.

۳۴ مطلب با موضوع «مهدویت و آخرالزمان» ثبت شده است

یا مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف


چه روز ها که یک به یک غروب شد نیامدی          چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن          خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما که دل شکسته و خسته ایم نه          ولی برای عده ای ، چه خوب شد نیامدی

تمام روزهای هفته را در انتظار جمعه ام           صبح رفت، ظهر رفت، غروب شد نیامدی

دانلود کتاب مکیال المکارم 

۴ نظر
️ " سخنان محقق مسیحی در مورد تاثیر حضور معنوی امام زمان (عج) در هدایت دنیای امروز "

️ " سخنان محقق مسیحی در مورد تاثیر حضور معنوی امام زمان (عج) در هدایت دنیای امروز "

دریافت  حجم: 3.32 مگابایت




مدت زمان: 2 دقیقه 18 ثانیه 

۰ نظر

مهدی موعود در تورات


مهدی موعود در تورات shia+muslim                  
 پاسخ به این سوال را در فصل 17 آیه 20 از کتاب پیدایش تورات جستجو می‌کنیم ، آیه ای که دل هر انسان حقیقت طلبی را با نور الهی منور ساخته و لرزه بر اندام و بنیانهای فکری دشمنان اهل بیت (ع) می‌اندازد

در میان کتب دینی یهود، آیات مربوط به منجی کمتر دستخوش تحریف ودستبرد متخاصمان قرار گرفته است.

برخی این امر را ناشی از گرایش شدید یهودیان به منجی دانسته آنچنان که "هارامبام" (موشی بن میمون) از بزرگان و اکابر یهود می گوید:

"هر فرد یهودی که به ماشیح معتقد نباشد و یا چشم به راه آمدنش نباشد منکر بیانات موسی و سایر پیامبران بنی اسرائیل است(1)

برخی نیز خنثی بودن و عدم دخالت این آیات ، در زندگی خاخام ها و حاکمان یهود را عامل در امان ماندنشان از تحریف می دانند .

عده ای بر این عقیده هستند که آنچه یهودیان را در تمام برهه های تاریخ پر فراز و نشیبشان هماره متحد نگاه داشته اعتقاد ایشان به ظهور منجی (ما شیح) بوده است  برخی دیگر نیز این امر- مصون ماندن نسبی آیات مربوط به آخر الزمان- را از معجزات الهی می پندارند .

دلیل هرچه باشد نتیجه این است که در میان کتب دینی یهود و پیامبران بنی اسرائیل شاهد فراز های بسیاری هستیم که به موضوع آخر الزمان ، نشانه ها ، و شخص موعود اختصاص دارد و حتی در برخی کتب مانند زبور حضرت داوود(ع) مسائل آخر الزمانی و نشانه های منجی یک سوم این کتاب را در بر گرفته است.

تعدادی از این آیات ، به ظهور حضرت مسیح (ع) دلالت داشته و با شخص ایشان تطابق فراوان دارد لیکن در بررسی شکلی و محتوایی برخی آیات عهد عتیق به مواردی بر می خوریم که به طرز عجیب و باور نکردنی با مسائل مربوط به منجی شیعیان حضرت بقیه الله الاعظم (عج) همخوانی کامل دارد.

به گونه ای که جای هیچ تردیدی را برای هر انسان منصفی باقی نمی گذارد.

از اسفار پنجگانه تورات در سفر(sefr) پیدایش آمده است:

  1. " خداوند بر ابراهیم ظاهر گشته گفت: به ذریه تو این زمین را می بخشم ،تمام این زمین را که می بینی به تو و ذریه تو تا به ابد خواهم بخشید "(2)

آیاتی از این دست سبب شده است تا برخی یهودیان ،  تمامی زمین را ارث پدری خود دانسته و اندیشه های صهیونیستی مستخرج از این آیات تجاوز به دیگر سرزمین ها را جایز بشمارد.

و در جایی دیگر خطاب به ابراهیم (ع) داریم:

  1. " تورا بسیار بارور گردانم و امتهای بسیار از تو پدیدار کنم ،پادشاهان از تو بوجود آیند.عهد خود را در میان خویش و تو و ذریه بعد تو استوار گردانم که نسل بعد از نسل جاودانی باشد "

ودر فرازی دیگر خداوند خطاب به حضرت ابراهیم اورا پدر امتها می نامد:

  1. " نام تو بعد از این آبرام  خوانده نشود بلکه نامت آبراهیم خواهد بود زیرا تو را پدر امتهای فراوان گردانیدم. (3)

 در آیه ای دیگر خداوند علاوه بر اشاره به وراثت زمین به صالحان در آخرالزمان سخن از ذریه کثیر ابراهیم (ع) می کند:

4.     به سوی آسمان بنگر- ستارگان را بشمار اگر خواهی ذریه تو نیز چنین خواهد بود ، تو را از کلدانیان(بین النهرین) بیرون آوردم تا زمین را به ارث تو بخشم (4) 

چنان که مستحضر هستید در آیه اول خداوند متعال وعده حکمرانی ذریه حضرت ابراهیم بر جهان را می دهد و در آیه بعدی آنرا عهدی بین خود و ابراهیم (ع) معرفی می نماید.

به راستی عهد میان حضرت ابرهیم و خداوند متعال چیست؟ در خواست این نبی الهی از خدا چه بوده است؟ وراثت زمین به ذریه او؟

بی شک بهترین راه پاسخ به چنین سوالاتی نگاه به کلام الله مجید است چنانکه قرآن برخی موارد فوق را تایید نموده و پرده از رازی بزرگ برمی دارد، آنجا که در تایید آیه سوم :

"تورا پدر امتهای فراوان گردانیدم "

می فرماید:

"...مله ابیکم ابراهیم و هو سمئکم المسلمین من قبل و فی هذا ..."

"از آیین پدرتان ابراهیم پیروی کنید ،خداوند شمارا در کتابهای پیشین ودر این کتاب مسلمان نامید".(5)

ولی نکته بسیار بسیار مهم در آیه چهارم است که سخن از عهدی بین خدا و ابراهیم (ع) می رود، این موضوع به طرز عجیبی در قرآن پاسخ داده شده است چنانکه می خوانیم:

" و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمت فاتمهن  قال انی جاعلک لناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین"

"هنگامی که پروردگار ابراهیم،اورا با دستوراتی آزمود و او به طور کامل از عهده آنها برآمد،خداوند به او فرمود:من تورا امام و پیشوای مردم قرار دادم.ابراهیم گفت:از دودمان و ذریه من نیز امامانی قرار بده ، خداوند فرمود عهد من به ستمکاران نمی رسد"(6)

پس در واقع عهد بین حضرت حق و پیامبرش رسیدن افرادی خاص از ذریه ابراهیم (ع) به مقام امامت است که شامل ستمکاران نمی شود، چرایی پاسخ خداوند نسبت به درخواست حضرت ابراهیم مبنی بر امام قرار دادن ذریه اش را می بایست اینگونه واکاوی نمود.

پسران حضرت ابراهیم دو تن بودند ،یکی اسحاق که از همسرش ساره ، و دیگری اسماعیل که از کنیزی به نام هاجر بود ، دلیل ازدواج حضرت ابراهیم با هاجر نازایی ساره بود که البته خداوند بعد ها حاجت ساره را نیز مستجاب نموده و از او اسحاق به دنیا آمد.

یهودیان خود را از نسل اسحاق می دانند چراکه لقب فرزند اسحاق ، یعنی یعقوب "اسرائیل به معنای بنده خدا" بود لذا بنی اسرائیل یعنی فرزندان یعقوب.

در ضمن یهودیان فرزند حضرت ابراهیم را که وسیله آزمایش او قرار گرفت (قربانی شدن) اسماعیل نمی دانند بلکه معتقدند  اسحاق بوده است که به چنین مقامی نائل گشته.

این در حالی است که رسول الله و امیر المومنین و به تبع آن ائمه و سادات  از نسل اسماعیل (ع)هستند.

حال سوالی که پیش می آید این است که کدام دسته از ذریه حضرت ابراهیم (ع) هستند که به سبب ستمکاری مقام والای امامت که خدا در قرآن آن را بالاتر از پیامبری می داند را از دست داده و این مقام به  آنها نمی رسد؟ ودیگر اینکه این دلایل را چون از قرآن است برای بحث با یهودیان کافی ندانید لیکن پاسخ به این دو مسئله را در فصل 17 آیه 20 از کتاب پیدایش تورات جستجو می کنیم ، آیه ای که دل هر انسان حقیقت طلبی را با نور الهی منور ساخته و لرزه بر اندام و بنیانهای فکری دشمنان اهل بیت (ع) می اندازد:

" اما در مورد اسماعیل تقاضای تورا اجابت فرمودم ،اینک او را برکت داده بارور گردانم، او را بسیار کثیر گردانم و12 امام از وی پدید آیند و امتی عظیم از وی بوجود آورم"

آری تقاضای حضرت ابراهیم مبنی بر نائل آمدن افرادی از ذریه ایشان به مقام امامت اینگونه در خود تورات پاسخ داده می شود ،و جالب تر اینکه  کلمه امام در قرآن مجید ۱۲ مرتبه  تکرارشده است! کدام انسان جوینده معرفت وحقیقت است که  با این لایل به حقانیت تشیع پی نبرد؟

آری خداوند عهدش با ابراهیم و پاسخ به خواست او را در ذریه اسماعیل قرار داد و جالب اینجاست که با آوردن عبارت" ... و امتی عظیم از وی بوجود آورم " مشخصا به اسلام عزیز اشاره می فرماید چراکه تعداد کل یهودیان جهان (فرزندان اسحاق) تنها 14 میلیون نفر تخمین زده می شود در حالی که امت مسلمان با یک میلیارد و نیم نفر انسان پس از مسیحیت بیشترین پیروان در جهان را به خود اختصاص داده و حتی اگر تعداد شیعیان جهان (تقریبا 200 میلیون نفر) را در نظر بگیریم باز هم شاهد فاصله ای آشکار هستیم.

مگر نه اینکه خدا در تورات خطاب به ابراهیم فرمود :

"به سوی آسمان بنگر، ستارگان را بشمار، اگر خواهی  ذریه تو نیز چنین خواهد بود "

گویا این آیه در تورات تفسیر سوره کوثر است . آری کلامی نورانی تورات و قرآن منشا یکسان دارد  و البته اشاره به حقانیت تشیع و ظهور امام زمان فقط به سفر پیدایش مربوط نمی شود چنانکه در دیگر کتب عهد عتیق نشانه های فراوان آخر الزمانی داریم که عینا  مصادیق آنها در آیات و روایات اسلامی نیز موجود است  برای نمونه به موارد زیر توجه فرمایید:

 "و نهالی از تنه "یسی"( از نام های پدر حضرت داوود) بیرون آمده ،شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین ،به راستی حکم خواهد نمود...کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت .... گرگ با بره سکونت خواهد نمود و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر با هم و طفل کوچکی آنها را خواهد راند... در تمامی کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهند کرد،زیرا که جهان از معرفت خدا پر خواهد شد". (7)

 * گفتنی است نسب حضرت حجت از سمت مادر بزرگوارشان نرجس خاتون به شمعون ابن هممون صفا می رسد که وی  پسر عمه حضرت مریم مادر حضرت عیسی (ع) بوده است و جالب اینکه هردو این بزرگواران از نسل داوود پیامبر بوده اند . سایر موارد مطروحه در این آیه را نیز عینا در روایات اسلامی داریم  به عنوان نمونه امام حسن مجتبی (ع) میفرمایند: در هنگام ظهور درندگان با هم به سادگی خواهند زیست (و التسلعت السباع) و بز شاخدار به بز بدون شاخ حمله نخواهد کرد و...

 "یهوه صبا یوت چنین می گوید: یک دفعه دیگرآسمانها و زمین و دریا و خشکی را متزلزل خواهم ساخت و تمامی امت ها رامتزلزل خواهم ساخت و آنگاه  فضیلت جمیع امت ها خواهد آمد ... این خانه را از جلال خود پر خواهم ساخت."(8)

 "امیر عظیمی که برای پسران تو ایستاده نامش "ایستاده" است خواهد برخاست... بسیاری از آنان که در خاک خوابیده اند،بیدار خواهند شد..."(9)

 *   در این آیه به وضوح به لقب حضرت بقیه الله  به نام "قائم" به معنی "ایستاده" اشاره می شود و در ادامه نیز رجعت مومنان هنگام ظهور امام زمان (عج) مطرح می گردد (فراز هایی از دعای عهد: خدایا اگر مرگ ، که آنرا برای تمامی بندگانت مقدر فرموده ای  میان من و او – امام زمان- فاصله انداخت ، پس مرا-هنگام ظهورش- زنده گردانده از قبرم خارج کن ...  )

 "آنانکه بسیاری را به راه عدالت رهبری می کنند(یاران امام زمان)، مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالاباد. اما تو ای دانیال کلام را مخفی دار کتاب را تا زمان آخر مهر کن بسیاری به سرعت "تردد" خواهند کرد."(10)

 "خوشا به حال آنان که انتظار کشند"(11)

 *   افضل الاعمال انتظار الفرج(از روایات شیعی : انتظار فرج از بهترین اعمال است)

 "سلطنت و جلال و ملکوت به او داده شده تا جمیع قوم ها و امت ها و زبانها او را خدمت کنند.سلطنت اوجاودانی و بی زوال است و ملکوت او زایل نخواهد شد."(12)

 "از  کتاب حبقوق نبی : اگر چه تاخیر نماید، برایش منتظر باش زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود... بلکه جمیع امت ها را نزد خود جمع می کند و تمامی قوم ها را برای خویشتن فراهم می آورد."(13)

*   در عیون الاخبار ج 1 ص 134آمده است حضرت حیقوق نبی که در تویسرکان مدفون است از منتظران سرسخت حضرت حجت بوده و شعار دائمش "اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم " بوده است . ایشان در کتاب خود که شامل سه باب است با مضامینی واضح به رستگاری مومنین و بعثت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان خاتم النبین بشارت می دهند.امام رضا (علیه السلام) نیز در مجلس مامون از جاثِلیق که ازعلما و بزرگان قوم یهود بوده است، سوال می فرمایند: آیا سخن او را درباره ظهور حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در تورات دیده ای؟ گفت آری و تصدیق می کنم.گفتنی است پیکر مطهر آن نبی بزرگ و منتظر حضرت صاحب الزمان (عج) به شکلی معجزه آسا در سال ۱۳۷۲ (ه.ش) در جریان حفری های چند تن یهودی در مرقد مطهرشان  در تویسرکان سالم نمایان شد. 

شاید بیشترین اشارات به ظهور و آخر الزمان را باید در زبور حضرت داوود (ع) جستجو نمود تاجایی که از 150 بخش آن 35 و برخی 55 بخش را مربوط به آخر الزمان می دانند.

لذا بی سبب نیست که خداوند متعال در کلام الله مجید هنگام اشاره به سرنوشت مومنان در آخر الزمان توجه ما را به زبور جلب می نماید:

" و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون "

"و به راستی در زبور پس از تورات  نوشتیم که بنگان صالح ما وارثان زمین خواهند بود"(14)

 لذا جای شگفتی ندارد اگر مضمون همین آیه قرآن را در زبور هم ببینیم:

 "  شروران منقطع خواهند شد اما منتظران خدا وارث زمین خواهند گشت ، بعد از اندک زمانی شروری نخواهد بود و حلیمان وارث زمین خواهند گشت و میراث آنها خواهد بود تا ابد الاباد. خداوند صالحان را تایید می کند ، خدا روزی کاملان را می داند و روزی ایشان خواهد بود ، تا ابد نسل شروران منقطع شده صالحان وارث زمین خواهند شد و در آن تا ابد سکونت خواهند نمود ، جان او در نیکویی شب را به سر خواهد برد و ذریه او وارث خواهند شد."(15)

"و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را انصاف و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت. در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود و حکمرانی خواهد کرد از دریا تا در یا و از نهر تا اقصای جهان."(16)

 *    در بحارالانوار علمه مجلسی ج 53 ص 62 آمده است:  پس از ظهور بر روی زمین کور،فلج و زمینگیری باقی نخواهد ماند(وفور سلامتی).

 "جمیع سلاطین او را تعظیم خواهند کرد و جمیع امتها او را بندگی خواهند نمود.زیرا چون مسکینی استغاتثه کند،او رهایی بخشد و جان های مساکین را نجات خواهد داد."(17)

 "اسم او تا ابد بماند،اسمش چون آفتاب باقی بماند،در او مردمان برکت خواهند یافت و تمامی قبایل او را خجسته خواهند گفت، و نام او تا ابد متبرک باد و تمامی زمین از جلالش پر شود."(18)

 "برای خداوند منتظر باش ، قوی شو، او دلت را تقویت خواهد کرد...ای همگان که برای خدا انتظار می کشید منتظر خدا باش طریق اورا نگه دار تا تو را به وراثت زمین بر افرازد."(19)

 "امتها شادی و تنرنم خواهند کرد زیرا که قوم ها را به انصاف حکم خواهد کرد،آنگاه زمین محصول خود را خواهد داد،اما صالحان شادی کنند و در حضور خدا به وجد آیند و به شادمانی خرسند شوند.

او قوم تورا به عدالت داوری خواهد نمود. و مساکین تو را به انصاف ،مساکین قوم را دادرسی خواهد کرد و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد. در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود.

  او حکمرانی خواهد کرد از دریا تا دریا و از نهر تا اقصی نقاط جهان،فراوانی غله در زمین برقله کوه ها خواهند رسید، اهل شهر ها مثل علف زمین نشو و نما خواهند کرد،جمیع امتهای زمین او را خوشحال خواهند خواند."(20)

*  اشاره به برخی از نشانه های آخر الزمان که در روایات شیعی نیز موجود است  مبنی بر افزایش جمعیت شهر نشینان نسبت به جمعیت روستایی و یا فراوانی نعمات و محصولات کشاورزی پس از ظهور و...

    "شمشیر دو دمه در دست ایشان است تا از امتها انتقام بکشد ."(21)

*     در این فراز نیز به طرز شگفتی به ذوالفقار امیرالمومنین (ع)که طبق روایات شیعی دردست حضرت بقیه الله (عچ)است اشاره می شود.

هرچند دشمنان خدا  ۱۱ امام بزرگوار از ذریه ابراهیم (ع)را به خاک و خون کشیدند و حق الله و بندگانش زائل نمودند لیکن دوازدهمین ایشان همو که آخرین ذخیره الهی است پرچم حق را بر بام را گیتی خواهد کوفت.

آنچه از نظر گرامیتان گذشت مشتی بود نمونه خروار وگرنه نشانه هایی از این دست برای اهل فهم و حق طلبان بسیار است ان شا الله به زودی به نشانه ها و حقانیت وجودی حضرت در دیگر ادیان نیز اشاره خواهد شد.

به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت صاحب الزمان (عج)که صد البته نزدیک است .

علی اکبر رائفی پور 

پینوشت:

  1. نشریه بینا- نشریه کلیمیان ایران- سال اول (1378 )شماره 4
  2. (باب 12- فراز 7)
  3. (باب17-فراز20) و (باب18-فراز18). آنچنان که در منابع دینی یهود آمده است خدا پس از امتحان حضرت ابراهیم و سارا به خاطر سربلند بیرون آمدن از این آزمون الهی به نام های ایشان "ه" اضافه فرمود و آبرام و سار به ابراهیم و ساره بدل گشتند
  4. (13-15) (15-5 تا 8).
  5.  سوره حج آیه 78
  6.  سوره بقره آیه 124
  7.  کتاب اشعیای نبی (فصل11 بندهای 1 تا 10)
  8.  کتاب حجی نبی(فصل 2 بندهای 6 تا 9)
  9. کتاب دانیال نبی (فصل 12 - 1،12)
  10.  کتاب دانیال نبی (فصل 12-3و4)
  11.  کتاب دانیال نبی (فصل 12-12)
  12.  کتاب دانیال نبی (فصل 7- 12 و14)
  13.  کتاب حیقوق نبی(2-3تا 5) واژه حیقوق(Hayaghogh) که در زبان عِبری «حَبَقُوق» تلفظ می گردد که به معنای در آغوشگرفته می باشد. علت نامگذاری ایشان به این نام چنین بود که وی در اوان کودکی ازدنیا می رود و الیاس نبی (علیه السلام) او را در آغوش خود گرفته، دعا می کنند و از خدای متعال می خواهند که آن حضرت را دوباره زنده نماید. در مفاتیح الجنان در شرح اعمال ام داود، امام صادق (علیه السلام) به نام آن حضرت اشاره می فرمایند
  14.  سوره انبیا آیه 105
  15.  مزمور 37  بند های 9-11-12-17-18-27-29
  16. مزمور 72  بند های 2و4و7و8
  17.  مزمور 72  بند های 11و13  
  18.  مزمور 72  بند های17و19
  19.  (مزمور 69  بند 3 )، ( 130  بند 5و6 )
  20. (مزمور 67  بند 4 )، (مزمور 68  بند 3 )، (مزمور 72  بندهای 2و4و7و8و16و17و149 )
  21. مزمور 149  بند 7
 نویسنده:علی اکبر رائفی پور
برگرفته شده از سایت موسسه مصاف ایرانیان  Masaf.ir
۱ نظر

قیام گروهی از مشرق زمین

       به نام خداوند بخشنده مهربان


آخرالزمان

طبق چند روایت، مردمی از مشرق، قیام خواهند کرد و یاری‌گر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهند بود. در روایت معتبری که ابوخالد کابلی از امام محمد باقر علیه السلام نقل کرده، آمده است:
گویا می‌نگرم قومی از مشرق، قیام کرده‌اند. آنان حقشان را می‌خواهند، ولی به آنان نمی‌دهند؛ دوباره آن را طلب می‌کنند، ولی باز به آنان داده نمی‌شود. وقتی اوضاع را این‌گونه می‌بینند سلاح‌هایشان را بر می‌دارند. در آن هنگام، آن‌چه می‌خواهند به آنان می‌دهند، ولی آنان نمی‌پذیرند و استوار می‌ایستند و قدرتشان را به کسی جز صاحب شما تحویل نمی‌دهند. کشته‌های آنان، شهید هستند. آگاه باشید اگر من آن زمان را درک می‌کردم، خود را برای صاحب این امر نگه می‌داشتم.» (1)
و در حدیثی که از پیامبر اکرم نقل شده است، می‌خوانیم: «یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی یعنی سلطانه؛(2) گروهی از اهل مشرق قیام می‌کنند و زمینه را برای حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فراهم می‌کنند». روایت، در منابع عامه آمده است.
در این مقاله، به معرفی برخی از مردم مشرق زمین‌ و اقدام‌هایشان که بیشتر در روایت‌های اهل‌بیت علیهم السلام آمده است می‌پردازیم.
1-  اول : خراسانی
خراسانی، منسوب به خراسان است و خراسان، نامی است که به دو عنوان، اطلاق ‌شده است.
یک: به قسمتی از سرزمین فعلی ایران که از کوه‌های زاگرس شروع می‌شود و تا قسمتی از شهر هرات در کشور افغانستان و اطراف آن، ادامه پیدا می‌کند و از شمال، شهرهای نیشابور، مرو، سرخس و قسمتی از سرزمین‌های شمال شرقی ایران را در بر می‌گیرد و از جنوب، تا کرمان و سیستان ادامه می‌یابد.
دو: به مناطق و سرزمین‌های اطراف خراسان که حاکمان خراسان در آن منطقه‌ها حاکمیت داشته‌اند.(3)
برخی از نکاتی که از روایت‌های اهل بیت علیهم السلام درباره خراسانی استفاده می‌شود، به شرح ذیل است.
حرکت خراسانی همزمان با خروج یمانی و سفیانی معرفی شده است. بکر بن محمد ازدی از امام جعفر صادق علیه السلام نقل کرده است: «خروج الثلاثة الخراسانی و السفیانی و الیمانی فی سنة واحدة فی شهر واحد فی یوم واحد …؛(4) خروج سه گروه سفیانی، خراسانی و یمانی در یک سال، در یک ماه، و در یک روز خواهد بود.»
خراسانی برای مقابله با سفیانی، یاری کردن اهل عراق و همراهی با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حرکت خود را آغاز می‌کند. در حدیث معتبری که از جابر بن یزید جعفی به نقل از امام محمد باقر علیه السلام با سندهای مختلف وارد شده، آمده است:
سفیانی سپاهی به سوی کوفه می‌فرستد که تعداد آنان هفتاد هزار نفر است. آنان در کوفه به قتل و تجاوز و غارت می‌پردازند. در آن حال (برای کمک به اهل عراق) نیروهایی از طرف خراسان با سرعت به سوی کوفه می‌آیند و در میان آنان، تعدادی از اصحاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف وجود دارند»(5)
2- دوم : اهل قم
بنابر آنچه از برخی روایات‌ استفاده می‌شود، شهر قم یکی از شهرهایی است که نقش محوری در زمینه‌ سازی ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دارد. این شهر از ابتدای حکومت عباسیان، خاستگاه و منطقه امنی برای شیعیان و مورد عنایت و توجّه اهل‌بیت علیهم السلام بوده است.(6) اهل قم در معراج پیامبراکرم به ولایت مداری ستوده شده‌اند.(7) شهر قم با آغاز غیبت صغری به عنوان مرجع علمی شیعیان مطرح شد. حسین بن روح نوبختی(نایب سوم) در آن زمان برای تأیید کتابی، آن را برای عالمان قم فرستاد.(8) این مطلب نشان از جایگاه علمی و حدیثی این شهر در آن دوره دارد. در روایتی امام جعفر صادق علیه السلام به خالی شدن کوفه از دانش اهل‌بیت علیهم السلام و آشکار شدن آن در شهر قم در نزدیکی ظهور اشاره می‌کند و می‌فرماید:
کوفه از مؤمنان، خالی خواهد شد و دانش از آن مکان جمع می‌شود؛ مانند جمع شدن مار در لانه‌اش. سپس دانش در شهری که به آن قم گویند، آشکار شود و آن مکان، معدن دانش و فضیلت می‌شود؛ به صورتی‌ که در زمین، مستضعف دینی ـ حتی در بانوان پشت پرده ـ باقی نمی‌ماند. و این اتفاق نزدیک ظهور قائم ما رخ خواهد داد. خداوند، قم و اهلش را در آن زمان، جانشینان حجّت قرار می‌دهد(9).»
بنابر این حدیث و روایت‌های مشابه، (10) قم به وسیله گسترش معارف اهل‌بیت علیهم السلام همگان را با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آشنا می‌کند و به پذیرش عمومی و پرورش نیرو جهت یاری امام عصر می‌پردازد.
در حدیثی که از امام موسی کاظم علیه السلام نقل شده، به تشکیل حکومت توسط فردی از اهل قم برای بر‌پایی حق اشاره شده است. در این روایت می‌خوانیم:
مردی از اهل قم، مردم را به سوی حق فرا می‌خواند. گروهی مانند پاره‌های آهن، همراه او جمع می‌شوند که بادهای تند، آنان را منحرف نمی‌کند. از نبرد، خسته نمی‌شوند و نمی‌ترسند و بر خداوند توکل می‌کنند و عاقبت برای اهل تقوا است.» (11) البته در این حدیث، اشاره‌ای به نزدیکی قیام مردی از قم، به ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نشده است.

ترجمه: « از احمد بن سالم، از محمد بن یحیی بن ضریس، از محمد بن جعفر، از نصر بن مزاحم و ابن ابی حماد، از ابی داود از عبدالله بن شریک از ابی جعفر علیه السلام که فرمود: ابوبکر و عمر و زبیر و عبدالرحمن بن عوف به درگاه رسول الله (ص) نزدیک شدند و نشستند، پس پیامبر(ص) بر آنها وارد شد، کنارشان نشست، دمپایی اش گسیخته شد و با دمپایی اش اشاره وار به حضرت علی بن ابی طالب (ع) زد، سپس فرمود: همانا از سمت راست خداوند عزوجل – یا از سمت راست عرش – قومی از ما برخاستند که بر منابری از نورند، صورت هایشان نورانی است و لباسهایشان نورانی است، صورت هایشان بر چشم ناظرین دیگر پرده می اندازد. ابوبکر گفت: ای پیامبر، خدا آنها کیستند؟ پس ایشان سکوت کردند. زبیر گفت : ای پیامبر خدا، آنها کیستند؟ پس ایشان سکوت کردند. عبدالرحمن بن عوف گفت: ای پیامبرخدا، آنها کیستند؟ پس ایشان سکوت کردند. سپس حضرت علی (ع) فرمودند: ای پیامبر خدا، آنها چه کسانی هستند؟ پس ایشان فرمودند: آنها قومی هستند که به واسطه ی روح الله به یکدیگر محبت می ورزند (دلهایشان به هم نزدیک می شود)، درحالی که هیچ نسب یا اموال مشترکی ندارند؛ آنها شیعه ی تو هستند و تو امامشان هستی ای علی. »
همان گونه که در حدیث فوق ملاحظه فرمودید، پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) بشارت دادند که گروهی از شیعیان ایشان به واسطه ی روح الله  دلهایشان  به هم  نزدیک می شود و متحد می گردند،  در حالی  که  دلیل  اتحاد  آنها  اموال و نسب  مشترک نمی باشد. افراد این قوم از چنان منزلتی برخوردارند که چهره ی نورانی آنها چهره های سایر مردم و حتی مسلمانان دیگر را نیز تحت الشعاع قرار می دهد.
لازم به ذکر است که روایات دیگری نیز در بین روایات اهل سنت وجود دارند که درهمه ی آنها به کلمه ی روح الله اشاره شده است. البته جزئیات روایت اهل سنت کمی با روایت شیعیان تفاوت دارد، اما مضمون اصلی یکی است. روایات اهل سنت را  که  درباره ی روح الله بیان شده اند در زیر ملاحظه می فرمایید:

پی نوشت:
1- غیبت، نعمانی، ص273، باب14، ح50.
2- سنن ابن‌ماجه، ص1369، ح4088.
3- معجم البلدان، ج2، ص350.
4- غیبت، طوسی، ص446، ح443.
5- غیبت، نعمانی، ص279، باب14، ح67.
6- رجال کشی، ص333، ح608 و 609.
7- علل‏ الشرائع، ج2، ص572، باب373، ح1.
8- غیبت، طوسی، ص390، ح357.
9- بحار الانوار، ج57، ص321، ح32.
10- بحار الأنوار، ج57، ص212، ح22 و ص214، ح30.
11- بحارالأنوار، ج57، ص216، ح37.
بخش مهدویت تبیان
منبع: پایگاه اطلاع رسانی مهدویت و وعده صادق و خبرگزاری رسا

۱ نظر
آخر الزمان را باور کنیم

آخر الزمان را باور کنیم


        به نام خداوند بخشنده مهربان


«آخرالزمان» اصطلاحی است که طی سالهای اخیر بارها شنیده ایم و هر چه پیش می‌رویم بر کاربرد آن افزوده می‌شود. گرچه آخرالزمان از اعتقادات خاص شیعه است و ریشه در تفکر اسلامی دارد اما منحصر به مسلمانان نیست و معادلهای این کلمه، در ادیان دیگر کاربرد وسیع و متنوعی دارد. حتی در مکاتب و مباحث سیاسی غیر دینی نیز بحثهای متعددی راجع به آن صورت گرفته است. آنچه که در بین تمامی ادیان و حتی مکاتب غیر دینی راجع به «آخرالزمان» مشترک است، اشاره به مقطعی از تاریخ انسان است که در آن، بشر به عالی ترین برنامه و اسلوب اداره زندگی اجتماعی دست یافته و به وسیله آن فصل نوینی از همزیستی متعالی توأم با صلح، آرامش، عدالت و رفاه جهانی را آغاز می‌کند. تأکید ادیان و فرهنگهای متأثر از آن بر اجتماع انسانها در قالب «مدینه فاضله»، «آرمان شهر»، «شهر سالم»، «اورشلیم»، «اتوپیا» و... دقیقاً مبتنی بر همین اعتقاد است. البته یکی از وجوه تمایز اعتقاد به آرمان شهر و جامعه موعود بر پایه ادیان الهی با اعتقاد به این موضوع بر پایه مکاتب دست ساز بشر (مکاتب اومانیستی)، دیدگاه‌های ارائه شده در زمینه ریشه تأسیس چنین جامعه ای است. پیروان ادیان آسمانی، ریشه آن را در «ظهور منجی آخرالزمان» می‌دانند و پیروان ایسمهای منحرف غیر دینی، آن را ثمره سیر تکاملی جوامع انسانی دانسته و پایان تاریخ می‌نامند. [۱]. به هر حال آنچه مسلم و انکارناپذیر است، انتظار تمام عالم برای فرا رسیدن روز موعود و نجات انسان از پلیدیها و زشتیها و آغاز حکومت صالحان بر کره خاکی است و البته مترقی ترین، کامل ترین و صحیح ترین باور، اعتقاد آخرالزمانی شیعه مبنی بر ظهور امام دوازدهم (ع)، حجت غایب، حضرت ولی اللَّه الاعظم، ارواحنا فداه، می‌باشد. شیعیان براساس وعده‌های داده شده از سوی رسول اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) منتظر تحقق موعد قیام و ظهور قائم آل محمد (ع) هستند و برای این انتظار نیز تکالیف و وظایفی دارند. فرهنگ انتظار طی قرون گذشته، نیروی محرکه خیزشهای بزرگ عدالت خواهانه و ظلم ستیز بوده که قیام شکوهمند امام راحل (ره) را می‌توان آخرین آن نامید. از سوی دیگر روایات و متون متعدد، نشانه‌های مختلفی را برای مشخص نمودن احوالات آخرالزمان و اشاره به عصر ظهور ذکر کرده اند که این بخش، همیشه مورد توجه خاص و عام بوده است. در سالهای اخیر مباحث پیرامون فرا رسیدن دوره آخرالزمان در میان پیروان ادیان مختلف رشد چشمگیری یافته که اعتقاد به رجعت و ظهور مسیح در سال ۲۰۰۰ میلادی در میان برخی از فرق مسیحی، از آن جمله بود. همچنین اعتقادات بحث انگیز مسیحیان انجیلی (مسیحیان صهیونیست و یهودیان درباره آخرالزمان و طرح تفکرات جنجالی همچون نبرد آرماگدون (هرمجدون)، تخریب مسجدالاقصی و... از این دست است. ارائه عجولانه نظریه‌هایی همچون پایان تاریخ، به منظور منحرف نمودن تفکر فطری منجی خواهی نیز دلیل بر رشد همین باور ارزیابی می‌شود. البته هدف این نوشتار پرداختن به این دسته از مطالب نیست و واشکافی آنها نیاز به مباحث مشروح جداگانه ای دارد، اما توجه به موارد یاد شده لازم است، تا بدانیم احساس فرا رسیدن آخرالزمان در تمام ادیان شکل گرفته است. آنچه در اینجا مورد توجه است، باور نزدیک بودن تحقق وعده ظهور مهدی موعود (ع)، در بین اکثریت شیعیان و محبین خاندان عترت (ع) است. شواهد و مستندات قابل توجه دلالت بر این امر دارند که این مسئله از حد یک آرزو و امید صرف فراتر رفته و به لطف ذات احدی در حال فرا رسیدن و محقق شدن است. ان شاءاللَّه. به نظر می‌رسد برای اثبات این مدعا ذکر نکاتی که در زیر می‌آید کفایت کند: اول، آیةاللَّه ناصری در سخنرانی ای در مدینةالنبی که در رجب سال گذشته صورت گرفته مطالبی را در زمینه بشارت به نزدیکی ظهور حضرت بقیةاللَّه الاعظم (ع) بیان کرده اند. این مطالب که به نقل از حضرت آیةاللَّه العظمی بهجت می‌باشد به این شرح است: من خراسان بودم، یکی از دوستان ما که تشرف دارد محضر حضرت ]صاحب الزمان (ع) [ به منزل ما آمد، از او پرسیدم: شما تازگی تشرف محضر حضرت داشته اید؟، فرمودند: بله. عرض کردم: راجع به ظهور سؤال نکردید؟ فرمودند: چرا. گفتم: حضرت چه فرمودند؟ گفت: من از حضرت سؤال کردم: یابن رسول اللَّه ظهور چه وقت خواهد بود؟ فرمودند: نزدیک است. عرض کردم: من هم درک می‌کنم ظهور شما را؟ حضرت فرمودند: پیرمردتر از شما هم درک می‌کنند ظهور مرا (ان شاءاللَّه). آیةاللَّه بهجت فرموده بودند آن پیرمرد که تشرف به محضر حضرت دارد حدود ۶۰ سال سن دارد!. سپس آیةاللَّه ناصری خطاب به مخاطبان می‌گوید: خدا می‌داند زمان ظهور نزدیک است. [۲]. دوم، حضرت آیةاللَّه العظمی مکارم شیرازی فرموده اند: همانطور که برای حضرت مهدی (ع) یک غیبت صغرا و یک غیبت کبرا است؛ یعنی درست مانند آفتاب ]که[ وقتی می‌خواهد پنهان شود ابتدا قرص خورشید پشت افق پنهان می‌شود ولی هوا نیمه روشن است و کم کم این روشنایی برچیده و تاریک می‌شود، برای ظهورش هم یک ظهور کبرا و یک ظهور صغرا است؛ مانند موقعی که آفتاب می‌خواهد طلوع کند قرص خورشید هنوز پیدا نشده اما هوا نیمه روشن است و بعد خورشید دیده می‌شود. مرحله غیبت ایشان در دو مرحله واقع شده است و ظهور ایشان هم ظهور صغرا و هم ظهور کبرا دارد. در ظهور صغرا توجه مردم به امام زمان (ع) زیاد می‌شود و همه جا صحبت از امام زمان (ع) است و جلسات امام زمان (ع) پر شور می‌شود و بحثهای امام زمان (ع) همه جا را می‌گیرد. وضع طوری می‌شود که مردم تشنه و آماده می‌شوند. ما تصور می‌کنیم که در این عصر و زمان؛ ما ان شاءاللَّه در بین الطوعین ظهور حضرت مهدی (ع) قرار داریم. من فراموش نمی کنم پنجاه سال قبل مؤسساتی که به نام حضرت مهدی (ع) بود خیلی کم بود و کتابهایی که درباره حضرت مهدی (ع) نوشته شده بود به اندازه امروز نبود و سخن از امام مهدی (ع) به این گستردگی نبود، اگر کسی چهل یا پنجاه سال قبل مسجد جمکران می‌رفت در بهترین شبها ده یا بیست نفر بودند اما الان صدها نفر در بعضی از شبهای حساس هستند.ما به سوی طلوع کبرا پیش می‌رویم. [۳]. سخنان فوق از بزرگانی است که ما به راستگویی و تقوای آنها اعتماد کامل داریم و ضمناً این مطالب در لفافه و ابهام بیان نگردیده بلکه صراحتاً نوید نزدیک بودن زمان ظهور را می‌دهد. در خصوص توجه خاص به امام مهدی (ع)، ذکر این نکته مناسب است که در دیداری که حجةالاسلام ری شهری نماینده ولی فقیه در امور حج به همراه دست اندرکاران حج گذشته، با مقام معظم رهبری داشتند، آقای ری شهری یکی از ویژگیهای حج امسال را توجه ویژه حجاج تمام کشورها به امام زمان (ع) برشمرد. [۴]. اکنون سؤال این است که در این شرایط وظیفه ما به عنوان جامعه شیعی که خود را پیرو و سرباز آن حضرت می‌دانیم و نیز براساس وعده‌های داده شده که اصل سپاه حضرت مهدی (ع) متشکل از ما (یاران سید خراسانی که ۲۰۰ هزار تا یک میلیون نفر ذکر گردیده است) چیست؟ وظایفی که شیعیان در آستانه ظهور دارند، متعدد و مختلف است و لازم است کارشناسان موضوع به تبیین، معرفی و تبلیغ آن بپردازند. در اینجا بخشی از وظایفی مد نظر است که به گسترش فضای منجی خواهی می‌انجامد. آیةاللَّه مکارم در ادامه مطالب فوق، این بخش از وظایف را برشمرده اند. ایشان می‌فرمایند: اگر می‌خواهیم به آن ظهور کمک کنیم، این ظهور صغرا را توسعه دهیم. همین بحثهای مختلف درباره حضرت را میان جوانان، بزرگسالان، زنان، مردان، مسلمانان و غیر مسلمانان توسعه دهیم و به اینترنت بکشانیم. خلاصه با امواج، نام مهدی (ع) را به همه دنیا برسانیم و این ظهور صغرا را پررنگ کنیم تا نام حضرت مهدی (ع) در همه جلسات حضور پیدا کند. من معتقدم اگر این کار را بکنیم این یک مصداق عملی دعای تعجیل فرج می‌شود. [۵]. بیان فوق، کلید اصلی راهکار انجام وظیفه است و مابقی کار، اجرایی کردن آن است. در سالهای اخیر مکرراً مباحثی را راجع به «جنبش نرم افزاری» شنیده ایم، خصوصاً در فرمایشات مقام معظم رهبری بارها به آن اشاره شده است. ما در حوزه مهدویت و انتظار ظهور نیز نیاز به چنین جنبشی داریم، البته از چند زاویه، که سعی می‌شود به بخشهایی از آن به تفکیک اشاره شود: ۱. یکی از مشکلات بزرگ جامعه علمی ما، ترجمه ای بودن علوم در حوزه علوم انسانی خصوصاً علوم سیاسی و جامعه شناسی است. ما در این حوزه‌ها مصرف کننده صرف تولیدات غرب هستیم و آنها نیز آنچه را که براساس اهداف شان می‌باشد تحویل ما داده اند. غرب در هجوم فرهنگی خود سعی در سکولاریزه کردن جوامع، خصوصاً جوامع اسلامی داشته و برای موجه جلوه دادن این امر، ضمن موفق قلمداد کردن جامعه غربی، علت آن را پایبندی به اصولی همچون لیبرالیسم و سکولاریسم تبلیغ کرده است. تأمل و دقت در سیاستگذاریها و واشکافی استراتژیهای غربی به خوبی آشکار می‌سازد که آنها از حربه جدایی دین از سیاست فقط برای خلع سلاح جوامع غیر غربی خصوصاً اسلامی بهره برده اند و این در حالی است که خود دقیقاً براساس آموزه‌های دینی و تصورات اعتقادی شان از آینده جهان (همچون اعتقاد آرماگدونی) به برنامه ریزی، سیاستگذاری و تدوین استراتژی اقدام نموده اند. لذا در گام نخست باید ضمن دوری جستن از باورهای غلط و مسمومی که به وسیله شبیخون فرهنگی و استعماری غرب در جوامع اسلامی رسوخ یافته، نسبت به بومی کردن علم بر پایه اعتقادات اسلامی خصوصاً در حوزه علوم انسانی گام برداریم. ۲. در گام بعدی، همین جنبش نرم افزاری می‌بایست در حوزه علوم مهدوی شکل گیرد. در این زمینه باید کاری گسترده و هدفمند بر روی احادیث و روایات برجای مانده پیرامون مسئله آخرالزمان و ظهور منجی و نیز پیشگوییها و اعتقادات ادیان و فرق مختلف در این خصوص، به عمل آید و سپس صحیح و ناصحیح آن از هم جدا شده و براساس مطالب صحیح آن و با توجه به شرایط روز، اقدام به تولید فکر، علم و فرهنگ انتظار شود. باید این باور را تقویت کنیم که اعتقاد به مهدویت می‌تواند به مثابه برترین شاخص و منبع برای تدوین علم و استراتژیهای راهبردی در حکومت اسلامی عمل نماید. با باور فوق به بازنگری، بازخوانی و بازنویسی سیاستهای کلان در عرصه داخلی و خارجی پرداخته و با برداشتی اصولی و ضمناً واقع بینانه، تمامی حرکتها را در راستای زمینه سازی آنچه که به آن وعده داده شده است جهت دهیم. ۳. دنیای امروز سراسر ظلم است و ستم و بی عدالتی. فریاد دادخواهی مردم ستمدیده و زجرکشیده در تمام جهان بلند است. مکاتب جنجالی که با تبلیغات، وعده رفع مشکلات و ایجاد جهانی بهتر را می‌دادند یک به یک به زباله دان تاریخ پیوستند. جهان غرب که لیبرال دموکراسی را برترین نسخه اداره جوامع می‌دانست و نوید پایان سعادتمندانه تاریخ را می‌داد، خود به شکست دموکراسی معترف است. سردرگمی و استیصال ثمره لائیسیته در جهان به اصطلاح متمدن امروز است. فطرت حقیقت جوی انسانها میدان بروز یافته و دین دیگر مخدر به حساب نمی آید بلکه کیمیای عصر حاضر است. آشفتگی و پریشانی بر همه مستولی گشته و تمنای مصلح آخرالزمان می‌رود که به خواسته تمام بشر تبدیل شود. در چنین شرایطی بزرگ ترین وظیفه ما ترویج «منجی طلبی» است. در عصر ارتباطات و با و جود ابزارهایی همچون شبکه جهانی (اینترنت)، دیگر هیچ بهانه ای برای عدم ارتباط با جهان تشنه عدالت وجود ندارد. باید با ملل مختلف ارتباط برقرار کنیم. اشتراکات عقیدتی پیرامون منجی و مصلح آخرین را کشف و تقویت نماییم. با تأکید بر اشتراکات، اصل منجی خواهی را تعمیم داده، عمومی و جهانی سازیم. سپس در شرایطی به دور از تفرقه، امکان معرفی منجی واقعی؛ یعنی حضرت حجة ابن الحسن (ع) را فراهم آوریم. تأسیس پایگاه‌های اینترنتی متعدد و متنوع، تألیف و ترجمه متون و مقالات به زبانهای مهم دنیا، برقراری رابطه با مراکز عقیدتی، اجتماعی و روشنفکران ملل مختلف، ایجاد امکان تبادل افکار و نظرات، درباره موضوع منجی و مصلح جهانی و... اقداماتی است که می‌تواند با بسیج امکانات مالی و فنی و توان علمی و اجرایی به مرحله اجرا درآید.تا کنون دنیای غرب ما را به چالش کشیده و با سوء استفاده از فناوری ارتباطی نوین به نشر افکار، عقاید و توطئه‌های خویش پرداخته است؛ اما از این پس این ماییم که بایستی با استفاده بهینه از همان ابزار تکنولوژیک، به اثبات برتری اعتقادمان راجع به آخرالزمان، ظهور منجی و عدالت و صلح بی پایان بپردازیم. ان شاءاللَّه در آن شرایط، پیروان راستین مذاهب الهی همنوا با شیعیان جهان، ظهور منجی موعود را از خدای یکتا خواستار خواهند شد. ۴. در کنار این اقدامات، تک تک ما باید مطالعاتمان را درباره امام مهدی (ع)، عصر ظهور و اتفاقات و مسائلی که در آن زمان به وقوع خواهند پیوست بالا ببریم تا هنگام قرار گرفتن در آن شرایط، هم از افتادن در گرداب فتنه‌ها در امان باشیم و هم هر کداممان وظیفه خویش را بشناسیم. بنا بر بسیاری از اخبار، اتفاقات متصل به ظهور از ماه رجب آغاز می‌شود و تا محرم بعد (بیش از شش ماه) و هنگام قیام قائم (ع) ادامه می‌یابد، ما باید از هم اکنون بر تمام این دوره پر از تلاطم و شور اشراف داشته باشیم تا به هنگام عمل، از میزان خطا کاسته شود. ما باید آسیبهای تفکر مهدوی را نیز خوب بشناسیم، یکی از آفتها و آسیبهای جدی در سالهای اخیر، جریانهای انحرافی است که مروج انتظار واپسگرا و مخرب هستند. واشکافی این جریانها کمک بزرگی به اصالت تفکرات حوزه ظهور خواهد کرد. ما باید از هم اکنون نگاهمان را به دنیای اطراف تغییر دهیم و از پنجره مهدویت به تمام تحولات جهان بنگریم. ما باید مهدی (ع) را باور کنیم.


پاورقی 

[۱] اشاره به فرضیه «پایان تاریخ» نوشته «فرانسیس فوکویاما». 

[۲] برگرفته از فایل تصویری سایت تخصصی موعود (www. mouood. org) تحت عنوان «پیرمردتر از شما هم ظهور را درک می‌کند». 

[۳] فصلنامه علمی - تخصصی انتظار ویژه امام مهدی (ع)، سال دوم، شماره پنجم، پاییز ۱۳۸۱ به نقل از سایت تخصصی موعود. 

[۴] واحد مرکزی خبر، گزارش دیدار دست اندرکاران حج با آیةاللَّه خامنه ای. 

[۵] به مأخذ سوم رجوع شود. 
۳ نظر

این بار تکرار نکنیم


             به نام خداوند بخشنده مهربان

 تاریخ تکرار می‌شود و به جای پند گرفتن، تنها آن را مانند داستانی برای کودکانمان بازگو می‌کنیم.

موسی کلیم الله، کسی که خدا با او هم‌کلام شد. یکی از انبیای الهی. پیامبر یکی از بزرگترین قوم‌ها؛ قوم بنی‌اسرائیل. کسانی که در آن زمان به معنی حقیقی قوم برگزیده بودند. قومی که بخاطر انتخاب خدا و قبول

پیامبری پیامبرش، خدا نیز آنها را برگزید تا حکومتی درخور شأنشان در زمین برپاکنند.پس با خدا عهدی بستند و مسیری سخت را به امید تحقق وعدۀ الهی به پیش گرفتند.

هارون، برادر موسی و جانشین او در زمان غیبتش بود. کلیم الله، قوم خویش را برای عبادت خدا و کسب تکلیف ترک کرد و همه چیز را به هارون سپرد.

 زمان وعده داده شده گذشت و از موسی خبری نشد. ولوله‌ای در جماعت براه افتاد. هرکس چیزی می‌گفت:

«موسی ما را فراموش کرده.»

«او کهنسال بود، حتما مرده است.»

«... .»

هارون در تلاش برای ایجاد آرامش و هدایت مردم بود که صدایی از میان جمعیت برخواست که:

«ای مردم! من سامری، همراه و از نزدیکان موسی هستم. همۀ شما مرا می‌شناسید. من تمام این راه و در سخت‌ترین مسیرها در کنار او و حامی وی بوده‌ام. باید خبر مهمی به شما بدهم. ...»

به این ترتیب از غفلت و ترس مردم سوء‌استفاده کرده، خود را جانشبن موسی خواند. مردم نادان پذیرفتندش و وصی نبی خدا، هارون را کنار زدند. ... .

دین خدا درحال نابودی بود. ظلم و فساد زمین را گرفته بود. در گوشه‌ای از این خاک پهناور، بانویی پاکدامن در حال عبادت خدا بود. فرستاده‌ای از سوی خدا بشارت تولد فرزندی پاک را به وی داد، فرزندی که ولادتش تنها با معجزه امکان‌پذیر بود؛ کلمه‌ای از کلمات الله.

دوباره بوی خدا در زمین پیچید و بشریت به انسانیت نزدیکتر شد. اما این آرامش دوام چندانی نداشت، گویا کسی از ابتدای خلقت انسان، در تلاش برای نابودی او بود و راه آن را در گرفتن انسانیت از او یافت، تا به پستی حیوان بکشاندش.

مسیح عروج کرد. خدا تاب نیاورد بی‌حرمتی مردم به او را ببیند، پس رسولش را نزد خود برد.

 پطرس، از حواریون و جانشین برحق عیسی‌بن‌مریم بود، اما مردم نپذیرفتندش. شاید وجودشان دیگر تحمل آن همه خوبی را نداشت. شاید می‌دانستند که او نیز بمانند مسیح‌بن‌مریم (ع) بی‌عدالتی را تاب نمی‌آورد. شاید نگران کیسه‌های زر و سیم خود بودند که با اموال دیگران سنگین شده بود.

شاید ... .

او را کنار زدند و اینگونه خود را به نابودی کشاندند.

پولس دشمنی بود که خود را دوست جلوه داد؛ گرگی بود در لباس میش. جای خویش درمیان مسیحیان بازکرد. احادیثی به دروغ از مسیح  در میان مردم رواج داد و خود را جانشین او خواند، در دین نفوذ کرد و آن را به قهقرا برد.

سالیان درازی از این ماجرا گذشت. چیزی از مسیحیت نمانده بود که خدا محمد(ص) را برای نجات بشریت فرستاد. محمد امین، کسی که کافر و مشرک نیز به صداقت و امانتداری‌اش ایمان داشتند. خدا بوسیلۀ او دینش را بازگرداند و اجرای حقیقی عدالت را به تصویر کشید.

این بار خدا به خاتم‌الانبیا (ص) فرمان داد تا در حضور کثیرترین جماعت فرمانی را به مردم ابلاغ کند. رسول، نگران بود، اضطرابی که شاید از بیم تاریخ پیامبران گذشته بود که ماجراها از بی‌وفایی نامردمان داشت. اما خداوند خود همه‌چیز را ضمانت کرد.

پس محمد(ص) در بازگشت از آخرین حج خویش و درمیان سیلی از کسانی که از ملاقات با خدای بازگشته بودند به‌پاخاست و ابلاغ کرد فرمان الهی را که:

«من کنت مولاه، فهذا علی مولاه»

دیگر رسالت رسول اکرم به پایان رسیده بود، پس در حالی که دل‌نگران امیرالمومنین بود بسوی خدا رهسپار شد.

چه برحق بود آن دلشوره‌ها و چه تنها شد مولای متقیان پس از خاتم الانبیا.

پس بار دیگر مردمانی که از تاریخ عبرت نگرفته بودند و آن را برای لالایی کودکان زمزمه می‌کردند، خود باعث تکرارش شدند و با علی آن کردند که با هارون و پطرس.

اما خدا خود ضمانت داده بود که حفظ کند حافظان دینش را برای بقای دین. پس آنان را یکی پس از دیگری فرستاد، دوازده مهدی پس از هم، تا متذکر شوند مردم را به عهد ازلیشان؛ که خدا را بپرستند و کتابش را بکار بندند و از فرستادگانش پیروی کنند.

و آن آخرین، هم نام با رسول الله و از فرزندان علی‌بن‌ابی‌طالب و فاطمۀ زهرا، همچون عیسی‌بن‌مریم که در آغوش خدا پناه گرفت، از انظار پنهان شد تا آنگاه که زمینیان لایقش بودند بازگردد و در کنار آنان جهانی بسازد لایق قوم برگزیدۀ خدا؛ قومی که با خدا عهد بستند تا تنها او را بپرستند و از او یاری گیرند، کلامش را بکاربندند و حامی و شیعۀ فرستادگانش باشند. قومی که خدا را انتخاب کردند و به سبب آن انتخاب نیز منتخب خدایشان شدند.

منبع: سایت مصاف ایرانیان 

۰ نظر

پوستر والعصر

دریافت با کیفیت بالا 


۰ نظر

علامتهای آخرالزمان


        به نام خداوند بخشنده مهربان



ابن عباس نقل می کند:

ما با پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آخرین حجی که در سال آخر عمر خود بجای آورد (حجة الوداع) بودیم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) حلقه در خانه کعبه را گرفت و رو به ما کرد و فرمود:

آیا حاضرید شما را از علامتهای آخرالزمان باخبر سازم؟

سلمان که در آن روز از همه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نزدیک بود، عرض کرد:

آری، یا رسول الله!

پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:

از علامت های آخرالزمان ضایع کردن نماز، پیروی از شهوات، تمایل به هواپرستی، گرامی داشتن ثروتمندان و فروختن دین به دنیاست و در آن وقت قلب مؤمن در درونش آب می شود مثل آب نمک در آب! از این همه زشتیها که می بیند و قدرت بر جلوگیری آن را ندارد.

سلمان پرسید: آیا چنین چیزی واقع خواهد شد؟

حضرت فرمود: آری، سوگند به خداوند! ای سلمان! در آن وقت زمامداران ظالم، وزیرانی فاسق، کارشناسان ستمگر و امنایی خائن بر مردم حکومت کنند.

سلمان پرسید: آیا چنین امری واقع خواهد شد؟

پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:

آری، سوگند به خدا! ای سلمان! در آن وقت زشتی ها زیبا و زیبایی ها زشت می شود. امانت به خیانتکار سپرده می شود و امانتدار خیانت می کند، دروغگو تصدیق می شود و راستگو تکذیب!

سلمان پرسید:

آیا این امر واقع خواهد شد؟

پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:

آری، سوگند به خداوند! در آن وقت حکومت به دست زنان و مشورت با بردگان خواهد بود، کودکان بر منبر می نشینند، دروغ خوشایند و زرنگی، زکات ضرر و بیت المال غنیمت محسوب می شود!

اولاد در حق پدر و مادر جفا می کنند و به دوستانشان نیکی می نمایند و ستاره دنباله دار طلوع می کند!

سلمان پرسید:

آیا چنین چیزی واقع خواهد شد، یا رسول الله؟

پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:

آری، ای سلمان! در آن زمان زنان در تجارت با شوهران خود شریک می شوند، باران رحمت کم، جوانمردان بخیل، تهی دستان حقیر می شوند، بازارها به هم نزدیک می گردد و همه از خدا شکایت می کنند. یکی می گوید سودی نبردم و دیگری می گوید چیزی نفروختم.

سلمان پرسید: این امر واقع خواهد شد؟

حضرت فرمود:

آری، در آن وقت گروهی به حکومت می رسند، اگر مردم حرف بزنند آنها را می کشند و اگر سکوت کنند اموالشان را غارت، حقشان را پایمال می کنند و خونشان را می ریزند و دلها را پر از کینه و وحشت می کنند و...

در آن زمان اشیا و قوانین را از شرق و غرب می آورند و امت من رنگارنگ می شوند، نه، بر کوچک رحم می کنند و نه، بر بزرگ احترام می گذارند و نه، گناه کاری را می بخشند، هیکل هایشان مانند آدمیان و قلب هایشان همچو شیاطین است.

در آن زمان لواط زیاد می شود، مردان خود را شبیه زنان می کنند و زنان خود را شبیه مردان، لعنت خدا بر آنها باد!

در آن زمان مساجد را زینت می کنند، قرآن ها را آرایش می دهند و مناره های مساجد را بلند می نمایند و صفهای نمازگزاران زیاد، اما دلهایشان به یکدیگر کینه توز و زبانهایشان مختلف است!

مردان و پسران، خود را با طلا زینت می کنند و لباس حریر و دیباج می پوشند، پوست پلنگ را برای اظهار بزرگی در بر می کنند.

ربا در بین مردم شایع می شود و معاملات با غیبت و رشوه انجام می گیرد، دین را می گذارند و دنیا را برمی دارند!

طلاق زیاد می شود، حدود اجرا نمی گردد، زنان خواننده و آلات نوازندگی آشکار می گردد و اشرار امت به دنبال آنها می روند، ثروتمندان برای تفریح و طبقه متوسط برای تجارت و فقرا برای ریا و خودنمایی به حج می روند!

عده ای قرآن را برای غیر خدا و عده ای برای خوانندگی یاد می گیرند و گروهی نیز علم را برای غیر خدا می آموزند، زنازاده فراوان می شود و برای دنیا با یکدیگر عداوت می کنند!

پرده های حرمت پاره می گردد، گناه زیاد می شود، بدان بر خوبان مسلط می شوند دروغ فراوان، لجاجت شایع و فقر فزونی می یابد، با انواع لباسها بر یکدیگر فخر می فروشند، قمار و آلات موسیقی را تعریف می کنند و امر به معروف و نهی از منکر را زشت می شمرند.

مؤمن واقعی در آن زمان خوار است، قاریان قرآن و عبادت کنندگان پیوسته از یکدیگر بدگویی می کنند و در ملکوت آسمانها آنان را افراد پلید می دانند.

ثروتمندان از فقر می ترسند و بر فقرا رحم نمی کنند و آدمهای نالایق درباره جامعه سخن می گویند که حقیقت ندارند، حرفهایشان فقط شعار است!

در آن زمان صدای توأم با لرزش از زمین برمی خیزد که همه می شنوند، گنجهای طلا و نقره بیرون می ریزند ولی برای انسان دیگر سودی نخواهند داشت و دنیا به آخر می رسد...


بحار الانوار، ج6، ص 306


۰ نظر

اسلام در آخرالزمان

      به نام خداوند بخشنده مهربان


تعدادی از احادیث بی شمار از پیامبر اکرم حضرت محمد رسول الله(درود خدا بر او باد) به نقل از منابع روایی شیعه و سنی آورده ایم که به روزگار غریبی اسلام در آخرالزمان و ظهور امام عصر( درود خدا بر او باد) مربوط است. مضامین احادیث آنقدر تکان دهنده و به روز هستند که انگار روزگار ما را مرور می کنند:


پیامبر خدا محمد مصطفی ( که درود خدا بر او باد) در روایتی فرمود:

روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکه تکه خواهد شد. سنت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنت باشد ، شخصیت های بزرگ در نزد آنها حیله گر خوانده می شوند و اشخاص حیله گر در نزد مردم، با شخصیت و وزین خوانده شوند .

مومن در نزد آنان حقیر و بی مقدار می شود و فاسق به پیش آنها محترم و ارجمند باشد ، کودکانشان پلید و گستاخ و بی ادب و زنانشان بی باک و بی شرم و بی حیا شوند، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلت و درخواست چیزی از آنها نمودن، جامه درویشی به تن کردن و مایه بیچارگی و ننگ است .

در آن هنگام خداوند ، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب بر آنها ببارد .

اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند

زمانی بر مردم بیاید که چهره هایشان چهره های آدمیان ولی دل هایشان دل های شیاطین باشد ، بسان گرگان درنده خونریز باشند. از منکرات اجتناب نکنند، پیوسته به کارهای ناپسند خویش ادامه دهند ، اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند و اگر خبری برایشان بازگویی تو را دروغگویی شناسند و چون از آنها غایب باشی غیبتت کنند . افراد بد بر آنان مسلط شود که آنان را به انواع عذاب معذب دارند، نیکانشان دعا کنند ولی اجابت نشود.

شکم هاشان خدایان آنها، و زنانشان قبله گاهشان و پولشان دین شان

در جایی دیگر رسول خدا فرمود : زمانی بر مردم بیاید که شکم هاشان خدایان آنها شود، و زنانشان قبله گاهشان و پول شان دین شان شود و کالاهای دنیوی را مایه شرف و اعتبار و ارزش خویش دانند .

از ایمان جز نامی و از اسلام جز آثاری و از قرآن جز درس نماند. ساختمان های مسجدهایشان آباد باشد ولی دلهایشان از جهت هدایت خدا خراب شود .


در آن روزگار است که خداوند، آنها را به چهار بلا مبتلا سازد . نخست: تجاوز به ناموسشان و دوم: هتک حرمت از ناحیه زورمندان و ثروتمندانشان ، سوم: خشکسالی، چهارم: ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان .

اصحاب از سخنان آن حضرت سخت به شگفت آمدند و گفتند : یا رسول الله ! مگر آنها بت پرست هستند؟ پیامبر فرمود : آری هر پول و درهمی به نزد آنها بتی است که در حد پرستش به آن تعلق خاطر دارند .

آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد

از پیامبر خدا در منابع شیعه و اهل تسنن روایت شده است که در جایی دیگر فرمود:

روزگاری بیاید که مردم شان آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد. در آن هنگام، خداوند آنها را به سه بلا دچار سازد : نخست آنکه برکت از مالشان بگیرد ، دوم: ستمگران را بر آنها مسلط سازد و سوم انکه بی ایمان از دنیا بروند .

یکی از اصحاب از پیامبر پرسید: یا رسول الله دین مردم شان چگونه خواهد بود؟

پیامبر فرمود : زمانی بر مردم بیاید که هر کس دین خویش را به سختی حفظ کند . دینداری شان بسان کسی ماند که آتش در دست خود نگه دارد.

از قرآن جز رسم الخطی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند

در جایی دیگر در بحارالانوار جلد52ص190 پیامبر فرمود : زمانی برسد که از قرآن جز رسم الخطی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند ، آنچنانکه گروهی به دین خدا در جهان خوانده شوند در حالی که همین گروه از هرکسی از اسلام دورتر باشند. مسجدهاشان از حیث ساختمان آباد ولی از نظر هدایت، خراب باشد.

در میان مردمانشان قرآن و اهل آن در اقلیت باشند. مومنانشان در میان مردم باشند ولی در میان آنها نباشند، با مردم باشند ولی براستی با مردم نباشند ، زیرا هدایت با ضلالت همراه نیست گرچه در کنار یکدیگر باشند .

به اندک نانی پیش هرکسی کرنش کنند

در بحار ج 77ص369 آمده است پیامبر در اواخر عمر خود اصحاب را جمع کردند و فرمودند: زمانی بر مردم بیاید که اخلاق انسانی از آنان رخت بربندد چنانکه اگر نام یکی را بشنوی به از آن بود که آن را ببینی یا اگر او را ببینی به از آن است که او را بیازمایی. چون او را بیازمایی، حالاتی زشت و ناروا در او مشاهده کنی .

دینشان پول و قبله گاهشان زنانشان شود. برای رسیدن به اندک نانی پیش هرکسی کرنش کنند نه خود را در پناه اسلام دانند و نه به کیش نصرانی زندگی کنند . بازرگانان و کاسبان شان رباخوار و فریبکار ، و زنانشان خود را برای نامحرمان بیارایند. در آن هنگام اشرارشان بر آنها چیره گردند و هر چه دعا کنند به اجابت نرسد.


آنچنان به قوانین اسلامی بی اعتنا بشوند که...

روزگاری خواهد امد که مردمانشان به پراکندگی مصمم باشند و از هماهنگی و اتفاق نظر و اتحاد بدور شوند. آنچنان به قوانین اسلامی بی اعتنا بشوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بودند نه قرآن پیشوای آنها . از حق جز نامی نزد آنها نمانده باشد و از قرآن جز خط و ورقی نشناسند. بسا یکی در درس قرآن و تفسیر وارد شود ، هنوز جا خوش نکرده از دین خارج شود . و چون در آخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون روایات جدید شود، کمتر کسی از شماست که دینش را حفظ کند.

هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد

در کنزالاعمال حدیث 31008 آمده است یکی از اصحاب پرسید دین خدا چگونه خواهد شد؟

پیامبر(ص) فرمود : زمانی بر مردم بیاید که هیچ دیندار دینش برایش سالم نماند جز اینکه از قله کوهی بگریزد یا از سوراخی به سوراخ دیگر پناه برد چون روباه که با بچه هایش چنین کند ، و این آخرالزمان باشد .

هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد ، چون این وضع پیش آید عزب بودن و تجرد حلال شود ، در آن روزگار است که مرد به دست پدر و مادرش تباه و گمراه شود و اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست زن و فرزندش و اگر زن و فرزند نداشته باشد، چه بسا هلاکت و تباهی اش به دست خویشان و همسایگانش باشد که او را به تهیدستی و فقر سرزنش کنندو بترسانند و تکالیفی بر او نهند که وی از عهده ان بر نیاید تا گاهی که او به پرتگاه های هلاکت سقوط کند .

در آخرالزمان فریبکارانی بیایند که حدیث هایی نو و روایت هایی جدید از دین بر شما بخوانند

و نیز از پیامبر خدا در کتاب کنزالاعمال، حدیث 290324 روایت شده است که فرمود : در آخرالزمان دغلبازان و فریبکارانی بیایند که حدیث هایی نو و روایت هایی جدید از دین بر شما بخوانند، انچنان که نه شما و نه پدرانتان چنین حدیث هایی نشنیده باشید. پس دوری گزینید از آنها. مبدا به دام تزویر و فریب شان بیافتید .

از علی بن ابی طالب(ع) درباه آخرالزمان پرسیده شد : آیا در آن زمان مومنانی وجود دارند؟ فرمود: آری . باز پرسیده شد: آیا از ایمان آنان بر اثر فتنه ها چیزی کاسته می شود؟ فرمود: نه ، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد اما آنان در رنج بسر برند.

امیرالمونین (ع) فرمود : زمانی بر مردم بیاید که مقرب نباشد جز به سخن چینی ، و جالب شمرده نشود جز فاجر بودن ، و تحقیر نشوند جز افراد با انصاف، در آن زمان دستگیری مستمندان زیان بشمار آید و صله رحم لطف وبزرگواری بشمار آید .(نهج/حکمت 102)

امام سجاد(ع) فرمود : چون خداوند می دانست در آخرالزمان اهل فکر دقیق النظر خواهند آمد، از این جهت قل هوالله و احد و آیاتی از سوره حدید نازل کرد. بحار 60/18

بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید

امام صادق(ع) فرمود : چون قائم ما قیام کند خداوند انچنان نیرویی به چشم و گوش پیروانش داده که به پیک و پیام او نیازی نداشته باشند و به هرکجای جهان که باشند امام خود را ببینند و سخنش را بشنوند. بحار 36/45

پیامبر (ص) فرمود :« این دین مدام برپا خواهد ماند و گروهی از مسلمانان از آن دفاع کنند و در کنار ان بجنگند تا قیامت بپا شود » و فرمود « در هر عصر و زمانی گروهی از امتم مدافع احکام خدا باشند و از مخالفان باکی نداشته باشند » کنزالاعمال حدیث34499و34500

در جای دیگری فرمودند: « چون در اخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون گردد، بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید که به دل هایشان دیندارند و دین انها از الایش به افکار مصون ماند." بحار 52/111


۰ نظر
نشانه های حتمی ظهور

نشانه های حتمی ظهور

     به نام خداوند بخشنده مهربان


نشانه های حتمی 


از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده‌است:


پیش از قیام قائم پنج علامت حتمی است: یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، کشته‌شدن نفس زکیه، و فرورفتن سرزمین بیداء.[1]


خروج سفیانی

نوشتار اصلی: خروج سفیانی

به‌باور شیعه، سفیانی از نسل ابوسفیان است و در نهایت به‌دست حجت بن حسن (مهدی) شکست خورده و کشته می‌شود. از علی بن حسین زین‌العابدین (امام چهارم شیعیان) نقل شده: «امر قائم از سوی خداوند حتمی است، و امر سفیانی نیز از جانب خداوند قطعی است. قائم ظهور نمی‌کند مگر پس از آمدن سفیانی.[2]


خروج یمانی[3]

نوشتار اصلی: سید یمانی

خروج یمانی از یمن (احتمالاً در ماه رجب) از یمن که به پشتیبانی از اهل بیت علیه سفیانی قیام می‌کند و مردم را به حق و عدل فرامی‌خواند. این سپاه در عراق با سپاهی که از خراسان آمده متحد می‌شوند.


نوشتار(های) وابسته: شیعیان یمن

صیحه آسمانی

نوشتار اصلی: صیحه آسمانی

صدای آسمانی در ماه رمضان (احتمالاً سحرگاه بیست‌وسوم). که صدای جبرئیل و در حمایت از اهل بیت محمد است. به‌گونه‌ای که هر کس در هر کجای زمین، آن‌را خواهد شنید و معنی آن را به زبان خود خواهد فهمید. احتمالاً در همان روز صدایی دیگر شنیده می‌شود که از طرف شیطان و در حمایت از سفیانی است، که سبب تردید مردم می‌شود.[4]


کشته شدن نفس زکیه

نوشتار اصلی: کشته‌شدن نفس زکیه

کشته شدن نفس زکیه (انسان بی‌گناه)[5] در خانه خدا (مسجدالحرام) و بین حجرالاسود و مقام ابراهیم. احتمالاً در ۲۵ ذی‌الحجه. احتمالاً هم‌زمان با کشته شدن این فرد پسرعمو و دخترعموی او هم در شهر مدینه کشته می‌شوند و جنازه آن‌ها را جلوی درب مسجد محمد یا مسجدالنبی آویزان می‌کنند.


فرورفتن لشکر سفیانی در سرزمین بیدا

فرورفتن لشکری که سفیانی به عربستان فرستاده در بیابانی به نام بیدا که بین مکه و مدینه واقع شده‌است.[6]


علی بن ابی‌طالب در آیهٔ ذیل وَلَوْ تَرَی إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ می‌گوید: «کمی پیش از قیام مهدی، سفیانی خروج می‌کند؛ سپس به‌اندازه دوران حاملگی یک زن که نزدیک به ۹ ماه است حکومت می‌کند. لشکریان او وارد مدینه می‌شوند تااین‌که به بیداء می‌رسند و خداوند آنان را در زمین فرومی‌برد.»[7]


منابع



1. کمال‌الدین و تمام‌النعمة، شیخ صدوق، ص ۶۵۰.

2. پیشگویی‌های عصر ظهور، ص ۱۱۵؛ به‌نقل از بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۲.

3. نعمانی، الغیبه، ص ۳۰۴.

4.عصر ظهور، ص ۲۵.

کمال‌الدین، ج ۲، ص ۶۵۲.

5. شیخ طوسی، الغیبه، ص ۴۴۵.

6. نعمانی، الغیبه، ص ۲۷۹.

7. سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبری، ص ۶۴۸.

۰ نظر