کلاغ سه چشم اشاره به چاکرای اجنه و چشم سوم دارد که قدرت دیدن شخص را در حالات ماورایی و مشترک فیزیکی متافیزیکی بالا می‌برد.

در دو شماره گذشته، ضمن بررسی گذرا پیرامون تاریخچه کمپانی سازنده سریال «بازی تاج‌وتخت» به معرفی اجمالی این سریال و بررسی خاندان تارگرین‎ها پرداختیم و برخی از نمادهای این خاندان که شباهت عجیبی به نمادهای مطرح شده در میان یهودیان و مسیحیان داشت؛ در این شماره در نظر داریم به بررسی خاندان لنیسترها و همچنین یکی از خدایان مورد پرستش در این فیلم بپردازیم.

لنیسترها را در فیلم می‎توان نماد یهود دانست. این شباهت را می‎توان به صورت زیر دسته‎بندی کرد :

اولین شباهت نماد پرچم لنیسترهاست وهمانطور که در ابتدا عرض کردم نماد لنیسترها ؛ نماد سبط یهودا است.

دومین شباهت ثروتمند بودن لنیسترها است که از تمام خاندان‎ها در فیلم ثروتمندتر هستند. و ما میدانیم یهودیان با لنیسترها در این مورد شباهت دارند.

سومین شباهت نفوذ لنیسترها است. لنیسترها همانند یهودیان در همه‌جا نفوذ دارند. تا حدی که پادشاه رابرت باراتیونرا از طریق ساقی شراب او که یک لنیستر بود مسموم کردند.

چهارمین شباهت جاسوسی لنیسترها از تمام نقاط دنیا است. آن‌ها از طریق لرد واریس در همه جای اسوس و وستروس جاسوس دارند و یک شبکه مخفی را به وجود آوردند.

پنجمین شباهت ؛ دست‌های پشت پرده لنیسترها در هر مورد مرموزی در فیلم است و همچنین حکومت کردن پنهانی تایوینلنیستر و سرسی دخترش بر وستروس گویای این ماجراست.

مذهب دیگری که در وستروس وجود دارد ؛مذهب شمالی‌هاست.
شمالی‎ها درختانی تنومند را پرستش می‎کنند که در شمال می‎روید. این درخت به دلایلی که در ادامه خواهم گفت ؛ درخت کابالاست!!

خدایان قدیم توسط شمالی‎ها پرستش می‎شوند. سمبل آن‌ها درختان جادویی هستند.
آن‌ها قدیمی‎ترین خدایان وستروسی محسوب می‎شوند که حتی قبل از این‌که انسان‌ها پا به عرصه وجود بگذارند، توسط فرزندان جنگل پرستش می‎شدند. این خدایان بعدها توسط مردم اولیه پذیرفته شدند. این خدایان به‌صراحت اشاره به درخت کابالا دارد. درخت کابالا ؛ بنیان این عرفان یهودی است و کابالیست‎ها معتقدند از طریق این درخت می‌توان خدا را نعوذبالله به زیر کشید.

برندون استارک یکی از فرزندان لرد است. استارک با وصل شدن به درخت کابالا به خلسه رفته و باوجوداینکه فلج است می‎تواند به‌صورت تقریبا فیزیکی طی الارض کند. فیزیکی بودن برن استارک در سفر به زمان آنجایی مشخص می‎شود که بر دنیای مادی تأثیر می‎گذارد. مثلاً درجایی که به خلسه رفته و در تاریخ به گذشته می‌رود و پدرش را صدا می‌کند و او صدای فرزندش را می‌شنود. همچنین دیده شدن برن استارک توسط شخصی به نام هودور در حالت خلسه گویای این ماجراست. پس برندون استارک می‌تواند از طریق درخت کابالا به خلسه رود و طی الارض کند و بر جهان مادی تأثیر بگذارد.

برندون استارک قدرتی ماورایی دارد. و در قسمتی از فیلم نزد فردی متصل به ریشه درخت کابالا می‌رود که کلاغ سه چشم نام دارد. چشم وسطی این فرد اشاره به چاکرای اجنه و چشم سوم دارد که قدرت دیدن شخص را در حالات ماورایی و مشترک فیزیکی متافیزیکی بالا می‌برد. نکته جالب اینجاست که برندون استارک وقتی متصل به درخت کابالا میشود و به خلسه می‌رود ؛توسط پادشاه تاریکی یا همان فرمانده قدرتمند وایت واکرها ؛ دیده و شناخته می‌رود.

خدای دیگری که در فیلم مطرح می‌گردد خدایی است به نام خدای نور که با توجه به پادشاه تاریکی ؛ مقابل او قرار می‎گیرد.

خدای نور بیشتر در قاره اسوس و شهرولانتیس خواهان دارد. این مذهب؛ جادوگرانی مؤنث به خدمت دارد که حکم راهبه رادارند. این جادوگران زن لباس قرمز به تن دارند‌. مهم‌ترین این جادوگران، زنی جادوگر به نام ملیساندرا است که علاوه بر لباس قرمز، موهای قرمز نیز دارد.

این بانوی سرخ‌پوش می‌تواند اشاره به یکی از اسرار فراماسونری به نام بانوی سرخ داشته باشد که از آن به‌عنوان ببلن هم یاد می‌شود. در مورد ببلن در ابتدا توضیح دادم که الهه شهوت در بابل بوده است.

از مواردی که مربوط به خدای نور و آتش می‎شود قربانی کردن انسان است!! قربانی کردن انسان‎ها از دیرباز برای اجانین و شیاطین انجام می‎گرفته است. بانوی سرخ انسان‎ها و حتی کودکی را زنده‌زنده در آتش می‎سوزاند و تقدیم خدای نور و آتش می‎کند. یعنی دقیقاً همان قربانی باستان که توسط جادوگران برای شیطان انجام می‌گرفت و درآمیخته شدن لفظ خدای آتش ؛ که عنصر اجانین است و راهبه هایی سرخ‌پوش موضوع را کمی عجیب می‎کند.

از نکات دیگری که می‎تواند شیطان بودن خدای نور و آتش را اثبات کند ؛ رابطه بانوی سرخ یا همان جادوگر ملیساندرا با استنیس باراتیون است و ذریه حرامی که به دنیا میاورد و این خصوصیات شیاطین را دارد و این شیطان متولدشده از این رابطه ؛ شخصی را به قتل می‌رساند.

نکته دیگری که حتماً باید توجه کرد ؛ موسیقی عجیبی است که در زمان نشان دادن بانوی سرخ و یا هر وقت حرفی از خدای نور زده می‌شود، است. اگر دقت کنید متوجه مرموز بودن این موسیقی می‌شود که برای القا کردن مطلب خاصی ساخته‌شده است.

همچنین خون پادشاهی برای خدای نور و جادوگرش مسئله مهمی است. بانوی سرخ از طریق زالو خون حرامزاده‎ای را که خون پادشاه رابرت باراتیون داشت را گرفت و سحر و جادویی ترتیب داد که باعث کشته شدن تعدادی از شخصیت‌های مهم فیلم گشت.

ادامه دارد...


سید میلاد میرعلینقی


مطالب مرتبط: 

نقدی بر سریال بازی تاج و تخت(1)

نقدی بر سریال بازی تاج و تخت(2)

جنبش مصاف ایرانیان