟ آیا جز این است که 
همه کس آنرا با زبان یک غریزه عمیق که سراپای وجودش را گرفته است منطبق می‌بیند؟ چه قدر اشتباه می‌کنند کسانی که می‌گویند یگانه عامل اساسی فعالیتهای بشر عامل اقتصاد است! بشر برای عشقهای جنسی خود موسیقی خاصی دارد همچنانکه برای معنویات نیز موسیقی خاص دارد در صورتی که برای حاجتهای صرفا مادی از قبیل آب و نان و موسیقی ندارد. من نمی خواهم ادعا کنم که تمام عشقها جنسی است و هم هرگز نمی گویم که حافظ و سعدی و سایر غزلسرایان صرفا از زبان غریزه جنسی سخن گفته اند. این مبحث مبحث دیگری است که جداگانه باید بحث شود. ولی قدر مسلم اینست که بسیاری از عشقها و غزلها عشق و غزلهائی است که مرد برای زن داشته است. همین قدر کافی است که بدانیم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نیست که با سیر شدن شکم اقناع شود بلکه یا به صورت حرص و آز و تنوع پرستی در می‌آید و یا به صورت عشق و غزل. ما بعدا در این باره بحث خواهیم کرد که در چه شرائطی حالت حرص و آز جنسی تقویت می‌شود و در چه شرائطی شکل عشق و غزل پیدا می‌کند و رنگ معنوی به خود می‌گیرد. 
به هر حال اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل کرده است. روایات زیادی درباره خطرناک بودن غریزه ای که مرد و زن را به یکدیگر پیوند می‌دهد وارد شده است. اسلام تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم برای زنان و هم برای مردان تکلیف معین کرده است. یک وظیفه مشترک که برای زن و مرد هر دو مقرر فرموده مربوط به نگاه کردن است: قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم... قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن. خلاصه این دستور اینست که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند.
نباید چشم چرانی کنند نباید نگاههای مملو از شهوت به یکدیگر بدوزند نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند. یک وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن اینست که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دلربائی نپردازند. به هیچ وجه و هیچ صورت و با هیچ شکل و رنگ و بهانه ای کاری نکنند که موجبات تحریک مردان بیگانه را فراهم کنند. 
روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می‌گیرد. همانطور که بشر - اعم از مرد و زن - در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملک جاه و مقام سیر نمی شود و اشباع نمی گردد. 
در ناحیه جنسی نیز چنین است. هیچ مردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و باعخره هیچ دلی از هوس سیر نمی شود. و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون است به نوعی احساس محرومیت. دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماریهای روانی می گردد. چرا در دنیای غرب اینهمه بیماری روانی زیاد شده است؟ علتش آزادی اخلاقی و جنسی و تحریکات فراوان سکسی است که به وسیله جرائد و مجلات و سینماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غیر رسمی و حتی خیابانها و کوچه‌ها انجام می‌شود. اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است.[ البته دستور پوشش مربوط به زن و مرد می باشد و به دلیل این که زنان جذابیت بدنی بیشتری دارند به آنان بیشتر توصیه شده است و مردان نیز که با نگاه کردن احتمال خطای آنان بیشتر است به نگاه نکردن نامحرم بیشتر توصیه شده اند] از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچی همچنانکه از نظر تصاحب جسم و تن زن شکار است و مرد شکارچی. 
میل زن به خودآرائی از این نوع حس شکارچیگری او ناشی می‌شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای بدن نما و آرایشهای تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می‌خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد. لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است.و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است. اما درباره طغیان پذیری غریزه جنسی و اینکه بر خلاف ادعای افرادی مانند راسل غریزه جنسی با آزاد گذاشتن کامل و خصوصا با فراهم کردن وسائل تحریک هرگز سیر نمی شود و اشباع نمی گردد و همچنین درباره انحراف " چشم چرانی " در مردان و انحراف " تبرج " در زنان باز هم بحث خواهیم کرد. 

۲ - استحکام پیوند خانوادگی
شک نیست که هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود. و بالعکس هر چیزی که باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگی زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد. اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع پیوند زن و شوهری را محکم می‌سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می‌شود. فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع از نظر اجتماع خانوادگی اینست که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود در حالی که در سیستم آزادی کامیابی همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می‌رود و در نتیجه کانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می‌شود. علت اینکه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان پیشنهاد می‌شود جواب می‌دهند که حالا زود است ما هنوز بچه ایم و یا به عناوین دیگر از زیر بار آن شانه خالی می‌کنند همین است. 
و حال آنکه در قدیم یکی از شیرین ترین آرزوهای جوانان ازدواج بود. جوانان پیش از آنکه به برکت دنیای اروپا کالای زن اینهمه ارزان و فراوان گردد " شب زفاف را کم از تخت پادشاهی " نمی دانستند. ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم آغاز محرومیت و محدودیت است. در سیستم روابط آزاد جنسی پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می‌دهد و آنها را ملزم می‌سازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان می‌بخشد. سیستم روابط آزاد اولا موجب می‌شود که پسران تا جائی که ممکن است از ازدواج و تشکیل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامی که نیروهای جوانی و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستی می‌نهد اقدام به ازدواج کنند و در این موقع زن را فقط برای فرزند زادن و احیانا برای خدمتکاری و کلفتی بخواهند و ثانیا پیوند ازدواجهای موجود را سست می‌کند و سبب می‌گردد به جای اینکه خانواده بر پایه یک عشق خالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یک از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند بر عکس به چشم رقیب و عامل سلب آزادی و محدودیت ببیند و چنانکه اصطلاح شده است یکدیگر را زندانبان بنامند. وقتی پسر یا دختری می‌خواهد بگوید ازدواج کرده‌ام می‌گوید برای خودم زندانبان گرفته ام. این تعبیر برای چیست؟ برای اینکه قبل از ازدواج آزاد بود هر کجا بخواهد برود. 
با هر کس بخواهد بر قصد بلاسد هیچکس نبود که بگوید بالای چشمت ابرو است. ولی پس از ازدواج این آزادیها محدود شده است اگر یک شب دیر به خانه بیاید مورد مؤاخذه همسرش قرار می‌گیرد که کجا بودی؟ و اگر در محفلی با التهاب با دختری بر قصد همسرش به او اعتراض می‌کند. واضح است که روابط خانواده در چنین سیستمی تا چه اندازه سرد و سست و غیر قابل اطمینان است. 
بعضی‌ها مانند برتراند راسل پنداشته اند که جلوگیری از معاشرتهای آزاد صرفا به خاطر اطمینان مرد نسبت به نسل است برای حل اشکال استفاده از وسائل ضد آبستنی را پیشنهاد کرده اند در صورتی که مسأله تنها پاکی نسل نیست. مسأله مهم دیگر ایجاد پاکترین و صمیمی ترین عواطف بین زوجین و برقرار ساختن یگانگی و اتحاد کامل در کانون خانواده است. تأمین این هدف وقتی ممکن است که زوجین از هرگونه استمتاع از غیر همسر یا همسران قانونی چشم بپوشند مرد چشم به زن دیگر نداشته باشد و زن نیز در صدد تحریک و جلب توجه کسی جز شوهر خود نباشد و اصل ممنوعیت هر نوع کامیابی جنسی در غیر کادر خانواده حتی قبل از ازدواج هم رعایت گردد. به علاوه زنی که تا اینجا پیش رفته است که به پیروی از امثال راسل و تقلید از صاحبان مکتب " اخلاق نوین جنسی " با داشتن همسر قانونی عشق خود را در جای دیگر جستجو می‌کند و با مرد مورد عشق و علاقه خود همبستر می‌شود چه اطمینانی هست که به خاطر همسر قانونی که چندان مورد علاقه اش نیست وسائل ضد آبستنی به کار برد و از مرد مورد عشق و علاقه خود آبستن نشود و فرزند را به ریش همسر قانونی نبندد قطعا چنین زنی مایل است که فرزندی که به دنیا می‌آورد از مرد مورد علاقه اش باشد نه از مردی که فقط به حکم قانون همسر او است و الزاما به حکم قانون نباید از غیر او آبستن بشود. همچنان مرد نیز طبعا علاقه مند است که از زن مورد عشق و علاقه اش فرزند داشته باشد نه از زنی که با زور قانون به او پیوند کرده اند. دنیای اروپا عملا نشان داده است که با وجود وسائل ضد آبستنی آمار فرزندان غیر مشروع وحشت آور است. 

۳ - استواری اجتماع 
کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف می‌کند. برعکس آنچه که مخالفین حجاب خرده گیری کرده اند و گفته اند: " حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است " بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع است. آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای او است حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد. اسلام نه می‌گوید که زن از خانه بیرون نرود و نه می‌گوید حق تحصیل علم و دانش ندارد - بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن و مرد دانسته است - و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم می‌کند. اسلام هرگز نمی خواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بار آید. پوشانیدن بدن به استثناء وجه و کفین مانع هیچگونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست. آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذتجوئیهای شهوانی است. 
آیا اگر پسر و دختری در محیط جداگانه ای تحصیل کنند و فرضا در یک محیط درس می‌خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچگونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس می‌خوانند و فکر می‌کنند و به سخن استاد گوش می‌کنند یا وقتی که کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد؟ 
آیا اگر مردی در خیابان و بازار و اداره و کارخانه و غیره با قیافه‌های محرک و مهیج زنان آرایش کرده دائما مواجه باشد بهتر سرگرم کار و فعالیت می‌شود یا در محیطی که با چنین مناظری روبرو نشود؟ اگر باور ندارید از کسانی که در این محیط کار می‌کنند بپرسید. هر مؤسسه یا شرکت یا اداره ای که سخت مایل است کارها به خوبی جریان یابد از این نوع آمیزشها جلوگیری می‌کند. 
اگر باور ندارید تحقیق کنید. حقیقت اینست که این وضع بی حجابی رسوا که در میان ما است و از اروپا و آمریکا هم داریم جلو می‌افتیم از مختصات جامعه‌های پلید سرمایه داری غربی است و یکی از نتائج سوء پول پرستی‌ها و شهوترانیهای سرمایه داران غرب است بلکه یکی از طرق و وسائلی است که آنها برای تخدیر و بی حس کردن اجتماعات انسانی و در آوردن آنها به صورت مصرف کننده اجباری کالاهای خودشان به کار می‌برند". آری باید زن ایرانی به بهانه " تجدد " و " تقدم " و " مقتضیات زمان " هر روز و هر ساعت با وسائلی که در دنیای سرمایه داری تهیه می‌شود خود را در معرض نمایش بگذارد تا بتواند چنین مصرف کننده لایقی برای کارخانه‌های اروپائی باشد . اگر زن ایرانی بخواهد خود را فقط برای همسر قانونی و یا برای حضور در مجالس اختصاصی زنان بیاراید نه مصرف کننده لایقی برای سرمایه داران غربی خواهد بود و نه وظیفه و مأموریت دیگرش را که عبارت است از انحطاط اخلاق جوانان و ضعف اراده آنان و ایجاد رکود در فعالیت اجتماعی به نفع استعمار غرب انجام خواهد داد. در جامعه‌های غیر سرمایه داری با همه احساسات ضد مذهبی که در آنجا وجود دارد کمتر شنیده می‌شود که چنین رسوائیها به نام آزادی زن وجود داشته باشد. 

۴ - ارزش و احترام زن 
قبلا گفتیم که مرد به طور قطع از نظر جسمانی بر زن تفوق دارد. از نظر مغز و فکر نیز تفوق مرد لااقل قابل بحث است. زن در این دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد ولی زن از طریق عاطفی و قلبی همیشه تفوق خود را بر مرد ثابت کرده است. حریم نگه داشتن زن میان خود و مرد یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است. اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند. 
اسلام مخصوصا تأکید کرده است که زن هر اندازه متین تر و با وقارتر و عفیفتر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد بیگانه نگذارد بر احترامش افزوده می‌شود. 
بعدا در تفسیر آیات سوره احزاب خواهیم دید که قرآن کریم پس از آنکه توصیه می‌کند زنان خود را بپوشانند می‌فرماید: " ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین ". یعنی این کار برای اینکه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمی دهند بهتر است و در نتیجه دور باش و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبکسر می‌گردد. 

برگرفته شده از کتاب مسأله حجاب شهید مطهری ص 71-55 با کمی تلخیص
۰ نظر
بالا بردن ارزش

بالا بردن ارزش

به طور کلی بحثی است درباره ریشه اخلاق جنسی زن از قبیل حیا و عفاف و از آنجمله است تمایل به ستر و پوشش خود از مرد. در اینجا نظریاتی ابراز شده است. دقیق ترین آنها اینست که حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. زن با هوش فطری و با یک حس مخصوص به خود دریافته است که از لحاظ جسمی نمی تواند با مرد برابری کند و اگر بخواهد در میدان زندگی با مرد پنجه نرم کند از عهده زور با زوی مرد بر نمی آید و از طرف دیگر نقطه ضعف مرد را در همان نیازی یافته است که خلقت در وجود مرد نهاده است که او را مظهر عشق و طلب و زن را مظهر معشوقیت و مظلومیت قرار داده است. 

در طبیعت جنس نر گیرنده و دنبال کننده آفریده شده است. به قول ویل دورانت: " آداب جفتجوئی عبارت است از حمله برای تصرف در مردان و عقب نشینی برای دلیری و فریبندگی در زنان... مرد طبعا جنگی و حیوان شکاری است عملش مثبت و تهاجمی است. 

زن برای مرد همچون جائزه ای است که باید آنرا برباید ". وقتی که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست همانطور که متوسل به زیور و خودآرائی و تجمل شد که از آن راه مرد تصاحب کند متوسل به دور نگهداشتن خود از دسترس مرد نیز شد .

دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق و طلب او را تیزتر کند و در نتیجه مقام و موقع خود را بالا برد. ویل دورانت می‌گوید: " حیا امر غریزی نیست بلکه اکتسابی است. زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند ". ویل دورانت می‌گوید: " خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است. اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشریح می‌کردند توجه ما به آن جلب می‌شد ولی رغبت و قصد به ندرت تحریک می‌گردید. مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیا است و بی آنکه بداند حس می‌کند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و رقت عالی خبر می‌دهد ". مولوی عارف نازک اندیش و دوربین خودمان مثلی بسیار عالی در این زمینه می‌آورد اول درباره تسلط معنوی زن بر مرد می‌گوید: 

زین للناس حق آراسته است                       زانچه حق آراست چون تانند رست 

چون پی یسکن الیهاش آفرید                     کی تواند آدم از حوا برید 

رستم زال ار بود وز حمزه بیش                  هست در فرمان اسیر زال خویش 

آنکه عالم مست گفتارش بدی                     کلمینی یا حمیرا می‌زدی 

آنگاه راجع به تأثیر حریم و حائل میان زن و مرد در افزایش قدرت و محبوبیت زن و در بالا بردن مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق و سوز مثلی لطیف می‌آورد: آنها را به آب و آتش تشبیه می‌کند می‌گوید مثل مرد مثل آب است و مثل زن مثل آتش اگر حائل از میان آب و آتش برداشته شود آب بر آتش غلبه می‌کند و آنرا خاموش می‌سازد اما اگر حائل و حاجبی میان آن دو برقرار گردد مثل اینکه آب را در دیگی قرار دهند و آتش در زیر آن دیگ روشن کنند آنوقت است که آتش آب را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد اندک اندک او را گرم می‌کند و احیانا جوشش و غلیان در او به وجود می‌آورد تا آنجا که سراسر وجود او را تبدیل به بخار می‌سازد. می‌گوید: 

آب غالب شد بر آتش از لهیب                       زآتش او جوشد چو باشد در " حجیب " 

چونکه دیگی حایل آمد آن دو را                   نیست کرد آن آب را کردش هوا 

مرد برخلاف آنچه ابتدا تصور می‌رود در عمق روح خویش از ابتذال زن و از تسلیم و رایگانی او متنفر است. مرد همیشه عزت و استغناء و بی اعتنائی زن را نسبت به خود ستوده است. ابن العفیف می‌گوید: 

تبدی النفار دلالا و هی آنسه                        یا حسن معنی الرضا فی صوره الغضب 

نظامی می‌گوید: 

چه خوش نازی است ناز خوبرویان              زدیده رانده را از دیده جویان 

به طور کلی رابطه ای است میان دست نارسی و فراق از یک طرف و عشق و سوز و گرانبهائی از طرف دیگر همچنانکه رابطه ای است میان عشق و سوز از یک طرف و میان هنر و زیبائی از طرف دیگر یعنی عشق در زمینه فراقها و دست نارسی‌ها می‌شکفد و هنر و زیبائی در زمینه عشق رشد و نمو می‌یابد. برتراند راسل می‌گوید: " از لحاظ هنر مایه تأسف است که به آسانی به زنان بتوان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آنکه غیر ممکن گردد ". هم او می‌گوید: " در جائی که اخلاقیات کاملا آزاد باشد انسانی که بالقوه ممکن است عشق شاعرانه ای داشته باشد عملا بر اثر موفقیتهای متوالی به واسطه جاذبه شخصی خود ندرتا نیازی به توسل به عالیترین تخیلات خود خواهد داشت ". 

ویل دورانت در لذات فلسفه می‌گوید: " آنچه بجوئیم و نیابیم عزیز و گرانبها می‌گردد. زیبائی به قدرت میل بستگی دارد و میل با اقناع و ارضاء ضعیف و با منع و جلوگیری قوی می‌گردد ". از همه عجیب تر سخنی است که یکی از مجلات زنانه از آلفرد هیچکاک - که به قول آن مجله به حسب فن و شغل فیلمسازی خود درباره زنان تجارب فراوان دارد - نقل می‌کند. او می‌گوید: 

" من معتقدم که زن هم باید مثل فیلمی پرهیجان و پرآنتریک باشد بدین معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و برای کشف خود مرد را به نیروی تخیل و تصور زیادتری وادارد. باید زنان پیوسته بر همین شیوه رفتار کنند یعنی کمتر ماهیت خود را نشان دهند و بگذارند مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد ". 

ایضا همان مجله در شماره دیگری از همین شخص چنین نقل می‌کند: " زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب و رویبندی که به کار می‌بردند خود بخود جذاب می‌نمودند و همین مسأله جاذبه نیرومندی بدانها می‌داد اما به تدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان غربی از خود نشان می‌دهند حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود از میان می‌رود و همراه آن از جاذبه جنسی او هم کاسته می‌شود ". می‌گویند: " مشتاقی است مایه مهجوری ". این صحیح است اما عکس آن هم صحیح است که: " مهجوری است مایه مشتاقی ". امروز یکی از خعهایی که در دنیای اروپا و امریکا وجود دارد خع عشق است. در کلمات دانشمندان اروپائی زیاد این نکته به چشم می‌خورد که اولین قربانی آزادی و بی بند و باری امروز زنان و مردان عشق و شور و احساسات بسیار شدید و عالی است. 

در جهان امروز هرگز عشقهائی از نوع عشقهای شرقی از قبیل عشقهای مجنون و لیلی و خسرو و شیرین رشد و نمو نمی کند. نمی خواهم به جنبه تاریخی قصه مجنون و لیلی و خسرو و شیرین تکیه کرده باشم ولی این قصه‌های بیان کننده واقعیاتی است که در اجتماعات شرقی وجود داشته است. 

از این داستانها می‌توان فهمید که زن بر اثر دور نگهداشتن خود از دسترسی مرد تا کجا پایه خود را بالا برده است و تا چه حد سر نیاز مرد را به آستان خود فرود آورده است؟ قطعا درک زن این حقیقت را در تمایل او به پوشش بدن خود و مخفی کردن خود به صورت یک راز تأثیر فراوان داشته است.

 اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهری را محکم می‌سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می‌شود. مسئله حجاب، ص81 بنیاد شهید مطهری

برگرفته شده از کتاب مساله حجاب مرتضی مطهری ص52-47  دانلود کتاب

در صورت خراب بودن لینک دانلود بالا به این آدرس مراجعه کنید.  www.ghbook.ir/book/3374

۰ نظر

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور «عفاف و حجاب»

پیشنهاد دانلود

زمان: 108 دقیقه

دانلود تصویری - حجم 475 مگابایت

دانلود صوتی با کیفیت 80kb - حجم 61 مگابایت 

دانلود صوتی با کیفیت 24kb - حجم 18 مگابایت

۴ نظر
زن، حیا و میل به خودنمایی

زن، حیا و میل به خودنمایی


        بنام خدایى که هم رحمتى عام دارد و هم رحمتى خاص به نیکان


در این مقاله بر آنیم تا با قبول میل به خود نمایی در خانم‌ها و همچنین صفت حیا، راهکار عملی اسلام برای بهداشت روانی زنان را تبیین کنیم: ۱. اختصاص غریزه تبرّج به زنان یکی از ویژگی‌های مهم زنان، خصیصه تبرّج و خودنمایی است که به صورت غریزی و طبیعی در آنان وجود دارد. قرآن در دو آیه از آیات حجاب، از تبرّج و خودنمایی زنان صحبت کرده و آن را محدود به محیط خانواده کرده است. در یک جا می‌فرماید: (وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی) (احزاب: ۳۳) ای زنان (در برابر نامحرم) ظاهر نشوید و خودنمایی نکنید؛ مانند خودنمایی دوران جاهلیت نخستین؛ در آیه دیگر می‌فرماید: (غَیْرَ مُتَبَرِجاتٍ بِزینَهٍ) (نور: ۶۰) زنان، (در برابر نامحرمان) با زینت هاوآرایش هایشان خودنمایی نکنند. 

غریزه خودنمایی و تبرّج از ویژگی‌های زنانه است و در مردان کمتر است. به همین دلیل پوشش و حجاب برای زنان واجب شده است. البته این موضوع به این مفهوم نیست که مردان هیچ محدودیتی در پوشش ندارند. 

قرآن در این آیات فقط زنان را از تبرّج و خودنمایی و به نمایش گذاشتن جاذبه‌های جنسی خود در برابر نامحرم نهی کرده و از تبرّج مردان سخنی نگفته است. از ظاهر این مطلب فهمیده می‌شود که غریزه خودنمایی و تبرّج از ویژگی‌های زنانه است و در مردان کمتر است. به همین دلیل پوشش و حجاب برای زنان واجب شده است. البته این موضوع به این مفهوم نیست که مردان هیچ محدودیتی در پوشش ندارند. 

شهید مطهّری درباره آثار این غریزه و نیز اختصاص آن به زنان می‌گوید: «اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است، این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‌ها و دل ها، مرد شکار است و زن شکارچی؛ همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خودآرایی از این نوع حس شکارچی گری او ناشی می‌شود. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود، می‌خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه خود اسیر کند، انحراف تبرّج و برهنگی از انحراف‌های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است. »۶ 

وجود این غریزه برای متمایل کردن مرد جنس مذکر به زن جنس مؤنث است تا بدین وسیله، مقدّمات ازدواج و زندگی مشترک را بین آنان فراهم کند. درباره غریزه خودنمایی و تبرّج، غیر از منابع اسلامی، برخی از دانشمندان نیز مطالب جالبی دارند. خانم جینا لمبروزو (G,Lombroso) روان شناس معروف ایتالیایی، در این باره می‌گوید: «در زن علاقه به دلبر بودن و دل باختن، مورد پسند بودن و مایه خرسند شدن بسیار شدید است. »۷ در جای دیگری می‌گوید: «یکی از تمایلات عمیق و آرزوهای اساسی زن آن است که در چشم دیگران اثری مطلوب بخشیده و به وسیله حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگی صدا، طرز تکلّم و بالاخره شیوه خرام خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آن‌ها را تحریک نموده و روحشان را مجذوب سازد. »۸همچنین درباره تأثیر غریزه خودآرایی و تبرّج در زندگی زنان می‌گوید: «میل به جلب دیگران، بزرگ ترین و مهم ترین محرّک زندگانی زن محسوب می‌شود. »۹

ویل دورانت نیز درباره آثار غریزه تبرّج زن می‌گوید: «زن میل دارد بیشتر مطلوب باشد، نه طالب، و به همین جهت، در ارج گذاری و تقدیر آن جاذبه‌هایی که مایه تشدید میل مرد است، استاد است. » بنابراین، اصل وجود این غریزه و اختصاص آن به زن در بین دانشمندان پذیرفته شده است. ۱۰ ۲. پرورش و توجه به غریزه تبرّج در اسلام غریزه خودنمایی و خودآرایی مانند سایر غرایز آدمی، نیازمند قانونمندی و کنترل است؛ یعنی باید از افراط و تفریط در آن پرهیز شود؛ زیرا عدم کنترل این غریزه، چه از لحاظ افراط و چه از لحاظ تفریط، برای زن زیانبخش است و سلامتی او را به خطر می‌اندازد. از این رو، در دین اسلام برای این غریزه حد و حدود ویژه ای تعیین شده است و همان گونه که آزادی بی حد و حصر آن ممنوع گردیده و برای کنترل آن حجاب واجب شده، بی توجهی به آن نیز مذموم شمرده شده است. به همین دلیل، در برخی روایات، آرایش کردن برای زنان یک ضرورت تلقّی شده و بی توجهی به آن به معنای نادیده گرفتن غریزه خودآرایی، مورد نکوهش قرار گرفته است. در اینجا به بعضی از این روایات اشاره می‌شود: 

در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد ویژگی‌های بهترین زنان نقل شده است که فرمودند: «بهترین زنان شما زنی است که بسیار با محبت باشد، عفیف و پاک دامن باشد، نزد اقوامش عزیز و محترم باشد، با شوهرش متواضع و فروتن باشد، برای او خودآرایی و تبرّج داشته باشد و در برابر نامحرم عفیف باشد. » در این حدیث، دقیقا به همان تبرّجی که قرآن آن را برای زن در مقابل نامحرم ممنوع کرده، نسبت به شوهرش سفارش شده است. ۱۱ 

در روایت دیگری، امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «برای زن سزاوار نیست که بدون زیور و آرایش باشد، حتی اگر یک گردن بند باشد؛ و سزاوار نیست دستش از رنگ حنا خالی باشد، اگرچه پیر باشد. »۱۲ همچنین می‌فرماید: «لا تُصَلِّی الْمَرأَةُ عُطُلا»؛ زن بدون زیور و آرایش نماز نخواند. ۱۳ امام باقر (علیه السلام) نیز در روایتی می‌فرماید: «لَمْ تَزَلِ النِّساءُ یَلْبِسْنَ الْحِلْی»؛ زنان همواره از زیور استفاده کنند. ۱۴ 

در برخی روایات دستوراتی برای زیبا شدن زنان داده شده، است. برای مثال، امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «کاری را که بیش از حد توانایی زن است به او وامگذار؛ زیرا (اگر زنان از کارهای سخت و طاقت فرسا به دور باشند) برای حال آن‌ها و شادابی روحی و دوام زیبایی آن‌ها بهتر است؛ چرا که زن گل بهاری است (لطیف و حساس)، نه پهلوانی سختکوش. »۱۵ 

همچنین رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) پس از اینکه به همه زنان، چه شوهردار و چه بدون شوهر، دستور می‌دهد دایم خضاب کنند (و دست و صورت خود را به حنا و رنگ‌های زیبا آرایش کنند) می‌فرماید: «اما زنان شوهردار برای شوهرانشان زینت کنند و اما زنان بدون شوهر، به این دلیل خضاب کنند که دستشان شبیه دست مردان نشود (و لطیف و زیبا بماند. ) »۱۶ 

همچنین در روایت دیگری آمده است: پیامبر به مردان فرمود: «ناخن‌های خود را کوتاه کنید» و به زنان فرمود: «ناخن‌ها را مقداری بلند بگذارید؛ زیرا شما را زیباتر می‌کند. » حتی آن حضرت از بعضی زنان به خاطر اهمیت ندادن به آرایش و زیبایی، انتقاد کرده است. ۱۷ 
اهمیت زینت کردن و آرایش زنان به حدی است که پوشش بعضی از لباس‌ها مثل ابریشم و طلا به علت خاصیت زیبایی شان به زنان اختصاص یافته است۱۸ امام باقر (علیه السلام) می‌فرماید: «خداوند طلا را در دنیا زینت زن قرار داد و بر مردان حرام کرد. » ۱۹ در برخی روایات آمده که «ائمّه اطهار (علیهم السلام) زنانشان را با طلا و نقره زینت می‌کردند و بر این کار اصرار داشتند. »۲۰ 
از روایات دیگری که حاکی از اهمیت اسلام به آرایش و تجمّل برای زن است، حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که حتی به زنانی که شوهران نابینا دارند دستور می‌دهد خود را با بوی خوش و حنا آرایش کنند. امام صادق (علیه السلام) فرمود: از رسول خدا سؤال شد: زن چگونه برای شوهر نابینا آرایش کند؟ فرمود: با استعمال عطر و خضاب کردن، که نوعی بوی خوش است. ۲۱ 
از روایاتی که در این باب وجود دارند، و تنها بعضی از آن‌ها در اینجا ذکر شدند، می‌توان نتیجه گرفت که اگر دین اسلام از تبرّج و خودنمایی زن برای نامحرم نهی کرده، در مقابل به او دستور داده است در صورتی که در انظار نامحرم نباشد، حتما تبرّج و خودنمایی داشته باشد، به ویژه اگر در محضر شوهرش باشد. بنابراین، دین اسلام غریزه خودنمایی و تبرّج زن را نادیده نگرفته، بلکه به آن اهمیت هم داده است و تلاش کرده زنان علاوه بر دارا شدن زیبایی درونی و اخلاقی، از نظر ظاهری هم جذّاب و زیبا باشند؛ زیرا توجه به آرایش و زیبایی ظاهری نه تنها پاسخی منطقی و صحیح به اقتضای طبیعی و غریزه آنان در جلوه گری و جلب توجه دیگران است، بلکه سبب می‌شود زن شادتر و بانشاط تر باشد و از این طریق، شادابی و نشاط را به زندگی خانواده اش نیز وارد کند؛ زیرا یکی از عوامل مهم با نشاط بودن زن، داشتن ظاهری زیبا و دلپسند است که شوهرش را پی درپی به وجد آورد و خود نیز از این طریق به وجد آید. 
کوشش زن در جذّاب بودن و آرایش کردن برای شوهر، ضمن اینکه نیاز طبیعی زن به خودنمایی و تبرّج را ارضا می‌کند، وی را از جلوه گری و خودنمایی برای مردان نامحرم نیز بی نیاز می‌سازد؛ زیرا او برای شوهری خودآرایی کرده است که حقیقتا به او عشق می‌ورزد و در دوستی اش وفادار است. بدین سان، هم نیاز غریزی او به آرایش و تجمّل اشباع شده و هم از آفات وانحرافات رهایی یافته و آسیبی به سلامت روانی او وارد نشده است.

منبع عکس: موسسه منجی منتظران
پی نوشت ها:
۱ علی بن حسام الدین المتقی، کنزالعمّال فی سنن الاقوال و الافعال، انتشارات مؤسسة الرساله، ج ۳، ص۱۲۱. 
۲ عبدالواحد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، حدیث ۱۱۶۸. 
۳ Exhibitionism. 
۴ یا اَیَّتها النفسُ المُطمَئِنَه اِرجَعی اِلی رَبِّکَ راضیةً مرضیةً» (فجر: ۲۷و ۲۸) تو ای روح آرام یافته! به سوی پروردگار بازگرد، در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است. 
۵ یَومَ لایَنفَع مال و لابنون الاّ من اتَی اللّه بقلب سلیم (شعراء: ۸۸و ۸۹. 
۶ مرتضی مطهری، نظام حقوقی زن در اسلام، تهران، صدرا، ۱۳۷۹، ج ۱۹، ص۴۳۶. 
۷ جینا لمبروزو، روح زن، ترجمه پری حسام شه رئیس، تهران، دانش، ۱۳۶۹، ص ۱۵. 
۸ همان، ص ۴۲. 
۹ همان، ص ۴۴. 
۱۰ ویل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زریاب، تهران، انتشارات سازمان آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۹، ص۲۲۳. 
۱۱ «اَلْوَدُودُ الْعَفیفَةُ، اَلْعَزیزَةُ فی اَهْلِها، اَلذَّلیلَةُ مَعَ بَعْلِها، اَلْمُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوجِها، الْحِصانُ مَعَ غَیْرِهِ. »؛ محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷، ج ۵، ص۳۲۴. 
۱۲ «لایَنْبَغی لِلْمَرأةِ اَنْ تُعَطَّلَ نَفْسَها وَلو اَنْ تَعَلَّقَ فی عُنُقِها قَلادَةً، وَ لایَنْبغی لَها اَنْ تَدَعَ یَدَها مِنَ الْخِضابِ وَ لَوْ اَنْ تَمْسَحَها بِالْحَناءِ مَسْحا وَ اِنْ کانَتْ مُسِنَّةً. »؛ شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۴، ص ۴۵۹. 
۱۳ همان. 
۱۴ محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج ۶، ص۴۷۵. 
۱۵ «لاتُمَلَّکُ الْمَرْأَةُ مِنَ الْاَمْرِ ما یُجاوِزُ نَفْسَها، فَاِنَّ ذلِکَ اَنْعَمُ لِحالِها وَ اَرْخی لِبالِها وَ اَدْوَمُ لِجَمالِها، فَاِنَّ الْمَرْأَةَ رِیْحانَةٌ لَیْسَتْ بِقَهْرَمانَهٌ. »؛ شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۲۰، ص۱۶۸. 
۱۶ «اَمّا ذاتُ الْبَعْلِ فَتَزَیَّنَ لِزَوجِها وَاَمّا غَیرُ ذاتِ الْبَعْلِ فَلا یُشْبِهُ یَدَهُ یَدَ الرِّجالِ. »؛ همان، ج ۲، ص۹۷
۱۷ قال رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) لِلرِّجالِ: قَصُّوا اَظافیرَکُمْ، وَلِلنِّساءِ اُتْرُکْنَ فَاِنَّهُ اَزْیَنُ لَکُنَّ. »؛ محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج ۶، ص۴۹۱. 
۱۸ شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۴، ص۳۸۰. 
۱۹ «جَعَلَ اللهُ الذَّهَبَ فی الدُّنْیا زینَةَ النِّساءِ فَحرَّمَ عَلَی الرِّجالِ لُبْسَهُ. » همان، ص ۴۱۴. 
۲۰ محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج ۵، ص۳۲۴. 
۲۱ شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۲۰، ص۱۶۷. 
۷ نظر

چرا حجاب ؟

             به نام خداوند بخشنده مهربان

اگر چه طولانی است اما حوصله به خرج داده و بخوانید.

 حجاب یکی از منطقی ترین و استوارترین مسائلی است که در دین اسلام وجود دارد و بر روی آن تأکید زیادی شده است. ولی دشمنان برای از بین بردن و یا کمرنگ کردن آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزند

 در اول بحث به تاریخچه ی حجاب در دوران قبل از اسلام می پردازیم. بعد از ان به دلایل وجوب حجاب که از سه شیوه قابل اثبات است، اشاره می کنیم: 1) قرآن: خداوند متعال در قرآن کریم دو بار دستور صریح به حفظ حجاب و پوشش داده است. یکی در سوره نور آیه 31 و دیگری در آیه 59 سوره احزاب. 2) روایات: در روایاتی که از اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده، بسیار به حفظ حجاب و پوشش تأکید شده و در برخی از روایات عاقبت افراد بی حجاب آمده است که به آنها خواهیم پرداخت. 3) عقل و منطق: این بخش شامل دلایل عقلی برای اثبات حجاب است که آن دلایل عبارتند از: ارزش والای زن، آرامش زن، تحکیم خانواده و عامل استواری جامعه. در بخش دیگری به برخی از شبهات رایج در مورد حجاب پاسخ داده می شود.

 در بخش عفاف هم بعد از تعریف آن، به آیاتی که در آن شده از عفاف بحث است می پردازیم که آن آیات عبارتند از: آیه 273 سوره بقره و آیه 33 سوره نور. و بعد از آن به روایات ائمه معصومین(علیهم السلام) اشاره می شود. و در آخر این بحث به کلام مقام معظم رهبری اشاره خواهد شد.

 در بخش حیا نیز به آیه ای از قرآن که در آن از حیا بحث شده است، پرداخته می شود و آن آیه، آیه ی 25 سوره قصص می باشد. بعد از آن به روایاتی که در این بحث آمده، اشاره و بعد از آن به کلام اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان در رابطه با حیا، می پردازیم.


مقدمه

بیشترین انحرافات و کج روی ها در نسل جوان دیده می شود و ریشه ی همه ی این کج روی ها را باید در نوع بینش و عقاید آنها نسبت به مسائل دینی، مشاهده کرد.

 یکی از مسائلی که دشمنان اسلام روی آن بسیار سرمایه گذاری کرده اند، رواج بی حجابی و برداشتن چادر و یا روسری از سر خانم ها است. دشمنان با استفاده از دلایل پوچ و بی ارزش، این پوشش الهی را زیر سوال می برند و آن را نوعی زندانی کردن زن می دانند. دلایل آنها شاید در نگاه اول شیرین و جالب به نظر آید ولی انسان متفکر و با بصیرت، با اندکی تأمل و تحقیق در می یابد که کسانی که مخالف حجاب هستند به دنبال چه چیزی می گردند و چرا اینقدر بر این مسئله تأکید دارند.

 یکی از مهمترین و شاید اصلی ترین چیزی که غربی ها و مخالفان حجاب به دنبال آن هستند، مسئله ی ((آزادی زن)) است. و مسلم است کسانی که در پی سود جویی از زنان هستند، بیشتر به حجاب و دلایل آن خُرده می گیرند.

مسئله ای که به عنوان آزادی زن مطرح می شود، در واقع آزادی زن نیست بلکه آزادی مرد است. آزادی مرد در اینکه خیلی راحت به هر زنی خواست نگاه کند و یا اینکه با هر زنی خواست ارتباط برقرار کند و او را وسیله ی التذاذ خود گرداند. زن باید آرایش کند تا مرد لذت ببرد، زن باید بدن و صورت خود را از بین ببرد تا مرد سود آن را ببرد. همیشه با خود می گویم یعنی یک زن اینقدر ارزش خود را پایین می داند که حاضر است، ساعت ها روی چهره و اندام خود کار کند تا مثلاً یک مرد به او علاقه نشان دهد و آن هم چه علاقه ای. علاقه ای که با ارضا شدن مرد از بین می رود و در آخر هم این زن است که ضرر و زیان دیده است نه مرد.

 غربی ها که امروز دم از دفاع از حقوق زنان می زدند، تا چند سال پیش زن را مانند یک کسی می دانستند که فقط به درد التذاذ مرد می خورد. اصلاً زمزمه ی آزادی زن از سوی غربی ها، از قرن نوزدهم شروع شد. در آن موقع مدیران کارخانه ها به دنبال نیروی کاری می گشتند که ارزان قیمت، کم درد سر، کم توقع و... باشد و از همان جا مسئله ی آزادی زنان را سر دادند و زنان را از خانه هایشان به سوی کارخانه ها کشیدند و با این کار از ارزش و کرامت زن کاستند و بر پولهای خود افزودند.

 در اینجا با استفاده از کلام شیوای مقام معظم رهبری، یک نمونه از نگاه های غرب نسبت به زن و مقایسه ی آن با دین اسلام را مطرح می کنیم. حضرت آیت الله خامنه ای(قدس سرة) می فرمایند: « در همین کشور‌های غربی، تا چند سال قبل از این - نه خیلی زیاد - زنانی که در مراکز آموزش عالی تحصیل می‏کردند، حق نداشتند مدرک کتبی تحصیلات عالی خودشان را بگیرند! در همین اواخر، در بعضی از کشور‌های غربی - از جمله در انگلستان - یکی از مجلاتّ یکی از کشور‌های غربی - که نمی‏خواهم از آن کشور و از آن مجلّه اسم بیاورم - پیرزنی را معرفی کرده بود که در سال 1917 - یعنی تقریباً هفتاد سال قبل - در حدّ دکترا تحصیلات عالیه کرده است؛ لیکن به او مدرک تحصیل نداده‏اند! بعد سؤال می‏کند، چرا مدرک تحصیل نداده‏اند؟ می‏گوید که چون تا سال 1947 در انگلستان، به زنانی که تحصیل می‏کردند، مدرک تحصیلی نمی‏دادند و می‏گفتند که زن نباید مدرک تحصیلی بگیرد! این‌ها امروز آمده‏اند و در مقابل جمهوری اسلامی، مدّعی حقوق زن شده‏اند! در همان سالهایی که چنین حقارتهایی در فرهنگ غربی مشاهد می‏شد، در ایران اسلامی، «بانوی اصفهانی» اجازه اجتهاد از مجتهدان درجه اوّلِ آن روز اسلام داشت و در اصفهان، حوزه تدریس فلسفه و فقهش دایر بود! اسلام، این است.» (1)

 در دین اسلام برای زن ارزش و اهمیت بسیاری قائل شده است که برخی از آنها در بین مباحث اشاره می کنیم.


تاریخچه ی حجاب

یکی از مسائلی که مخالفان حجاب روی آن بسیار تاکید دارند این است که می گویند؛ در زمان های قدیم زنان یونان و یا ایران باستان و پیروان یهود وظیفه ای نسبت به حفظ حجاب نداشته اند و با آمدن اسلام حجاب به عنوان یک تکلیف برای زنان مطرح شد.

 شواهد تاریخی حاکی از آن است که در اکثر اقوام و آیین های جهان، حجاب در بین زنان وجود داشته است. هر چند در بعضی از دوره ها، توسط حکام و پادشاهان این مسئله کم رنگ شده ولی هیچ گاه به طور کامل از بین نرفته است.

 با این توضیحات، نگاهی به دوران های مختلف می اندازیم:

1- پوشش زن در یونان و روم باستان

 

دایرة المعارف لاروس درباره پوشش زنان یونان می گوید: ((زنان یونانی در دوره های گذشته، صورت و اندامشان را تا روی پا می پو شاندند. این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، در جزایر کورس و امرجوس و دیگر جزایر ساخته می شد. زنان فنیقی نیز دارای پوششی قرمز بودند)).

 در « اسپارته » دختران تا موقع ازدواج آزاد بودند، ولی بعد از ازدواج خود را ازچشم مردان می پوشاندند. نقش هایی که برجای مانده ، حکایت می کند که زنان سررا می پوشانده، ولی صورت هایشان بازبوده است، ووقتی به بازار می رفتند، برآنان واجب بوده است که صورت هایشان را بپوشانند، خواه باکره و خواه دارای همسر باشند. حجاب در بین زنان سیبری وساکنان آسیای صغیر وزنان شهرماد ( وفارس وعرب) نیزوجود داشته است. زنان رومانی ازحجاب شدیدتری برخوردار بوده اند، به طوری که وقتی ازخانه خارج می شدند، با چادری بلند تمام بدن را تا روی پاها می پوشاندند وچیزی ازبرآمدگی های بدن مشخص نمی شد. (2)

 ویل دورانت نویسنده مشهور غربی در کتاب خود با نام تاریخ تمدن درباره ی «الهه عفت» که یکی ازخدایان یونان باستان است، می گوید :«آرتمیس» ،الهه عفت است و عالی ترین نمونه (والگو برای) دختران جوان به شمار می آید که دارای بدنی نیرومند و ورزیده وچابک وبه زیور عفت وتقوا آراسته است. (3)

 همچنین درباره مردم یکی ازقبائلی که نهصد سال قبل ازمیلاد زندگی می کرده اند، آمده است: ((بالاتر از ارمینان ودرکنار دریای سیاه، «سکاها» بیابانگردی می کردند. آنها مردم وحشی و درشت اندام قبائل جنگی نیمه مغول و نیمه اروپایی بسیار نیرومندی بودند که در ارابه به سر می بردند وزنان خود راسخت در پرده نگاه می داشتند)). (4)

 همچنین این مورخ در جای دیگری می نویسد: ((زنان فقط درصورتی می توانند خویشان ودوستان خود راملاقات کنند ودرجشن های مذهبی و تماشاخانه ها حضور یابند که کاملا درحجاب باشند)). (5)


2- پوشش زن در ایران باستان:

( پوشش زنان ایرانی در کتیبه ها و مجسمه ها پوشیده تر از طرح های بازسازی شده انها است در بازسازی انها تا جای که توانسته اند باز ترش کردند )

در مورد پوشش زنان ایران باستان مطالب زیادی وجود دارد که به آنها اشاره خواهیم کرد. ویل دورانت درباره پوشش زنان ایران باستان و این که حجاب بسیار سختی دربین آنان رایج بوده است، می گوید : (( زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز درتخت روان روپوش دار ازخانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان اختلاط کنند. زنان شوهردارحق نداشتند هیچ مردی را ،ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که درایران باستان برجای مانده ، هیچ صورت زن دیده نمی شود ونامی از ایشان به نظر نمی رسد)). (6)

 همچنین درتفسیر اثنی عشری آمده است: ((تاریخ نشان می دهد که حجاب در فرس قدیم وجود داشته است)).(7)

 درکتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» آمده : ((اصلی که باید درنظر داشت ، این است که طبق نقوش برجسته و مجسمه های ماقبل میلاد، پوشاک زنان آن دوره (مادها) ازلحاظ شکل (باکمی تفاوت) با پوشاک مردان یکسان است)). (8)
پوشش زنان ماد

 بعد از مادها، هخامنشیان نیز ازنظر لباس همانند مادها بودند. درمورد پوشاک خاص زنان این دوره آمده است: ((ازروی برخی نقوش مانده از آن زمان ، به زنان بومی برمی خوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده وبلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است . به زنان دیگر آن دوره نیز برمی خوریم که ازپهلو به اسب سوارند . اینان چادری مستطیل برروی همه لباس خود افکنده ودر زیر آن ، یک پیراهن با دامن بلند ودر زیر آن نیز ،پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است)). (9)
پوشش زنان هخامنشی

 در دوره اشکانیان نیز هماهنند گذشته، حجاب زنان ایرانی کامل بوده است. دراین باره چنین می خوانیم : ((لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستین دار و یقه راست بوده است. پیراهن دیگری داشته اند که روی اولی می پوشیدند وقد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمنا یقه باز بوده است. روی این دو پیراهن چادری سر می کردند)). (10)


پوشش زنان اشکانی

 زنان در دوره ساسانیان که احکام دینی زرتشتیان درکشور اعمال می شده است، همچنان دارای حجاب کامل بودند. درمورد پوشاک زنان چنین آمده است : ((چادر که از دوره های پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است ، دراین دوره نیز به صورت مختلف مورد استعمال داشته است)). (11)


پوشش زنان ساسانی



 3- پوشش زن در ادیان بزرگ الهی

حجاب درآیین یهود:

دراصول اخلاقی «تلمود» که یکی از کتاب های مهم دینی و درحقیقت فقه مدوّن و آیین نامه زندگی یهودیان است، آمده : ((اگرزنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانچه مثلا بی آنکه چیزی برسر داشت به میان مردم می رفت ویا در شارع عام نخ می رشت یا با هرسنخی ازمردان درد دل می کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون درخانه اش تکلم می نمود ، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند ، درآن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد)). (12)
پوشش زنان یهودی( ارتدوکس) {به این نوع پوشش بورکا گفته می شود که در کتاب مقدس نیز به آن اشاره شده است }
دو تصویر بالا مربوط به زنان یهودی هنگام عبادت در کنا دیوار ندبه (بیت المقدس )


حجاب درآیین مسحیت:

در کتاب انجیل آمده است : پولس دررساله خود به قرنتیان تصریح می کند :

 «اما می خواهم شما بدانید که سر هر مرد ، مسیح است و سر زن ، مرد و سر مسیح ، خدا. هر مردی که سر پوشیده دعا یا نبوت کند سر خود را رسوا می نماید . اما هرزنی که سر برهنه دعا کند ، سر خود را رسوا می سازد ؛ زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمی پوشد ، موی را نیز ببرد واگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است ، باید بپوشد ؛ زیرا که مرد اززن نیست ، بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده ، بلکه زن برای مرد. ازاین جهت زن می باید عزتی بر سر داشته باشد به سبب فرشتگان ... دردل خود انصاف دهید آیا شایسته است که زن نا پوشیده نزد خدا دعا کند.» (13)

 ونیز درانجیل ، دررساله پولس ، به تیمو ثیوس می گوید : « و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلف ها وطلا و مروارید ورخت گران بها ، بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کنند به اعمال صالحه». (14)
پوشش زنان مسیحی


دلایل وجوب حجاب

اثبات حجاب و پوشش برای بانوان از چند راه امکان پذیر است، که عبارتند از:

 قرآن ، روایات معصومین(علیهم السلام) و عقل و منطق.

 هر کدام از این موارد به تنهایی برای اثبات ضرورت حجاب بانوان کافی است. ما به یاری خدا همه آنها را به تفصیل بیان خواهیم کرد.

1) قرآن

«حجاب اسلامی»

 یکی از مهمترین دلایل وجوب حجاب آیه 31 سوره نور است که خداوند تبارک و تعالی می فرماید:

 «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»

 «و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را- جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسرى‏هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم‏کیششان، یا بردگانشان (کنیزانشان‏)، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود و همگى بسوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید»

 از این آیه شریفه چند نکته استفاده می شود که عبارتند از:

 1) پرهیز از نگاه هوس آلود.

 2) پوشاندن عورت از دیگران (این حکم برای هر مرد و زن مسلمان واجب است).

 3) پنهان کردن زینتها (به غیر از مواردی که آشکار است).

 4) پوشاندن سر و گردن.

 5) جواز آشکار نمودن زینتها و بدن در برابر محارم و یا افراد خاص


الف) سَتر عورت

دستور دومی که خداوند متعال فرموده است، حفظ فرج است. منظور از این دستور، پوشانیدن از نگاه دیگران است چنانکه حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) می فرمایند: «کل شئ فی القرآن من حفظ الفرج فهو من الزنا إلا هذه الآیة فإنها من النظر» (هر آیه ای که در قرآن سخن از حفظ فروج می گوید، منظور حفظ کردن از زنا است، جز این آیه که منظور از آن، حفظ کردن از نگاه دیگران است). (15)

 یکی از مسائلی که با آمدن اسلام در میان اعراب واجب شد، مسئله ی پوشاندن عورت از دیگران است. متأسفانه در دنیای متمدن کنونی نیز عده ای از غربیها این مسئله را انکار می کنند.

 به طور مثال راسل در یکى از کتابهایش به نام (در تربیت) یکى از چیزهایى که از جمله اخلاق بى منطق و به اصطلاح «اخلاق تابو» مى‏ شمارد همین مسأله پوشانیدن عورت است.

 وى مى‏گوید چرا پدران و مادران اصرار مى‏ ورزند که عورت خود را از بچه بپوشانند؟ این اصرار خود سبب تحریک حس کنجکاوى بچه‏ ها مى‏ گردد. اگر کوشش والدین براى کتمان عضو تناسلى نباشد چنین کنجکاوى کاذبى وجود پیدا نخواهد کرد. باید والدین عورت خود را به بچه ‏ها نشان بدهند تا آنها هرچه که وجود دارد از اول بشناسند.

 بعد اضافه مى‏کند: لااقل گاهى اوقات- مثلًا هفته‏اى یک بار- در صحرا یا حمام برهنه شوند و عورت خود را در معرض دید بچه ‏ها قرار دهند.

 راسل مسأله مخفى کردن عورت را یک «تابو» مى‏ داند. «تابو» از موضوعات بحث جامعه شناسى است و به تحریمهاى ترس‏آور و بى‏ منطق گفته مى‏ شود که در میان ملل وحشى وجود داشته و دارد. به عقیده امثال راسل اخلاق رایج در جهان متمدن امروز نیز پر از «تابو» است.

 عجیب است که بعضی از افراد به نام تمدن و یا از بین بردن حس کنجکاوی، می خواهند به بدترین و زشت ترین زندگی ها برگردند.

 خداوند متعال، ستر عورت را برای مردان هم واجب دانسته و در آیه 30 سوره نور می فرماید: « قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ...» (به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند) و در ادامه فلسفه و منطق این مسئله را بیان می فرماید: «ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ» (این برایشان پاکیزه‏تر است)‏ و این جمله در واقع پاسخی برای جاهلان قدیم و جدید است که این ممنوعیتها را بی منطق می دانند.


ب) زینت

دستور بعدی خداوند پوشاندن زینت است. درباره ی زینتهایی که زن باید آنرا بپوشاند، نظرات زیادی آمده ولی آنچه که مشهور است این است که: عده ای آنرا به معنی، «زینت آلات» گرفته اند منتها در حالی که روی بدن قرار گرفته و طبیعی است که آشکار کردن چنین زینتی توأم با آشکار کردن اندامی است که زینت بر آن قرار دارد. (16) به این ترتیب زنان حق ندارند زینت هایی را که معمولا پنهان است را آشکار سازند.

 آشکار کردن زینتها در آیه ای دیگر از قرآن مجید مورد نهی قرار گرفته است. در آیه 33 سوره احزاب خطاب به همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده است: «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى...» (و در خانه‏ هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینتهاى خود را آشکار مکنید).

 درباره جمله ی استثناء « إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» هم تفاسیر و روایات بسیاری وجود دارد که ما به بعضی از روایات اشاره می کنیم:

 1. «عَنْ زُرارَةَ عَنْ ابى عَبْدِاللَّهِ عَلَیْهِ السَّلامُ فى قَوْلِهِ تَعالى‏: «الّا ما ظَهَرَ مِنْها» قالَ: الزّینَةُ الظّاهِرَةُ الْکُحْلُ وَالْخاتَمُ» (از امام صادق سؤال شد که مقصود از زینت آشکار که پوشیدنش براى زن واجب نیست چیست؟ فرمود زینت آشکار عبارت است از سرمه و انگشتر). (17)

 2. «و الْقُمّىِّ عَنْ الباقر علیه السلام فى هذِهِ الْایَةِ، قالَ: هِىَ الثِّیابُ وَالْکُحْلُ وَ الْخاتَمُ وَ خِضابُ الْکَفِّ وَ السِّوارُ. وَالزّینَةُ ثَلاثٌ: زینَةٌ لِلنّاسِ وَ زینَةٌ لِلْمَحْرَمِ وَ زینَةٌ لِلزَّوْجِ، فَامّا زینَةُ النّاسِ فَقَدْ ذَکَرْناها، وَ امّا زینَةُ الَمحْرَمِ فَمَوْضِعُ الْقِلادَةِ فَما فَوْقَها وَ الدُّمْلُجُ وَ مادونَهُ وَالْخَلْخالُ وَ ما اسْفَلُ مِنْهُ، وَ امّا زینَةُ الزَّوْجِ فَالْجَسَدُ کُلُّهُ».

 (امام باقر علیه السلام فرمود: زینت ظاهر عبارت است از جامه، سرمه، انگشتر، خضاب دستها، النگو. سپس فرمود زینت سه نوع است: یکى براى همه مردم است و آن همین است که گفتیم. دوم براى محرمهاست و آن جاى گردنبند به بالاتر و جاى بازوبند به پایین و خلخال به پایین است. سوم زینتى است که اختصاص به شوهر دارد و آن تمام بدن زن است). (18)

 3. «عَنْ ابى بَصیرٍ عَنْ ابى عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: «وَلایُبْدینَ زینَتَهُنَّ الّا ما ظَهَرَ مِنْها». قالَ: الْخاتَمُ وَالْمَسَکَةُ وَ هِىَ الْقُلْبُ». (ابوبصیر مى‏ گوید از امام صادق علیه السلام تفسیر «الّا ما ظَهَرَ» را خواستم، فرمود عبارت است از انگشتر و دستبند). (19)

 4. «عَنْ بَعْضِ اصْحابِنا عَنْ ابى عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قال: قُلْتُ لَهُ: ما یَحِلُّ لِلرَّجُلِ مِنَ الْمَرْأَةِ انْ یَرى‏ اذا لَمْ یَکُنْ مَحْرَماً؟ قالَ: الْوَجْهُ وَ الْکَفّانِ وَ الْقَدَمانِ». (راوى که یک شیعه است مى‏ گوید: از حضرت صادق علیه السلام پرسیدم که براى مرد نگاه کردن به چه قسمت از بدن زن جایز است درصورتى که محرم او نباشد؟ فرمود چهره و دو کف دست و دو قدم). (20)

 این روایت متضمّن حکم جواز نظر بر وجه و کفّین است نه حکم عدم وجوب پوشیدن آنها، و اینها دو مسأله جداگانه مى‏ باشند.

 5. «اسماء» دختر ابوبکر- که خواهر عایشه بود- به خانه پیغمبر اکرم آمد درحالى که جامه‏هاى نازک و بدن نما پوشیده بود. رسول اکرم روى خویش را از او برگرداند و فرمود: «یا اسْماءُ انَّ الْمَرْأَةَ اذا بَلَغَتِ الْمَحیضَ لَمْ تَصْلُحْ انْ یُرى‏ مِنْها الّا هذا و هذا- وَ اشارَالى‏ کَفِّهِ وَ وَجْهِهِ». (اى اسماء! همینکه زن به حد بلوغ رسید سزاوار نیست چیزى از بدن او دیده شود مگر این و این- اشاره فرمود به چهره و قسمت مچ به پایین دست خودش-). (21)


ج) حدود پوشش

بعد از این استثنا این جمله آمده است: «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیوِبِهِنَّ» (روسرى خود را بر روى سینه و گریبان خویش قرار دهند). البته مقصود از این آیه پوشیدن سر و گردن و گریبان است. در تفسیر کشّاف، در ذیل همین آیه آمده که؛ زنان عرب معمولًا پیراهنهایى مى‏پوشیدند که گریبانهایشان باز بود و دور گردن و سینه را نمى‏پوشانید. روسریهایى هم که روى سر خود مى‏ انداختند از پشت سر مى ‏آویختند و به این صورت گوشها و بناگوشها و گوشواره‏ها و جلو سینه و گردن نمایان مى ‏شد. این آیه دستور مى ‏دهد که باید قسمت آویخته همان روسریها را از دو طرف روى سینه و گریبان خود بیفکنند تا قسمتهاى یاد شده پوشیده گردد.

 ابن عباس در تفسیر این جمله گفته است: «تُغَطّى شَعْرَها وَصَدْرَها و تَرائِبَها وَ سَوالِفَها» (یعنى زن مو و سینه و دور گردن و زیر گلوى خود را بپوشاند). (22)

 این آیه حدود پوشش را مشخص مى ‏کند.

 در ذیل این آیه شیعه و سنّى روایت کرده ‏اند که:

 روزى در هواى گرم مدینه زنى جوان و زیبا درحالى که طبق معمول روسرى خود را به پشت گردن انداخته  و دور گردن و بناگوشش پیدا بود از کوچه عبور مى ‏کرد. مردى از اصحاب رسول خدا از طرف مقابل مى ‏آمد. آن منظره زیبا سخت نظر او را جلب کرد و چنان غرق تماشاى آن زیبا شد که از خودش و اطرافش غافل گشت و جلو خودش را نگاه نمى ‏کرد. آن زن وارد کوچه‏اى شد و جوان با چشم خود او را دنبال مى‏ کرد. همان‏طور که می رفت  ناگهان استخوان یا شیشه‏اى که از دیوار بیرون آمده بود به صورتش اصابت کرد و صورتش را مجروح ساخت. وقتى به خود آمد که خون از سر و صورتش جارى شده بود. با همین حال به حضور رسول اکرم رفت و ماجرا را به عرض رساند. اینجا بود که آیه مبارکه نازل شد: «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضّوا مِنْ ابْصارِهِمْ »الى آخر. (23)


د) محارم

استثناء دومی که برای پوشش زینتها وجود دارد، محارم هستند، همچنانکه قرآن می فرماید: «وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ...»الی آخر. 

 در استثنای اول فقط آزاد گذاشتن زینت هایی را که نمایان بود را جایز می دانست ولی افراد وسیع تری(عموم مردم) را شامل می شد و در استثناء دوم مواضع بیشتری را جایز می داند که آشکار باشد ولی افراد کمتری را شامل می شود.

 افرادی که در آیه از آنها نام برده شده همان محارم در اصطلاح فقه ما هستند که عبارتند از:

 1) لِبُعُولَتِهِنَّ (شوهران)

 2) أَوْ آبَائِهِنَّ (پدرانشان)

 3) أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ (پدران شوهرانشان)

 4) أَوْ أَبْنَائِهِنَّ (پسرانشان) 

 5) أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ (پسران شوهرانشان)

 6) أَوْ إِخْوَانِهِنَّ (برادرانشان)

 7) أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ (پسران برادرانشان)

 8) أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ (پسران خواهرانشان)

 9) أَوْ نِسَائِهِنَّ (زنان)

 10) أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ (کنیزانشان)

 11) أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ (خدمتکاران مرد که [از زن] بى‏نیازند)

 12) أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء (کودکانى که بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نکرده‏اند)

 ذکر این نکته نیز لازم است که اگر آرایش و یا برهنگی زن در جلوی دید محارم، سبب تحریک شدن یکی از محارم شود، بر زن لازم است که خود را بپوشاند. پس سزاوار است که زن در برابر محارم خود (به استثنای شوهر) تقوا و متانت جنسی را نیز رعایت کند.

 و در نهایت خداوند همه را به بازگشت به سوی خود می خواند و می فرماید: «وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (و همگى بسوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید) شیوه و منش قرآن کریم این است که در آخر دستورها، مردم را به خدا متوجه می سازد تا در به کار بستن فرمانهای او سهل انگاری نکنند.


«حجاب برتر»

یکی دیگر از آیات حجاب، آیه ی 59 سوره احزاب است:

 «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا» 

 (اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها (روسرى‏هاى بلند) خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است ، (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است‏). در این آیه دو سوال مطرح می شود. یکی اینکه«جلباب» به چه معنی است؟ و دوم اینکه طبق آیه هدف از انداختن جلباب این است که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند. این موضوع به چه معناست؟

 در اینکه کلمه«جلباب» به چه معنا است، اقوال مختلف است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

 در تفسیر کشاف در ذیل این آیه از قول ابن عباس آمده: «الرداء الذی یستر من فوق إلى أسفل» (جلباب ردائی است که سراسر بدن از بالا تا پایین را می پوشاند). (24) 

 در لسان العرب در ذیل کمه جلباب آمده: «الجِلْبابُ ثوب أَوسَعُ من الخِمار دون الرِّداءِ تُغَطِّی به المرأَةُ رأْسَها وصَدْرَها» (جلباب جامه ای است از چارقد بزرگتر و از عبا کوچکتر. زن به وسیله ی آن سر و سینه ی خود را می پوشاند)

 در قاموس المحیط آمده: «الجِلْبَابُ، کَسِرْدابٍ وسِنِمَّارٍ: القَمیصُ، وثَوْبٌ واسِعٌ للْمَرأَةِ دونَ المِلْحَفَةِ، أو ما تُغَطِّی به ثِیابَها من فَوْقُ کالمِلْحَفَةِ، أو هو الخِمارُ» (جلباب عبارتست از پیراهن و یک جامه ی گشاد و بزرگ، کوچکتر از ملحفه و یا خود ملحفه(چادر مانند) که زن به وسیله ی آن تمام جامه های خویش را می پوشد، یا چارقد) (25) 

 و همچنین در مجمع البیان، در ذیل همین آیه و در قسمت معنی لغات آمده: «الجلباب خمار المرأة الذی یغطی رأسها و وجهها إذا خرجت لحاجة» (جلباب عبارت است از روسری ای که در موقع خروج از منزل به کار برده می شود و سر و صورت را با آن می پوشانند). (26)

 همانگونه که مشخص است در بین اربابان لغت هم نظرات مختلفی وجود دارد ولی آنچه که مشخص است این است که«جلباب» به پوششی می گویند که وسیع و بزرگ است و تمام بدن را می پوشاند. ضمنا گفتن این نکته هم لازم است که در بین زنان دو نوع پوشش وجود داشته: یکی«خِمار» که روسری داخل خانه بود و دیگری«جلباب» که برای بیرون خانه استفاده می شد.

 مطلب دوم بحث در مورد علت پوشش است که طبق آیه برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، گفته شده است. در مورد تفسیر این آیه دو نظر وجود دارد:

 اولی اینکه برخی گفته اند که در زمان پیغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله) عده ای از اراذل و اوباش در شب مزاحم کنیزان و یا زنان آزاده می شدند و بعد از اینکه مورد بازخواست قرار می گرفتند می گفتند که ما نمی دانستیم که آن زن آزاده است و گمان می کردیم که کنیز است. و لذا به زنان آزاده دستور داده شد که بدون جلباب بیرون نروند تا از کنیزان تشخیص داده شوند و مورد اذیت و آزار قرار نگیرند.

 دوم اینکه برخی از مفسران معتقدند این آیه برای همگی زنان آمده و دستور داده که بدون پوشش کامل از خانه خارج نشوند تا به وسیله پوشش و عفافی که دارند مورد آزار قرار نگیرند.

 برداشت اول از این آیه مورد اشکال است. زیرا با این تفسیر یعنی اینکه اسلام اجازه آزار و اذیت کنیزان را داده و فقط در مورد زنان آزاده پوشش را واجب کرده است. اگر چه پوشاندن موی سر بر کنیزان واجب نبوده و شاید رمز این مسئله هم این بوده که چهره و وضع کنیزان زیاد جالب نبوده و مورد توجه کسی واقع نمی شده ولی به هر صورت مزاحمت برای کنیزان هم گناه محسوب می شود. و این برداشت درست به نظر نمی رسد. ولی تفسیر دوم بیشتر با آیه منطبق است و می توان آنرا برای تفسیر این قسمت از آیه در نظر گرفت. 

 نکته قابل ذکر این است که طبق آنچه در این آیه شریفه آمده، زنان مسلمان هنگامی که در میان مردم ظاهر می شوند باید وقار و سنگینی و همچنین حجاب و حیا خود را حفظ کنند تا مورد هجوم افراد بیمار دل و متعرض قرار نگیرند. اگر زن حجاب خود را به شکل صحیح حفظ کند، مانند یک سپر محافظ تیرها و نگاه های شیطانی مردم را از خود دور می کند. 


 2) روایات

 علاوه بر احادیثی که در بخش آیات آوردیم در اینجا هم به چند حدیث اشاره می کنیم:

 حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: «إیّاکَ أن تَتَزَیَّنَ لِلنّاس و تُبارِزُ اللهَ بالمَعاصی» (بپرهیز از این که برای دیگران خود را بیارایی و به وسیله ی انجام گناه با خدا به ستیز برخیزی). (27) 

 أمیر المؤمنین، علی(علیه السلام) فرموده اند: «عَلَیکُم بِالصَّفیقِ مِن الثیاب، فَاِنَّ مَن رَقَّ ثوبَهُ رَقَّ دینَهُ» (لباس ضخیم بپوشید؛ زیرا هر کس لباسش نازک و بدن نما باشد، نشانه ی سستی و ضعف دین اوست). (28) 

 در کتاب بحار الانوار حدیثی زیبا به نقل از حضرت علی(علیه السلام) آمده که ما فقط به ذکر ترجمه ی آن می پردازیم: آن حضرت می فر مایند: «روزی ما نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نشسته بودیم. پیامبر فرمود: به من خبر دهید، بهترین چیز برای زنان چیست؟ همه ی ما ماندیم که چگونه سوال پیامبر را پاسخ دهیم تا اینکه از محضر آن حضرت پراکنده شدیم.

 من به سوی فاطمه(سلام الله علیها) رفتم و سوال پیامبر(صلی الله علیه و آله) را برای آن حضرت بازگو کردم و گفتم که همه ی ما در برابر سوال پیامبر نتوانستیم جواب دهیم.

 حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: من جواب این سوال را می دانم و آن اینکه: بهترین چیز برای زنان این است که تا می توانند نه آنها مرد نامحرمی را ببینند و نه مردان نامحرم آنان را.

 پس من به سوی پیامبر برگشتم و سوال آن حضرت را مطرح نموده و در جواب گفتم: همانا بهترین چیز برای زنان این است که تا می توانند نه آنها مرد نامحرمی را ببینند و نه مردان نامحرم آنان را.

 رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: قبلاً تو که نزد من بودی جواب آن را نمی دانستی، آیا تو در نزد دخترم فاطمه بودی؟ حضرت شگفت زده شد و فرمود: به درستی که فاطمه، پاره ی تن من است». (29)


 3) عقل و منطق

 فلسفه حجاب از مسائلی است که در همه اعصار مورد سوال واقع می شود. آگاهی از فلسفه پوشش می تواند بهترین راه برای تحقق فرهنگ پوشش اسلامی باشد. امید است که بتوانیم با تبیین درست و صحیح این موضوع زنان و دخترانمان را از بند بی حجابی که گریبان گیر جامعه ما شده است، به در آوریم.

الف) ارزش والای زن

در دین اسلام برای زن اهمیت فوق العاده ای قرار داده شده است. زن مظهر ظرافت و جمال آفرینش است. دامن زن مدرسه بشر است. اصلاح جامعه در گرو تقوای اوست و محیط خانواده مجلس درس و تربیت اوست. زن می تواند با تربیت صحیح فرزندان، امتی را از وجود آن فرزند بهره مند گرداند. 

 ولی فرهنگ غرب سعی دارد زن را به عنوان یک کالای تجاری و سودمند در دست افراد مختلف قرار دهد و آنقدر شخصیت او را پایین می آورد که به او می گوید به درون جامعه برو و خود را در معرض دید افراد مختلف قرار بده و وسیله سودجویی آنها قرا بگیر. نظریه ای که با عنوان فمینیسم(آزادی زنان) از سوی غربی ها مطرح شده، حقوق ابتدایی هر زنی را لگد مال می کند و وقتی که زنان غربی بخواهند از حق خود دفاع کنند، صدای آنها را خفه می کنند و آنها را به گوشه ای می اندازند.

 در دین اسلام برای زن که مظهر ظرافت و جمال است، حجاب و پوشش را پیشنهاد کرده تا ارزشهای وجودی او محفوظ بماند. همانطور که در آیه 59 سوره احزاب که اشاره شد آمده: «ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ» (این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است). 

 خانم «هنولا ناکاتا» یک نویسنده ژاپنی است که اسلام آورده است. او درباره ی احساس خود از داشتن حجاب می‏گوید: ((با داشتن حجاب بود که من انسانیت و ارزش زنانگی خود را احساس کردم. حجاب به من می‏ آموزد که از دسترس بیگانگان دور بمانم. امروزه به‏ ویژه در بین جوانان، گرایش روز افزون به حجاب دیده می‏شود که نشانه رشد اسلام نیز می‏باشد. تا من زنده هستم، برای اسلام و حجاب تبلیغ خواهم کرد، چون حجاب مایه آرامش و آسایش در جامعه می‏باشد)). (30)

 آقای«لوی» که یک فرد یهودی است و به تازگی دخترانش با حجاب شده اند در مورد حجاب دخترانش می گوید: ((حجاب یکی از دستورات قرآن است که ارزش اخلاقی زن در جامعه را تعیین می‏نماید. حجاب نشانگر پاکیزه بودن، رستگاری و آلوده نبودن زن است)). (31)

 مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای(قدس سره) درباره ارزش و احترام زن می فرمایند:

 «زن‌های مؤمن در جامعه‌ی ما سعی کنند قدر زن ایرانی مسلمان را بدانند. ارزش زن اسلامی و مسلمان را بدانید. زنی که در اختلاط و معاشرت، با مرد قاطی نمی‌شود و خود را وسیله یی برای جلب چشم مرد نمی‌داند و خود را بالاتر از این می‌داند. زنی که شأنش را عزیزتر از این می‌شمارد که خود را عریان کند و با صورت و موی و بدن خود، چشم روندگان را به سمت خویش جلب کند و هوس آن‌ها را اشباع نماید. زنی که خود را در دامنه‌ی قله یی می‌داند که در اوج آن، فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) - بزرگترین زن تاریخ بشر - قرار دارد. آن زن، زن مسلمان ایرانی است. این زن باید دیگر از این بازیچه‌های فراهم آمده‌ی تمدن غربی و روش‌های توطئه آمیز آن، رو بگرداند و به آن بی اعتنایی کند». (32)


ب) آرامش زن

در همه کارها آرامش و امنیت روانی یکی از مهمترین مسائلی است که سبب می شود آن کار به خوبی انجام بپذیرد. 

 ارائه زیباییها و مواضع بدن به میل و خـواسته ی مـردان دامن می زند و در نهایت، موجب می شود که امنیت و آرامش خود زن به هم بخورد. عشوه گری زن در جامعه نه تنها باعث از بین بردن آرامش روانـی خـود می شود بلکه مردان مخصوصاً جوانان را در تحریکی دائم قرار می‌دهد؛ تحریکی که سبب کوفتگی اعصاب می شود و در نهایت موجب ایجاد هیجانهای بیمارگونه عصبی می‌شود.

 آنچه می تواند موجب آرامش و امنیت زنان شود، حجاب است. حجاب در ظاهر اگر چه سخت است ولی نوعی امنیت خاطر و مانع برای زن به شما می آید و در واقع حجاب حریم شخصیتی فرد را بیان می کند.

 خانم «ایوان ردلی» نویسنده و خبرنگار معروف انگلیسی که اسلام آورده و محجبه شده است، می‏گوید: ((حجاب در زندگی من و حفظ امنیت من نقش بسیار بزرگی را ایفا نمود و من با پناه آوردن به حجاب، خود را در امنیت احساس می‏کنم)). (33)

 حجاب از طرفی هم نوعی آرامش معنوی را برای شخص فراهم می کند. حجاب باعث می‌شود که زن کمتر دچار لغزش و گناه شود و به دنبال آن زن و بطور کلی جامعه بیشتر می‌توانند مراتب معنوی را طی نمایند و به طهارت قلب و روح برسند. قرآن کریم حجاب را یک عامل طهارت قلب (هم برای مردان و هم برای زنان) می داند و در سوره احزاب آیه 53 می فرماید: «وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» (و هنگامى که چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان (همسران پیامبر) مى‏خواهید از پشت پرده بخواهید این کار براى پاکى دلهاى شما و آنها بهتر است‏)


ج) تحکیم خانواده

خانواده پایگاهی برای انسان سازی است. خانواده براساس محبت، صفا، همدلی، صمیمیت و وحدت استوار می شود و از طرفی دیگر هم محیطی است برای محدود کردن نیازهای جنسی زن و شوهر در چارچوب قانونی و شرعی. یکی از مهمترین علت هائی که ممکن است یک خانواده را بهم بزند، حضور تحریک آمیز و شهوت آلود زنان و دختران جامعه است که نگاه هر مردی را (چه متأهل و چه مجرد) به خود جلب می کند.

 اگر کسی که شاهد و ناظر این گونه حرکات از سوی زنـان اسـت، مـتأهل بـاشد با تـوجه به حس تنوع طلبی وزیبایی خواهی که دارد، بخشی از توجه و افکار خود را متوجه آن زن می کند و در نتیجه گرایش به همسرش کاهش پیدا می کند. در بسیاری از اوقات می شود که آن زن بی حجاب، زیبایی همسر مرد را ندارد ولی حس تنوع طلبی و تازگی، زشت بودن چهره را به طور کلی محو می کند.

 وقتی که چشمان مرد از دیدن صحنه های بی حجابی زنان و دختران جامعه، کامیاب می شود به طبع آن علاقه مرد به همسرش نیز کم می شود، زیرا یکی از بخش های مهم علاقه مرد نسبت به زن از ناحیه نیازهای جنسی می باشد. در نتیجه ی این گونه رفتارها شاهد بد خلقی، بی میلی و بهانه گیری مرد نسبت به زن هستیم و دیگر کار به جایی می کشد که می بینیم مرد، زن را مانع رسیدن به خواسته های نفسانی خود می داند و از او متنفر می شود.

 حال اگر بیننده ی مناظر زنان بی حجاب، مجرد باشد تأثیری شاید بدتر از اولی دارد. بیننده ی مجرد با دیدن صحنه های زنان و دختران بی حجاب، و ارتباط با آنها به اندازه کافی التذاذ می یابد و دیگر تن به هزینه های سنگین ازدواج نمی دهد. 

 آن جوان در اصل ازدواج را یک حصار برای خود فرض می کند زیرا با ازدواج دیگر نمی تواند خارج از چارچوب شرعی و قانونی خود قدم بردارد و با زنان دیگر ارتباط برقرار کند. و شاید هم بعضی از مردان و یا زنان، همسر خود را مانند یک زندان بان فرض می کنند که آنها را در یک فضا مبحوس کرده و نمی گذارد با دنیای بیرون ارتباط داشته باشد. زیرا قبل از ازدواج راحت بوده اند، به هرکجا که می خواسته اند می رفتند و با هر کسی که می خواستند ارتباط داشته اند و هیچ کس هم با آنان جرأت برخورد را نداشته ولی بعد از ازدواج دیگر این مسائل کمتر و یا از بین رفته است.

 مطئناً تأخیر در ازدواج جوانان تنها به علت مشکلات اقتصادی و یا تحصیلی نیست، بی تقوایی جنسی و لجام گسیختگی زنان و دختران بدحجاب در جامعه هم باعث به تأخیر افتادن ازدواج است و بی شک مضرات و آثار سوء این گونه رفتارها از سوی بی حجابها، روزی دامن خودشان را هم می گیرد. دین اسلام برای آنکه این چنین مشکلاتی برای خانواده ها پیش نیاید، حجاب را پیشنهاد کرده تا هم از آفات و بلاهایی که خانواده را تهدید می کند، جلو گیری نماید و هم از به وجود آمدن بی رغبتی و سستی در تشکیل خانواده از سوی جوانان، پیشگیری کند.


د) عامل استواری جامعه

به طور یقین کشیدن خواسته های جنسی از محیط خانه به اجتماع، جامعه را رو به زوال می برد و باعث رکود فعالیتها می شود. شهید مطهری(رحمة الله علیه) در کتاب حجاب خود این گونه می نویسد: برعکسِ آنچه که مخالفین حجاب خرده گیرى کرده ‏اند و گفته‏ اند: ((حجاب موجب فلج کردن نیروى نیمى از افراد اجتماع است)) ، بى حجابى و ترویج روابط آزاد جنسى موجب فلج کردن نیروى اجتماع است. (34)

 دین اسلام هیچ گاه با فعالیت و کار کردن زن در محیط بیرون از خانه و یا با درس خواندن و رشد علمی زن مخالف نبوده بلکه اجازه هر نوع فعالیت اقتصادی، سیاسی و یا فرهنگی را داده است البته به شرط اینکه به کار اصلی او یعنی خانه داری و تربیت فرزندان لطمه ای وارد نشود. حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین این مسئله می فرمایند: ((اسلام با کار کردن زن موافق است. نه فقط موافق است، بلکه کار را تا آن جا که مزاحم با شغل اساسی و مهمترین شغل او، یعنی تربیت فرزند و حفظ خانواده نباشد، شاید لازم هم می‌داند. یک کشور که نمی‌تواند از نیروی کار زنان در عرصه‌های مختلف بی نیاز باشد! اما این کار نباید با کرامت و ارزش معنوی و انسانی زن منافات داشته باشد)). (35)

 آنچه که موجب رکود فعالیتها می شود بی حجابی است. فرض کنید در یک مدرسه که دختران و پسران با هم درس می خوانند، در یک کلاس همه دختران با حجاب کامل و بدون آرایش حضور دارند. و در کلاسی دیگر همه دختران به صورت بی حجاب و با آرایش کامل و لباس های نا مناسب و بدن نما حضور دارند. در کدام کلاس ها افراد بیشتر درس می خوانند و فکر می کنند و به حرف استاد گوش می دهند؟ 

 بسیار واضح و آشکار است که در کلاسی که دختران محجبه حضور دارند، بازده بیشتری عائد و واصل می شود. و همین طور در ادارات و یا جاهای دیگر. 

 به طور کلی در جامعه ای که زنان محجبه باشند و خود را در معرض دیگران قرار ندهند مطمئناً جامعه ی با نشاط و موفقی خواهد شد و می تواند در همه عرصه ها پیشرفت داشته باشد.

 از طرفی دیگر هم بد حجابی و تحریکات جنسی بر روی سیستم تولید نسل نقش تخریب کننده ای را دارد.

 دانشمندان معتقدند تحریکانی که در چشم بوجود می آید بر غده ی هیپوفیز که غده ی کوچکی در زیر مغز است اثر می گذارد. این غده شش هورمون تولید می کند که سه نوع آن بر روی سیستم تولید نسل تأثیر دارد. نگاه به زنان بد حجاب و فیلمهای محرک که چنین اثری را بهمراه دارد در نهایت به تأثیر منفی در فرزندان و اختلالات وراثتی منتهی می شود. 

 در تفسیر نور الثقلین آمده: هنگامی که موقع جفت گیری گوسفندان حضرت شعیب(علیه السلام) شد، حضرت موسی(علیه السلام) (که حدود هشت یا ده سال به حضرت شعیب خدمت می کردند) به میان گوسفندان رفت و پوست بخشی از عصای خود را کند و قسمتهایی را به حال خود واگذارد و آن را در وسط آغل گوسفندان انداخت و بر آن پارچه ای سیاه و سفید انداخت و سپس گوسفندان نر را به سراغ ماده فرستاد. گوسفندان نر به این چوب سیاه و سفید نگاه می کردند و جفت گیری می کردند و در نتیجه نوزاد آنها جملگی سیاه و سفید زاییده شدند. (36) 

 یک آزمایش علمی دیگر

 ژان روستان فرانسوی آزمایشی را در کتاب ((لاوی)) مطرح کرده است. این آزمایش که بر تعدادی اردک نر و ماده انجام گرفته است؛نتایج علمی مفیدی را به اثبات رسانده است. 

 ژان روستان وهـمکارانش تـعدادی اردکـهای نـر و مـاده را در سالن آزمایش قرار دادند و قبل از شروع آزمایش هورمونهای تناسلی اردکها را نیز مورد بررسی قرار دادند. پس از چندی که اردکها با یکدیگر بودند مورد آزمایش هورمونی قرار گرفتند که در نتیجه هورمونهای آنها زیاد شده بود. اردکهای نر و ماده را از یکدیگر جدا کردند و پس از مدتی که آنها را مورد آزمایش قرار دادند هورمونها به حال طبیعی بازگشته بودند. برای آنکه اثبات شود این تحولات هورمونی از راه چشم وبینایی آنها صورت گرفته است آزمایش دیگری را انجام دادند. بدن اردکهای نر را با پارچه سیاهی پوشاندند تا نوری از راه پوست آنها به درون بدن راه نیابد وچشم آنها را باز گذاشتند تا بتوانند یکدیگر را ببینند.در این آزمایش نیز مشاهده گردید که هورمونهای آنها زیاد شده است و در نتیجه اثبات گردید که نگاه اردکهای نر به ماده عامل تحولات هورمون آنها بوده است. درآزمایشی دیگر چشم اردکهای نر را بسته وآنها رادرمیان ماده ها رها کردند. این بار ازدیاد هورمون مشاهده نشد. (37) 

 داستان قبلی و همچنین این آزمایش اثبات می کند که زنانی که خود را در معرض دید مردان نامحرم قرار میدهند چه آثار زیانباری بر جامعه و نسل انسانها می گذارند. در حالی که خودشان هم از این آثار آگاهی ندارند. 

 فلسفه حجاب دینی پیشگیری از چنین آثاری است.

ماها خیلی خودمون رو گم کردیم یعنی حتی ایرانی هم نیستیم.


پی نوشت ها :

1- بیانات معظم له در مرقد امام خمینی(رحمة الله علیه)، 14/3/1376 

 2- به نقل ازدایره المعارف القرن العشرین ، 1923

 3- ویل دورانت ، تاریخ تمدن ، ص 520

 4- همان، ص 336 

 5- همان، ص 340 

 6- همان، ص 434 

 7- تفسیر اثنی عشری، ج 10، ص 490 

 8- پوشاک باستانی ایرانیان از کهن ترین زمان، جلیل ضیاء پور، ص 51

 9- همان ، ص 56

 10- پوشاک زنان ایرانی، جلیل ضیاء پور، ص 194

 11- همان ، ص 114

 12- تاریخ تمدن، ج 4 ص 461 

 13- باب 11 ،آیه 3 تا 14

 14- کتاب مقدس، انجیل، چاپ 1856 م، باب دوم ، آیه 9 تا 11

 15- اصول کافی ، ج 2 ،ص 36

 16- تفسیر نمونه، ذیل آیه 31 سوره نور

 17- کافی ، ج 5 ، ص 521 

 18- تفسیر الصافی ، ج 3 ، ص 430 ، ذیل آیه 31 سوره نور 

 19- کافی ، ج 5 ، ص 521

 20- همان 

 21- سنن ابو داود ، ج 2 ، ص 270 ، ح 4104

 22- مجمع البیان فى تفسیر القرآن‏ ، ج 7 ، ص 217 ، ذیل آیه 31 سوره نور

 23- کافی ج 5، ص 521

 24- الکشاف ،‏ ج 3 ، ص 559 ، ذیل آیه 59 سوره احزاب 

 25- القاموس المحیط ، باب الهمزة، ذیل کلمه الجلباب

 26- مجمع البیان فى تفسیر القرآن‏، ج 8، ص 578

 27- بحار الانوار ج 68 ص 364 

 28- بحار الأنوار ج 80 ص 184

 29- بحارالانوار ج 43 ص 54

 30- سایت ابنا

 31- همان 

 32- سخنرانی در دیدار جمع کثیری از بانوان کشور 26/10/1368

 33-سایت ابنا

 34- مسئله حجاب، ص 84

 35- دیدار گروهی از زنان، به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا (س) 1371/09/25

 36- تفسیر نور الثقلین، ج 4 ، ص 126

 37- برگرفته از کتاب بهداشت ازدواج از نظر اسلام نوشته ی دکتر صفدر صانعی

برگرفته شده از سایت جنبش مصاف masaf.ir با کمی تغییر


۲ نظر